یکی از آموزه‌های بسیار مهم دین مبین اسلام، توجه به جایگاه یکسان بندگان خدا و گرامی داشتن آن‌ها با ملاک تقواست. خداوند در آیه ۱۳ سوره حجرات می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أَتْقاکُمْ»؛ همانا گرامی‌ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست.

تقوا پیشه کن، نَسَب به چه کار می‌آید؟

 مطابق این آموزه، نژاد، نسب، ثروت و ملاک‌هایی از این قبیل، نه در این جهان و نه در سرای باقی، اسباب ترقی و جایگاه برتر داشتن نیست. این دستورالعمل که یکی از جذاب‌ترین دستورالعمل‌های دین ماست، انعکاسی تمام در تاریخ زندگی ائمه معصومین(ع) دارد و می‌توان موارد متعددی را در این باره ارائه کرد. در سیره حضرت ثامن‌الحجج(ع) و احادیث گرانبهایی که از ایشان به دست ما رسیده نیز چنین است. یکی از مشهورترین این روایت‌ها، مربوط به نحوه برخورد امام(ع) با برادرش زید می‌شود که شیخ صدوق آن را در کتاب ارزشمند «عیون اخبارالرضا(ع)» به تفصیل نقل کرده ‌است و ما امروز در صفحه نخست رواق، به بازخوانی آن خواهیم پرداخت.

فکر می‌کنی با معصیت به بهشت می‌روی؟!

زید بن موسی، یکی از برادران امام رضا(ع) بود که سر بسیار پرشوری داشت. او از افراد شرکت‌کننده در قیام «ابن‌طباطبا» است که در عهد مأمون به وقوع پیوست. برخی مورخان زید را به دلیل زیاده‌روی‌هایش در اعمال خشونت نسبت به دشمنان، «زیدالنار» نامیده‌اند. روش‌های او، البته مورد تأیید امام رضا(ع) نبود و آن حضرت بارها برادر خود را از انجام این رفتارها نهی و به دلیل اتخاذ چنین رویکردی، شماتت ‌فرمود. شیخ صدوق در باب پنجاه و هشتم کتاب «عیون اخبارالرضا(ع)» به گفت‌وگوی امام(ع) با برادرش می‌پردازد؛ گفت‌وگویی که از منظر اعتقادی و بررسی آموزه‌های ناب اسلامی، جایگاه درخور توجهی دارد. بر اساس روایتی که او از علی بن ابراهیم بن هاشم نقل کرده ‌است، پس از بازداشت و دستگیری زید توسط مأموران مأمون، وی برادر امام(ع) را نزد ایشان فرستاد تا هر طور صلاح می‌داند با وی رفتار کند. راوی می‌گوید وقتی زید را نزد حضرت ثامن‌الحجج(ع) آوردند، امام(ع) به وی فرمود: «ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل کوفه مغرور نموده است که روایت می‌کنند فاطمه(س) پاکدامن بود و خداوند آتش را بر ذریه‌اش حرام کرد؟ این سخن، فقط مخصوص حسن و حسین(ع) است. اگر گمان می‌بری که تو با معصیت خداوند عزوجل به بهشت می‌روی و پدرت موسی بن جعفر(ع) که اطاعت خدا می‌کرد نیز [مانند تو] به بهشت داخل می‌شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامی‌تر از پدرت خواهی بود! به خدا سوگند هیچ ‌کس جز از راه طاعت و بندگی پروردگار به پاداش نیکویی که نزد اوست، مفتخر نخواهد شد و تو می‌پنداری با معصیت به آن می‌رسی؟ پس گمان تو، گمان بدی است». زید که ظاهراً از کلام امام(ع) احساس خجالت و سرافکندگی می‌کرد، برای آنکه موقعیت خود را تقویت کند و شاید با کنایه و اشاره از امام رضا(ع) بخواهد که او را اینچنین در برابر دیگران شماتت نکند، ماجرای خویشاوندی و برادری خود را با آن حضرت پیش کشید و گفت: «من، برادر تو و پسرِ پدر تو هستم!». علی بن موسی‌الرضا(ع) بلافاصله فرمود: «تو هنگامی برادر من هستی که خدای عزوجل را اطاعت کنی. همانا نوح گفت: پروردگارا! پسر من [کنعان] از خانواده من بود و تو فرموده بودی که خاندان تو را نجات می‌دهم و او هلاک شد و حال اینکه وعده تو راست است و تو بهترین حکم‌کنندگانی. حق تعالی فرمود: ای نوح! به راستی که [پسرت] از خاندان تو نبود و کرداری ناشایست داشت. پس خداوند متعال وی را به سبب گناهش از خاندان نوح بیرون کرد».

ملاک دوستی با دیگران

شیخ صدوق در جایی دیگر از کتاب خود، باز به نصایح امام رضا(ع) به برادرش زید می‌پردازد و از حسن بن جهم روایت می‌کند که آن حضرت به زید می‌فرمود: «ای زید! از خدا بترس و پرهیزگاری پیشه کن که ما به هر مرتبه‌ای که رسیده‌ایم، از پرهیزگاری بوده ‌است و کسی که پرهیزگار نباشد و دستورهای دین خدا را مراعات نکند، از ما نیست و ما هم از او نیستیم». حسن بن جهم می‌گوید که امام(ع) پس از نصیحت کردن برادرش، رو به من کرد و فرمود: «ای پسر جهم! من از هر کس که با دین خدا مخالفت ورزد، بیزارم؛ از هر خاندان و قبیله‌ای که باشد. هر کس را دیدی که با خدا دشمنی می‌کند، با او دوستی نکن، حال از هر تباری که می‌خواهد باشد». حسن بن جهم می‌گوید: عرض کردم ای پسر رسول‌ خدا! کیست که با خدا دشمنی می‌کند؟ فرمود: «آن کس که معصیت او را می‌کند».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.