اگر تعبیر اصولگرایی را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم، کسانی که از چارچوب اصول انقلابی، ارزشی، مردمی و ولایی خارج نشده‌اند را نباید جریان واگرا در نظر بگیریم، ولی اگر از این چارچوب خارج شده‌اند و مسیرشان را جدا کرده‌اند با این تعریف دیگر اصولگرا به حساب نمی‌آیند. معمولاً جریاناتی که در گروه اول قرار می‌گیرند شاید در ظاهر تشتت و عدم یکپارچگی را در نظر بیاورند، ولی به استحکام و ریشه زدن بنیانی جریان اصولگرایی کمک می‌کنند.

ضرورت وحدت در این برهه از زمان در میان جریان ارزشی

به گزارش قدس آنلاین، مرتضی طلایی عضو شورای شهر تهران در پایگاه بصیرت نوشت:

شرایطی که امروز کشور ما در آن قرار گرفته است از چند جهت دارای حساسیت ویژه‌ای است، یک تهدیدات خارجی؛ امروز آشکارتر از همیشه پیوندهای پنهان سعودی، اسرائیلی و آمریکایی، خود را نشان می‌دهد در این بین بعضاً کشورهایی هم در همسایگی ما هستند که بدشان نمی‌آید ایران همواره تحت فشار خارجی باشد و حتی اگر مورد حمله و تهدید هم قرار گرفت در این بین دست بر آتش داشته باشند. امروز آمریکایی‌ها، چهره خشن و غیر انسانی خود را دیگر در زیر رنگ و لعاب دموکراسی‌خواهی و بشردوستی پنهان نمی‌کنند و به صراحت نشان می‌دهند که تمام حرکات بین‌المللی‌شان در همه‌ سال‌های گذشته، صرفاً بر پایه منافع خودشان بوده است و به همین بهانه‌ها ملت‌های زیادی را به خاک و خون کشیده‌اند.

دوم عقب‌ماندگی تاریخی است که در آن قرار داریم و محصول گذر تاریخ و خمودگی است که چند صد سال است که با آن درگیریم. توسعه و پیشرفت کشور ما ‌بسان درخت کهنی است که تنه‌های اصلی آن خشک شده و چند سالی است که جوانه زده و می‌خواهد درختی تناور و بزرگ‌تر از گذشته شود، ولی با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو است؛ از عقب‌ماندگی اقتصادی گرفته تا ضعف تاریخی در دولت ملت‌سازی. لذا برای اینکه توسعه کشور بتواند بر بستر کهنه ‌خود ریشه بزند و محدودیت‌ها و موانع را از سر راه بردارد به زمان نیاز دارد و این فرصت در سایه آرامش، امنیت و تلاش به دست می‌آید.
 سوم؛ خطر ریشه‌گیری جریانات انحرافی در بدنه ‌انقلاب است. به هر شکل سال‌هاست که یک موج عظیم انقلابی در کشور به راه افتاده و تلاش دارد تا کشور در مسیر درست پیشرفت و تعالی خود در همه‌ امور قرار بگیرد، ولی باید از انحراف‌ها و جدایی‌گزینی‌ها پرهیز کرد و متوجه دستانی بود که خواسته یا ناخواسته تلاش دارند انقلاب را از مسیر آرمان‌های شهدا و حضرت امام(ره) در مسیر باطل قرار دهند. این دست‌ها با ایجاد کارشکنی، دامن زدن به فساد و تلاش برای گسترش ناکارآمدی، می‌خواهد مردم را رو در روی ولایت فقیه و نظام اسلامی کشور قرار دهند. البته، باید حساب دلسوزان، وارستگان و کارشناسان را (که بعضاً از روی حسن نیت انتقاداتی را مطرح می‌کنند)، از این‌ها جدا کرد و همه را با یک عینک ندید. اتفاقاً باید نظرات درست اینان را شنید تا بتوان سره را از ناسره و منافق را از مؤمن تشخیص داد. متأسفانه این سنخ جریانات هم خود را در اصول‌گرایان تعریف کرده‌اند و هم در اصلاح‌طلبان. به این معنی که با منافع متفاوت سعی می‌کنند از پتانسیل‌های این دو جریان مردمی، بهره‌برداری مورد نظر خود را انجام دهند. لذا با همبستگی آگاهانه، با تدبیر و به‌دور از منفعت‌طلبی و سهم‌خواهی با نیت حفظ ارزش‌های والای انقلاب و کمک به نسل جوان برای اداره‌ کشور می‌توانیم به ساماندهی انرژی‌ها و پتانسیل‌های موجود در چارچوب بیانات مقام معظم رهبری بپردازیم و از هدر رفت انرژی‌ها جلوگیری کنیم.

