«راز را کودکی خفته زیر بلندترین درخت سپیدار می‌داند: «آیا خدا آن درخت بلند است؟»*

قدس آنلاین- افراط و تندروی مدرنیته در اسطورهزدایی، زمینه رجعت به دنیای اسطورهای را هم ازطریق بازخوانی و بازتولید آنها در فضایی تازه و هم ازطریق اسطورهسازیهای جدید فراهم ساخت؛ بازنگری و بازگشتی که بیانگر شکاف میان انسان مدرن و نیاز او به یافتن حقایق جهان هستی است که اسطورهها آن را پر میکنند.

درخت از اسطورههایی است که در نظامی توتمی دارای روح است و هوشمند هم هست (نوعی سپیدار)، حافظ و حامی انسان است و موجب رشد کشت و زاد و ولد اوست.

دیگر اینکه وجه بصری درخت موجب ارتباط با خاک، با آسمان و انسان با خداست. نازنین نظامشهیدی برای تشکل شعر خود از اسطوره درخت بهره برده است. او بزرگترین راز جهان هستی یعنی خداوند را در جهانی عینی و در عناصر طبیعی جست‌وجو کرده است؛ همان تلاشی که تاریخ عرفان را غنی ساخته است.

نظامشهیدی داننده راز جهان را کودکی میداند خفته زیر بلندترین درخت سپیدار! آیا این کودک واقعاً راز هستی را میداند؟ آیا او نماد انسان غافل عصر مدرن نیست؟ طنز ظریف نهفته در این شعر که با بیانی کنایی همراه شده است، به این شعر عمق بخشیده است. شعری که بهجای واقعیت معطوف به حقیقت است و به همین دلیل شعری مدرنیستی است که عطر و بویی از سنت ادبی هم دارد.

*بر سهشنبه برف می بارد ـ نازنین نظامشهیدی ـ تیکا ـ ۱۳۷۲ ـ صفحه ۳۴ 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها