قزوین- در این گفت و گوی تفصیلی صحبت های معلمی را دنبال می کنیم که ارتباط صمیمی و اقدام دلسوزانه اش، مسیر زندگی شاگردش را تغییر داد.

معلمی که عشق و علاقه معلمی، مسیر زندگی دانش آموزش را تغییر داد

به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، علم و دانش دو بالی است که انسان می تواند با آنها تا بیکران پرواز کند و شاید بتوان گفت که ارزش هر انسان با چگونگی به کارگیری این دو بال معین می شود.

علم، دانش، آگاهی و معرفت انسان را به جایی می رساند که حتی فرشتگان هم بدان دست نمی یابند و هر چه دانایی انسان بیشتر شود، نقش رهبری او در زندگی پر رنگ تر می شود؛ بسیار اتفاق افتاده که با دیدن شخصی و یا صحبت کردن فردی، به دانش وی پی برده اید.

این مسئله بیانگر این نکته است که هر دانشی که انسان فرا می گیرد در رفتار او نمود پیدا می کند و از کردار بسیاری از افراد می توان به میزان علم آنها پی برد؛ در تبیین ارزش علم همین بس که خداوند متعال در سوره زمر ایه ۱۱ می فرماید:«قُل هَل یستَوی الذَّینَ یعلَمُونَ و الذین لا یعلَمُونَ …؛ بگو یا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند؟»

بدون شک نقش معلم و مربیان در تربیت دانش آموزان بر هیچ پوشیده نیست؛ آنجا که سخن بزرگان با این عنوان «معلمی، شغل انبیاست» بر ذهن تداعی می شود می توان ارزش و اهمیت این نقش را به خوبی لمس و احساس کرد؛ معلم همچون مادر و پدری مهربان است که نه تنها در فراگیری علم و دانش دانش آموزان تلاش می کنند بلکه به عنوان الگوی تربیتی، سبک و روش زندگی را به شاگردانشان آموزش می دهند.

مدرسه محل تعلیم و تربیت است و چه زیباست آنجا که معلمی دلسوز در جهت حل دغدغه های دانش آموزان قدم بر می دارد تا درس مهر و محبت را بیاموزد؛ معلمی که دانش آموز را همچون فرزندان خود دوست می دارد و با تمام توان و تلاش، در جهت رشد و پیشرفت او می کوشد تا انگیزه و امید را برای دانش آموزش فراهم سازد.

اوج ایثار و فداکاری معلم را می توان در جایی لمس کرد که برای جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزش خارج از وقت کاری در بیمارستان حاضر شده و بدون هیچ چشم داشتی، مشغول تدریس دانش آموزا بیمارش می شود و سختی ها را با لبخنی بر لب شیرین می کند.

اواسط آذرماه سال جاری بود که معلمی فداکار با شنیدن بستری شدن دانش آموزش در یکی از مراکز آموزشی درمانی استان قزوین به فعالیتی دلسوزانه اقدام کرد و به آموزش وی در مرکز یاد شده پرداخت.

الناز سیدپور معلم یکی از مدارس پایه چهارم شهرستان بویین زهرا استان قزوین طی یک ماه گذشته به تدریس دروس دانش آموز در بیمارستان پرداخته است که برای اطلاعات بیشتر پای صحبت های این معلم فداکار نشسته ایم.

*قدس: خودتان را معرفی بفرمایید.

الناز سیدپور معلم یکی از مراکز آموزشی بخش دشتابی شهرستان بویین زهرا بوده و به مدت ۶ سال مشغول به تدریس و فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان هستم.

*قدس: داستان تغییر مسیر زندگی دانش آموز شما از کجا آغاز شد؟ توضیح بفرمایید.

دانش آموز بنده یکی از دانش آموزانی بود که هیچ علاقه ای نسبت به فراگیری علم و دانش نداشت و به عبارتی از کلاس درس فراری بود و در زمان حضور در کلاس نیز توجهی به درس نداشت و سرگرم شیطنت های کودکانه بود؛ وجود چنین ویژگی هایی در وی موجب شد تا در صدد ایجاد انگیزه و علاقه نسبت به فراگیری علم و دانش برآیم که البته در این زمینه سختی های بسیار را بر دانش آموزم وارد نمی کردم.

 بعد از گذشت یک ماه، شیطنت های وی کاهش یافت و به درس گوش فرا می داد که این امر برای سایر دانش آموزان نیز جای تعجب داشت؛ در این مدت دانش آموز پایه کلاس چهارمم، فعالیت قابل چشمگیری در کلاس درس انجام می داد و به نوعی علاقمندی و شوق تحصیل در وجودش شکل گرفته بود و مسیر زندگیش در حال تغییر بود.

بعد از گذشت یک هفته، متوجه بیماری در این دانش آموز شدم و بعد از بررسی وضعیت وی توسط خانواده اش متوجه شدم که پدرش در بسیاری از مواقع در زندان به سر می برد و دانش آموز تغذیه مناسبی در خانواده ندارد.

در ۱۳ آذرماه سال جاری و بعد از صحبت های انجام شده با یکی از مراکز آموزشی درمانی استان قزوین، پزشکان تشخیص دادند که دانش آموزم باید در بیمارستان بستری شود و تحت نظر قرار بگیرد.

بعد از سه روز از بستری شدن دانش آموزم و در ۱۵ آذرماه سال جاری، با مجوزهای أخذ شده تصمیم گرفتم تا به بیمارستان مراجعه کنم و در آنجا به تدریس وی بپردازم؛ در نخستین حضورم در بیمارستان، صمیمیت و وابستگی دانش آموزم نسبت به بنده را با آغوش گرفتنش به خوبی احساس کردم و همین برخورد نخست دانش آموز بنده را مشتاق تر کرد تا به تدریس وی در بیمارستان ادامه دهم.

* قدس: وضعیت جسمانی و تحصیل دانش آموز بیمارستان در حال حاضر چگونه است؟

در حال حاضر دانش آموزم در بیمارستان بستری است و تمام سعی خود را کرده ام تا تمام روزهای هفته را برای تدریسش حضور داشته باشم تا از تحصیل بازنماند.

امید و آرزو را در وی احساس می کنم و زمانی که به نزد دانش آموزم مراجعه می کنم و انگیزه درونیش خستگی ام را از بین می رود.

* قدس: آیا هزینه ای بابت تدریس دانش آموزتان در بیمارستان دریافت می کنید؟

به هیچ عنوان هزینه ای از دانش آموزم دریافت نمی کنم و اگر هزینه ای هم توسط خانواده وی پرداخت شود قبول نمی کنم چراکه با هدف رضایت الهی این فعالیت را انجام می دهم و وجدان یک معلم قبول نمی کند چنین هزینه ای را دریافت کنند؛ «درست کارکردن» و «کار درست انجام دادن»دومقوله متفاوت از هم است و معلم باید فعالیتی را انجام دهد که موجب ناراحتی وجدانش در سال های بعد و آینده نشود.

در حال حاضر هزینه های درمان این دانش آموز توسط اداره کل بهزیستی استان قزوین انجام می شود.

* قدس: مهم ترین نیازی که در وجود دانش آموز خود احساس کردید چه نیازی بود؟ آیا ارتباط بین معلم و دانش آموز توانسته بخشی از این نیاز را تأمین کند؟

دانش آموزان نیاز به مهر و محبت و توجه دارند که بنده به عنوان یک معلم با روش فعالیتی که در پیش رو گرفتم و با ارتباط صمیمی که بین بنده و دانش آموزم شکل گرفت، تمام مشکلات وی حل شد تا حدی که در حال حاضر بخش قابل توجهی از فعالیت های تحصیلش را مختارانه انجام می دهد.

براساس نظرات اعلام شده توسط پرستاران، دانش آموزم در هفته جاری ترخیص می شود و از وی به عنوان یکی از دانش آموزان رو به پیشرفت در مدرسه تقدیر و تشکر خواهد شد.