الزامات رسیدن به وحدت و تبیین نقش گروه‌های مختلف ارزشی
چنانکه گفتم از الزامات این وحدت یک: پرهیز از سهم‌خواهی است هر زمانی که احساس کردیم که در مابه‌ازای کار یا اقدامی که انجام می‌دهیم به دنبال این هستیم که از سفره‌ انقلاب برای خودمان سهمی داشته باشیم، این شروع انحطاط و چنددستگی است.
دو: تصمیم و اقدام بر محور اصول و ارزش‌ها و رهنمودهای روشنگرانه و تمیزدهنده مقام معظم رهبری. اگر مبنا و اساس اقدام جریان اصول‌گرایی کشور به اعتبار اصول بنیادین و انقلابی و در راستای منافع مردم و نظام و در چارچوب ولایت فقیه تنظیم شده باشد شاهد خودرأیی و چند دستگی نخوایم بود. تشتت زمانی به وجود می‌آید که هر کس خودش را در مرکز و نقطه  ثقل جریان ببیند و بر مبنای حال و هوای منافع و خواسته‌های فردی و گروهی خود تصمیم بگیرد.
 سه: شنیدن حرف منتقدین و دلسوزان چه در داخل خود جریان اصول‌گرایی و چه کسانی که از بیرون نظاره‌گر عمل و کار ما هستند، هر وقت که توانستیم به این ظرفیت برسیم که به صرف اصول‌گرایی و انقلابی بودن، بری از انتقاد و نقد نیستیم، یک حرکت خوب به سمت بالندگی انجام داده‌ایم، در جریان این واشکافی‌ها می‌توانیم سالم، شفاف و به‌دور از حواشی آسیب‌زننده خودمان را در معرض داوری مردم قرار دهیم و از سیاست‌های و تصمیمات‌مان در راستای منافع ملی دفاع کنیم.

نقش وحدت در جذب اعتماد مردم
وحدت در میان جریان اصول‌گرا خود به تنهایی در جذب اعتماد مردم تأثیری ندارد، هر چند که اعتبار آن را به‌عنوان یک جریان منسجم و توانمند بالا می‌برد. به نظر من برای اینکه بتوانیم اعتماد جامعه را به دست بیاریم در کنار انسجام و وحدت رویه، باید کارایی و اثربخشی سیاست‌ها را افزایش دهیم. اگر به‌دور از خواسته‌ها و نیازهای جامعه بخواهیم برای آنها تصمیم‌ بگیریم و خودمان را وکیل و وصی مردم بینیم عملاً از آنها فاصله می‌گیریم. مشکلی که امروز در بدنه جریان اصول‌گرا با آن مواجه هستیم جای خالی نیروهای کارشناس و خبره به معنای واقعی است. لذا در این فرصت زمانی که در اختیار این جریان قرار گرفته است باید دوباره یک بازبینی در چیدمان عناصر داخلی خود بیندازد و بدنه علمی، کارشناسی و تحقیقاتی خودش را تقویت کند که بتواند برای چالش‌ها و مسائل عمومی در جامعه راهکارهای علمی، عملی و مؤثر ارائه دهد تا در قاموس یک جریان ارزشی و انقلابی پایگاه اجتماعی خود را در بهترین حالت آن تقویت کند.
 
