یکی از راه‌های برقراری عدالت در جامعه دریافت مالیات است. اما اعتراضی که معمولاً سرمایه‌داران به این راهکار دارند این است که چرا ما کار کنیم و مالیات ما صرف مفت‌خورها بشود؟

چرا لیبرالیسم به دنبال ترویج اقتصاد آزاد است؟ /به بهانه رفع اقتصاد دولتی بی‌عدالتی را ترویج می‌کنند

به گزارش قدس انلاین، باید نخست از آن‌ها پرسید که اصولاً مفت‌خورها چه کسی است؟ کسی که سرمایه مفت و بدون حسابی به او رسیده یا کسی که مالیات آن را می‌گیرد؟ نکته مهم این است ما باید بهره‌برداری را واگذار کنیم نه مالکیت‌ها را. نه اینکه اموال دولتی و انفال را تا آخر عمر به افراد واگذار کنیم تا خودشان و فرزندانشان بهره ببرند. لازم نیست بخش خصوصی مالک اموال دولتی شود که اصلاً معلوم نیست بتواند قسط وام واگذاری‌ها را پرداخت کند؛ بعد هم پول دستگاه‌های واگذار شده را بگیرد و ببرد و بفروشد.

می‌گویند با چپ‌گرایی مخالف‌اند، اما دنبال انحصار سرمایه هستند!
هنگامی که می‌خواهیم این مسائل را مطرح کنیم طرفداران سرمایه‌داری به ما برچسب مارکسیست زده و می‌گویند شما دنبال دولتی شدن اقتصاد هستید و اصلاً اجازه نمی‌دهند در مورد بدیهیات سرمایه‌داری حرف بزنیم. می‌گویند با چپ‌گرایی مخالف‌اند، اما در واقع دنبال انحصار سرمایه‌ و سرمایه‌داری هستند. منظورشان از خصوصی‌سازی این است که همه چیز را به سرمایه‌داران بدهیم. براساس آیه هفتم سوره مبارکه حشر «دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ» می‌توان گفت شرایط به نحوی است که ثروت مانند یک توپ دست اغنیا می‌چرخد و یک سازوکاری هم مانند تأمین اجتماعی می‌چینند و خوشحال هستند که عدالت رعایت شده است. این درحالی است که ثروت باید رابطه متناسبی با کار داشته باشد. بنابراین این آقایان به بهانه رفع اقتصاد دولتی، بی‌عدالتی را توزیع می‌کنند و انحصار سرمایه‌داری را پدید می‌آورند. 

ایجاد بنگاه‌های کوچک و متوسط به‌جای بزرگ
بیشتر سرمایه‌داران کسانی هستند که منابع عظیم دارند. در کشور ما هم یک عده می‌خواهند این را تئوریزه کنند. آیات مبارکه حشر بر اموال کلان مانند جنگل‌ها، مراتع و ثروت‌های عظیم عمومی تأکید کرده است. اگر این مطلب خوب فهمیده شود، عدالت ایجاد می‌شود وگرنه با توزیع ثروت به عدالت نمی‌رسیم. نکته دیگر اینکه چرا باید بنگاه‌های بزرگی داشته باشیم و چرا به سمت ایجاد بنگاه‌داری عظیم و گسترده برویم در حالی که می‌شود به سمت مدل دیگری هم حرکت کرد و لازم نباشد مالکیت عظیم رخ دهد. امروز در فضای اقتصادی دنیا ایده‌های جدیدی مطرح شده که بنگاه‌ها را می‌شکنند و خرد و کوچک می‌کنند و اجازه نمی‌دهند مالکیت عظیم و گسترده شکل بگیرد.

مردمی‌سازی اقتصاد در برابر اقتصاد دولتی و سرمایه‌داری 
راجع به نحوه مدیریت انفال و بنگاه‌های عظیم اقتصادی می‌توان حرف سومی در برابر اقتصاد دولتی و سرمایه‌داری زد که در واقع ایده‌ای برای مردمی‌سازی اقتصاد است. اینکه به جای واگذاری مالکیت بنگاه‌ها و منابع عظیم اقتصادی به بخش خصوصی، حق بهره‌برداری در اختیار افراد گذاشته شود. آن هم حسب موارد مختلف با مدت زمان معین و متناسب با نوع بنگاه تا در صورت عدم بازدهی مناسب، این حق بهره‌برداری به اشخاص اصلح واگذار شود. دوم، خرد کردن و کوچک‌سازی بنگاه‌های بزرگ که موجب می‌شود ثروت‌های عظیم و قله‌های ثروت در اختیار یک نفر یا یک مجموعه قرار نگیرد، بلکه با توزیع قدرت در مقیاس خرد، هم از انحصار جلوگیری می‌شود و هم امکان افزایش کارآمدی وجود خواهد داشت. امروزه در دنیا هم مدل خوشه‌های صنعتی اجرا شده که قابل بررسی است.

