خرم آباد- برای مردان و زنانی که تجسم حماسه اند. به مناسبت توامان روز شهید و هفته زن.

قدس آنلاین- گروه استانها- شیرزاد بسطامی؛ برای مردان و زنانی که تجسم حماسه اند. به مناسبت توامان روز شهید و هفته زن.

ریحانه خانم بیل زدن شوهرش را به خاطرداشت. درخت بلوط خانه این بار شکوفه های بیش تری داشت. زن این همه سال از امام زاده دستمال های سبز می خرید و دخیل می بست به درختی که شوهرش در حیاط کاشته بود.هنوز لباس های سی سال پیش مردش را که از گریه هایش لک می انداخت، می شست، اتو می کرد و عطر می زد.

سی سال است که انتظار می کشد.برگ برگ درخت را انتظار کشیده بود سی سال تمام شوهرش ۲۲ سال داشت. با صورتی جوان و ریش های مرتب و رخت های نظامی  که برازنده اش بود در چارطاق در ایستاده بود و لبخند میزد. ریحانه خانم شوهرش را در خیابان بو می کشید. هر کجای خیابان، هر کجای شهر، هرکجایی ایران که می رفت شوهرش را حس می کرد. عطری ملایم از خاک، از درخت بلوط حیاط، از  دیوارهای امام زاده زید بن علی،  از لبخند کودکان، از بیت بیت شعر حافظ، از واژه های آزاد برای سخن گفتن، بلند می شد ایران را معطر می کرد و زن جان می گرفت.

 با این وجود دوست ریحانه معتقد بود که جوانی اش را بیهوده تلف کرده است. وقتی بنیاد شهید  با او تماس گرفت و پیدا شدن پیکر شوهرش را به او اطلاع دادند، ریحانه خانم تازه فهمیده بود که این همه سال خون شوهرش در رگ های ایران چرخیده است. تازه فهمیده بود که هر کجای ایران چرا عطر شوهرش را دارد و  چرا بلوط داخل حیاط  امسال شکوفه های بیش تری داده است.

ریحانه پلاک شوهرش را به شاخه درخت آویزان کرد. او باور داشت شکوفه های درخت بلوط هر کدام یک پلاک اند از جوان های ۲۲ ساله ی نامیرایی که هیچ گاه، هیچ گاه پیر نمی شوند.

برچسب‌ها