ضرورت وحدت در این برهه از زمان در میان جریان ارزشی
صدمات جریان‌های واگرای اصولگرا به انقلاب در دهه چهارم انقلاب
اگر تعبیر اصولگرایی را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم، کسانی که از چارچوب اصول انقلابی، ارزشی، مردمی و ولایی خارج نشده‌اند را نباید جریان واگرا در نظر بگیریم، ولی اگر از این چارچوب خارج شده‌اند و مسیرشان را جدا کرده‌اند با این تعریف دیگر اصولگرا به حساب نمی‌آیند. معمولاً جریاناتی که در گروه اول قرار می‌گیرند شاید در ظاهر تشتت و عدم یکپارچگی را در نظر بیاورند، ولی به استحکام و ریشه زدن  بنیانی جریان اصولگرایی کمک می‌کنند. درخت  اصولگرایی هر چه بیشتر شاخ و بار و ریشه داشته باشد در برابر سیل حوادث و در کوران اتفاقات روزگار بهتر می‌تواند از خودش و از کشور و مردم دفاع کند.
 ولی گروه دوم که آمده‌اند و از ظرفیت جریان اصولگرایی تمام بهره‌برداری‌شان را انجام داده‌اند بیشترین ضربه را هم، به این جریان زدند. آنها بعد از اینکه منافع خود و هم گروهی‌های خود را از این جریان بردند، دیوار ناکارآمدی‌شان را نیز بر سرمان آوار کردند. متأسفانه این گروه با تفرق نیم‌بندی که از جریان اصولگرایی پیدا کرده‌اند برای اینکه از مظان اتهام دور بمانند فرافکنی کرده و همه را درگیر کار خود می‌کنند و از آنجا که هوشیار هستند صریحاً، راه خود را جدا نمی‌کنند تا در برابر امواج قوی جریانات رقیب از بین نروند.

تاکتیک‌های جریان‌های اصلاح‌طلب برای ممانعت از وحدت اصولگرایی
اصلاح‌طلبان نیز در داخل خود دچار تشتت بسیار بیشتری به نسبت اصولگرایان هستند و به همین نسبت نیز چند صدایی و عدم تمرکز در آنها بیشتر به چشم می‌آید، با توجه به اینکه پشتوانه معنوی لازم را نیز ندارند در چنین شرایطی بعید به نظر می‌رسد که توان خاصی برای ایجاد تفرقه و مانعیت در وحدت اصولگرایی داشته باشند، هر چند که در گوشه و کنار بعضاً جلساتی تشکیل می‌شود که هدف آن ایجاد جریانات رسانه‌ای و شایعه‌پراکنی برای تخریب اعضای مؤثر جبهه اصولگرایان است. هدف عمده آنها استفاده از شرایط حساس اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور و استفاده از فضای تخریب غیر علنی و از مجرای کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی است. البته بدنه و مرزبندی هویتی آنها در پیرامون اینقدر ضعیف است که بعضاً جریانات بیرون از کشور و انقلاب نیز خود را در آن تعریف می‌کنند و با اقدامات و تصمیمات‌شان مشکلات امنیتی زیادی برای کشور ایجاد می‌کنند و همین‌طور اصلاح‌طلبان را نیز در عمل انجام شده قرار می‌دهند.

اهمیت همگرایی اصولگرایی در صیانت از دستاوردهای انقلاب
در این خصوص باید چند نکته را روشن کنیم. اولاً دستاوردهایی که در کشور از اول انقلاب تاکنون داشته‌ایم اعم از ثبات و توسعه‌ اقتصادی، امنیتی و سیاسی که سهم یا نتیجه عمل تنها یک جریان نیست و صاحبان اصلی آن مردم و نظام ولایت فقیه است. دوماً همگرایی اصولگرایان به‌عنوان بخشی بزرگی از جریانات سیاسی کشور تشتت آرا و بی‌نظمی سیاسی را به طور قطع از بین می‌برد، البته این همگرایی به معنای نادیده انگاشتن انتقادات و حذف دلسوزان نیست. زمانی که همگرایی اتفاق می‌افتد شاهد ثبات سیاسی در تصمیم‌گیری و اجرای سیاست‌های کلان و خرد کشور خواهیم بود که این امر به نوبه خود فرایند تدوین و اجرای سیاست‌ها را مطابق منافع ملی، ارزش‌های انقلاب و مصلحت‌ها تثبیت می‌کند.

