از بندر نیمه کاره، راه آهن تخریب شده و فرودگاهِ تعطیلِ غزه، شروع می کنم تا برسم به منع ورود و خروج کشتی و گذرگاه رفح که راه ورود کالا به غزه است. به دیاری که با رژیم صهیونیستی، پنج مرز مشترک دارد، با این رژیم جعلی انگلیسی اشغالگر.

قدس آنلاین، گروه استانها- رقیه توسلی: تا برسم به «یارا» و «یاراهای» مظلوم فلسطین... به دخترکان و پسرکانی که شصت و شش سال است با اهریمن اسرائیل در انتفاضه و انقلابِ سنگ اند... و زُلف شان به شهادت و صبر گره خورده است...

دیروز با تحریم و نرساندن دارو، چشم نازدانه کودکی را روی دنیا بستند... با چکمه و اسلحه و تانک ایستادند روبروی فرزند قدس... فرزند غزه... روبروی فرزندان فلسطین... غافل از اینکه جنایات خان یونس، صبرا و شتیلا، نمازگزاران الاقصی و اردوگاه جنین آنها را به کجا رساند، قطع دوا و غذا...!؟

انگار آدمکشان صهیونیست هنوز نمی دانند؛ یارا و یاراها، بیرق حماسه اند... بیرق مظلومیت و دادخواهی... بیرق آزادگی...

انگار نمی خواهند بدانند کهکشانِ درد هم که باشد این سرزمین مسلمان، باز الله اکبر از دهانش نمی افتد و سنگ از دستانش...

در این کشور، کودکان گهواره نشین، سالهاست قصه های رشادت شنیده اند و چشم که باز و بسته کرده اند به تشییع قوم شان رفته اند.

این کشور نامدار، آیین ها دارد. سالهاست مبارزه در رگ و پی زن و مردش دویده و همه سنگ بردار و آزادیخواه اند.

سال هاست گوشواره های این دیار، آتش و عروسک ها، سنگ اند... سالهاست فلسطینی، عشق و مرگ را زندگی کرده است... با نفس هایی که داغ تر از سرب و گلوله و ترس است...

و بیش از نیم قرن است که زخمی و آواره و شهید شده اند... بی سرپناه و دردمند... اما زمینگیر نشده اند و یکصدا در روز به خاکسپاری «یارا»هایشان با حنجره های پُربغض سر دادند: خون بر شمشیر و ایمان بر کفر پیروز است.

برچسب‌ها