کسی که بدون کار پول درمی‌آورد، طغیان می‌کند!
بی‌عدالتی در جامعه یک پشتیبان فرهنگی دارد. ما نمی‌توانیم فقط در فضای اقتصادی از پس بی‌عدالتی برآییم و نمی‌توانیم با یک شمشیر در جنگ نابرابری اجتماعی پیروز شویم. بیکاری کسل‌کننده است و منجر به خمودی می‌شود و کار فقط برای گذران زندگی نیست و نشاط‌آور است. در واقع حتی اگر به پول هم نیازی نباشد انسان باید کار کند، زیرا کار انسان را رشد می‌دهد و تربیت می‌کند. در غیر این صورت رشد و تربیت انسان معقول نیست. کار جلو فساد را می‌گیرد. می‌توان از عکس این مطلب نتیجه گرفت کسی که کاری نمی‌کند و پول در می‌آورد طغیان می‌کند. کسی که بدون تلاش و زحمت، ثروت بادآورده به جیبش وارد می‌شود اهل طغیان می‌شود و جامعه را به سمت فساد و طغیان می‌برد. 

سود بادآورده موجب ایجاد شیوه زیست طبقه خوشگذران خواهد شد!
سود بادآورده و درآمد هنگفت بدون زحمت و ناشی از بی‌عدالتی، زیست مخصوص به خودش را به همراه می‌آورد و طبقه‌ای را شکل می‌دهد که به آن‌ها طبقه مترفین و طبقه خوشگذران می‌گوییم که اهل هوی و هوس هستند. این طبقه یک عملکرد اجتماعی‌فرهنگی هم در جامعه دارند؛ یعنی فقط فاصله کار و سرمایه را زیاد نمی‌کنند، بلکه ورود فرهنگی و اجتماعی به فضای جامعه دارند. مطابق آیه ۱۶ سوره مبارکه اسرا، طبقه‌ای که با بی‌عدالتی شکل می‌گیرد یک کارکرد فرهنگی-اجتماعی دارد که فسق و گناه است؛ اتفاق بدی که می افتد این است فسقی که مرتکب می‌شوند در قالب یک سبک زندگی مترفانه است. یک جلوه از این سبک زندگی و خوشگذرانی‌ها، تکاثر است و جلوه‌های دیگر آن تفاخر و تبرج. موضوع نگران‌کننده این است که این زیست و فرهنگ تبدیل به یک فرهنگ و پسند اجتماعی شود و توده‌های مردم چشمشان به سبک زندگی این افراد باشد و مدل زیست آن‌ها تبدیل به کعبه آمال دیگران شود؛ در حالی که این‌ها با بی‌عدالتی، خوردن حق بقیه و رانت و انحصار به اینجا رسیده‌اند و باید منفور باشند. متأسفانه مترفین طوری رفتار می‌کنند که تبدیل به طبقه محبوب می‌شوند و آرزوی طبقه‌های دیگر این است مثل آن‌ها بشوند. در چنین فضایی برقراری عدالت سخت می‌شود زیرا مترف شدن آرزوی همگانی شده است.

نمایشگری؛ ویژگی‌ طبقه مترف و خوشگذران!
مترفین سبک زندگیشان را همه جا ترویج می‌کنند؛ میهمانی، اجتماع و رسانه و همه هم می‌خواهند قارون بشوند؛ « فَخَرَجَ عَلَی قَومِهِ فِی زِینَتِهِ»؛ قارون در حالی که خود را سرشار از زینت کرده بود در اجتماع حضور یافت و به قول امروزی‌ها همه او را فالو و لایک کردند و مورد توجه قرار گرفت! بنابراین یکی از ویژگی‌های طبقه مترف نمایش‌گری است. این زیست نمایشی تبدیل به اصل و هویت یک عده شده است. زمان قارون هم باوجود اینکه همه قارون نبودند ولی کسانی که دنیاطلب بودند گفتند «لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ» به جای اینکه عدالتخواه باشند! چون قارون قبله آمالشان شده بود. در این فضا مطالبه عدالت سخت می‌شود. اصلاً چرا باید قارونی که با ظلم به اینجا رسیده است محبوب بشود. 

سبک زندگی مترفان؛ مخل فرهنگ کار
متأسفانه شاهد هستیم امروزه سلبریتی‌های طبقه مترف، کتاب‌های موفقیت و خاطره می‌نویسند و چاپ انبوه هم دارند یا شبکه هرمی دارند و نعوذبالله مانند انبیا می‌شوند و همه می‌خواهند شبیه آن‌ها بشوند و سبک زندگی آن‌ها را داشته باشند. سبک و فرهنگ زندگی مترفان، فرهنگ پشتیبان بی‌عدالتی است. این میلی که به سمت بورس‌بازی و دلاربازی وجود دارد ناشی از همین فضاست. اگر دیدیم فضای جامعه به سمت کار نیست بلکه به دنبال بستن بار اقتصادی یک شبه است یعنی همان فرهنگ اتراف و فرهنگ مفت‌خوری و دنبال ثروت بادآورده بودن تسری یافته است و باید با آن مقابله شود.

هویت انقلابی در تضاد با سبک زندگی مترفان 
هویت زندگی انقلابی، هویت توحیدی و معنوی است و انقلابی‌ها نباید به سمت دنیاطلبی حرکت کنند. اما متأسفانه سبک زندگی مترفانه‌ای در حال ترویج است که مشخصه آن فردگرایی و لذت‌طلبی است و روابط اجتماعی و خانوادگی را تضعیف و ارزش‌ها را کمرنگ می‌کند. چون این فرهنگ هدف زندگی را به موفقیت و سلبریتی شدن تغییر داده و روابط فامیلی و حمایت از بستگان جلو تحقق آن را می‌گیرد. این فرهنگ مخل فعالیت و کار است و پشتیبان فضای بی‌عدالتی و فاصله طبقاتی است.

خبرنگار: احمد قوی

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.