رابطه انقلابی‌گری با حفظ وحدت در میان جریان ارزشی
ارتباط مفهوم انقلابی‌گری و جریان ارزشی یک ارتباط دوسویه است، هر چند که انقلابی‌گری صفتی از موصوف فرد ارزشی است و این مفهوم در دایره شمول جریان ارزشی جامعه قرار می‌گیرد، ولی هر دو تقویت‌کننده یکدیگر به حساب می‌آیند. نگاهی به آغاز شکل‌گیری انقلاب اسلامی نشان می دهد که روحیه انقلابی‌گری به معنای درست آن که خواهان تغییر وضع موجود به سمت وضع مطلوب با حفظ ارزش‌های والای اسلامی و انسانی، تنها در بین اقشار ارزشی و مذهبی جامعه قابل رؤیت بود. امروزه نیز انقلابی‌گری شمع محمل جریان ارزشی جامعه است.

موانع وحدت اصولگرایان در گذشته و در حال حاضر
جریان اصولگرایی به‌عنوان یک جریان مردمی که بستر اجتماعی آن را نیز قشر مذهبی و معتقد جامعه سامان داده است، از این رو که یک فراگیری عام داشته، به همان نسبت نیز انسجام مورد نظر سیاسیون و موقعیت‌طلبان را در بهره‌برداری سیاسی نشان نداده است. به عقیده بنده برخی از تضارب آرایی که امروزه وجود دارد را نباید به حساب تفرق و جدایی بگذاریم؛ بلکه این پویایی بخش جدانشدنی جریان اصولگرایی جامعه است و از ارزش و اعتبار آن کم نمی‌کند. اگر به تاریخ نگاه کنید حرکت کشتی اصولگرایی را در رودخانه پر تلاطم تاریخ معاصر، حرکتی هدفمند، مداوم و در حال افزایش سرعت می‌بینیم که موانع پیش رو را از مسیر خود بر می‌دارد. پس در نگاه به این جریان یک سیر تاریخی را باید دنبال کنیم. تاریخ نشان داده است که جریان اصولگرایی هر روز بزرگ‌تر، منسجم‌تر و قوی‌تر نسبت به گذشته بوده است؛ جریانی که خود را وامدار افراد و احزاب نمی‌بیند، بلکه چشمه‌ جوشانش از قلب تعالیم الهی و اسلامی می‌خروشد.

راه رسیدن به وحدت پایدار
وحدت پایدار در خویشتن‌داری، سهم‌نخواهی، پایبندی به اصول و ترجیح منافع ملی بر منافع فردی و گروهی، در نظر گرفتن نظر منتقدین و دلسوزان، اجازه به چرخش نخبگان، پرهیز از جار و جنجال و حرکت در چارچوب و خط ولایت، اتفاق می‌افتد.
چگونه می‌توان در عین وحدت، کثرت و تنوع آراء و نظرات را هم که مقتضی طبیعت بشری است به رسمیت شمرد؟ بی‌شک دشمن وحدت و نادیده گرفتن خواسته‌ها و منافع دیگران، این تفکر است که اولویت با خواسته‌ها، حزب، منافع و اهداف ما است. اگر می‌خواهیم که وحدتی پایدار و ثبات سیاسی داشته باشیم و نگذاریم دشمن خارجی و منافق در بدنه حاکمیت کشور نفوذ کند، باید حصارکشی‌ها و دیوارچینی‌های تفرقه‌انگیزانه را برداریم. چنانکه در پرسش قبل نیز گفتم باید اولویت‌های‌مان را با منافع عامه مردم و ضرورت‌ها و مصالح کشور هماهنگ کنیم و مسیر حرکت را راه ولایت ببینیم، به این شکل برای نظر و عقیده دیگران نیز احترام قائل می‌شویم و به خویشتن‌داری سیاسی می‌رسیم و به همان اندازه کشور نیز خردمندانه‌تر اداره می‌شود.
منبع: بصیرت

برچسب‌ها