* قدس: چه انگیزه و هدفی موجب شد تا بتوانید بر سختی های تدریس و وضعیت بیماری دانش آموزتان فائق آیید و مسیر زندگیش را تا حدی تغییر دهید؟

یک معلم باید نگاه مثبت به دانش آموزان اعم از ضعیف و قوی داشته باشد چراکه دانش آموزان به عنوان آینده سازان کشور محسوب می شوند؛ باتوجه به اینکه در جریان شرایط زندگی دانش آموزم بودم، هدفم از تدریسش، تغییر مسیر زندگی وی بود تا به جایی برسد که مشکلات را پشت سر گذاشته و با تغییر زندگی به قله افتخار آفرینی برسد.

دانش آموز بنده هوش ریاضی بالایی و توانایی قابل توجهی را دارا است که باید به او توجه شود و امیدوارم در آینده به موفقیت برسد.

*قدس: مهم ترین دغدغه دانش آموزان و وظیفه مسوولان برای حل این دغدغه ها از دیدگاه یک معلم چیست؟

مشکلات دانش آموزان باید توسط معلمان ریشه یابی شود؛ یکی از دغدغه های مدارس کشور و به تبع آن استان قزوین این است که معلمان خود را درگیر مشکلات دانش آموزان نمی کنند و تنها به تدریس کتاب و درس اکتفا می کنند در صورتی که معلمان به عنوان الگوی دانش آموزان در زمینه های مختلف اعم از مسولیت پذیری، کمک به هم نوع و عشق هستند.

معلم به عنوان یک راهبر برای دانش آموز محسوب می شود و درجایی که زور و اجباری برای فراگیری تحصیل به دانش آموز تحمیل شود مطمعنا تلاش های معلم تأثیرگذار نخواهد بود.

 نگاه مثبت معلم نسبت به دانش آموز می تواند بسیاری از مشکلات دانش آموزان را حل و افکار دانش آموزان را هدایت کند؛ در بسیاری از مدارس، اعتماد به نفس  و فعالیت های گروهی دانش آموزان اندک و محدود است؛ طرح توصیفی که در مدارس اجرا می شود بخشی از این مشکلات را حل می کند اما در مرحله نخست معلم باید دارای چنین ویژگی باشد و سعی در افزایش اعتماد به نفس دانش آموز داشته باشد.

به عنوان یک معلم باید توانایی یک دانش آموز را قبول داشته باشیم و به او احترام بگذاریم و با غرور وارد کلاس نشویم؛ دانش آموز به عنوان کودک محسوب می شود و رفتارهای او براساس رفتارهای کودکانه است و معلم نباید با غرور وارد کلاس شود چراکه زمانی که شخصیت دانش آموز از بین برود اعتماد به نفسش نیز از بین می رود.

معلم در مرحله در مرحله نخست در زمان ورود به کلاس تبسم بر لب داشته باشد تا دانش آموز احساس آرامش کند و بداند که معلم او را درک و باور دارد.

باتوجه به اینکه دانش آموزان در مناطق روستایی نیازمند کمک های مالی هستند و در برخی موارد حتی برای درمان یک بیماری پیش پا افتاده همچون سرماخوردگی هزینه ای در اختیار ندارند از مسولان درخواست می شود کمک های مالی را انجام دهند و به توانایی مالی آنها رسیدگی شود.

* قدس: نقطه آغاز فرهنگ سازی برخورد مناسب و ایجاد اعتماد به نفس در بین دانش آموزان در کجا تعریف می شود؟

این فرهنگ سازی باید از مدرسه آغاز شود و باور در معلمان ایجاد شود.

* قدس: ارتباط صمیمی معلم و شاگردی بین شما تا چه میزان توانسته بر روان دانش آموزتان و آسیب های اجتماعیش تأثیرگذار باشد؟

دانش آموز رفتارها، پوشش، صحبت های معلم را به عنوان الگو قرار می دهد و اگر دانش آموزان این الگوها را معلمان مشاهده نکنند در زندگی خود نیز یاد نخواهند گرفت.

دانش آموزان روستایی نیاز به توجه و مهر و محبت با معلم دارند که با لطف خداوند منان توانسته ام با ابراز مهر و محبت نسبت به دانش آموزان و شاگردانم موجب آرامش آنها شوم.یک حرف معلم می تواند اینده دانش آموز را بسازد و معلمی واقعا سخت است.

برچسب‌ها