قدس آنلاین- زهرا دلپذیر: برخلاف زنان در حماسه‌های اروپایی که نمود و نشانی پویا و کارآمد ندارند و اگر از زنی سخن می‌رود، شگردی داستان شناختی برای آراستن داستان است؛ زنان شاهنامه همواره منش و فردیت خود را حفظ می‌کنند و به تدبیر امور می‌پردازند. در مصاحبه پیش رو دکتر جلال خالقی مطلق، مصحح نامدار شاهنامه و استاد دانشگاه‌هامبورگ آلمان برایمان از نقش زنان در حماسه بزرگ حکیم توس می‌گوید. گفتنی است از دکتر خالقی مطلق ده‌ها کتاب و مقاله درباره شاهنامه به چاپ رسیده که کتاب «زنان در شاهنامه» یکی از این آثار برجسته است.

زن ستیزی فردوسی یک دروغ بزرگ است

دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و استاد دانشگاه‌هامبورگ آلمان با بیان اینکه زنان در شاهنامه جایگاه و منش والا و شخصیت و فردیت خاص خود دارند به خبرنگار ما می­گوید: زنان در شاهنامه به جز زیبایی ظاهری از نظر باطنی نیز ممتاز و برجسته هستند و در رفتارو گفتار آنان، خویشتن داری، خرد و دوراندیشی بسیاری وجود دارد. وی می­افزاید: در داستانهای دیگر ادب حماسی در پهنه ادب فارسی؛ چه عاشقانه و چه حماسی(به جز شخصیت ویس در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی)، زنان نقش چندانی ندارند و کاملا منفعل و در اختیار مردان هستند ولی درشاهنامه زنان نام آور و بزرگی را در داستان‌های مختلف و حتی در عرصه سیاست می‌بینیم که با تدبیر خاصی به چاره‌گری می‌پردازند و گره‌گشایی می‌کنند و به تدبیر امور می‌پردازند.

مقایسه زنان در شاهنامه و دیگر حماسه‌های جهان

این شاهنامه‌شناس با بیان اینکه طور کلی زنان در شاهنامه نیرومندتر، خردمندتر و کنشگرتر از دیگر آثار ادبی در زبان فارسی هستند درباره تفاوت جایگاه زنان درشاهنامه با زنان در آثار احماسی دیگر کشورها می‌گوید: در کتاب­های حماسی دیگر کشورها مثل ایلیاد و اودیسه هومر جایگاه زنان از هوس و عشق فراتر نمی‌رود اما در شاهنامه، زنان کارکردهای بنیادین دارند؛ زن تنها زیور نیست و به پاس مرد از او سخن گفته نمی‌شود. وی اضافه می­کند: حتی در شاهنامه سه زن یعنی همای چهرزاد دختر بهمن و مادر داراب، پوراندخت و آذرمیدخت به پادشاهی ایران می‌رسند که تأکیدی دیگر بر جایگاه والای زنان در شاهنامه است.

این شاهنامه پژوه درباره نقش برخی از زنان شاهنامه می­گوید: فرانک، مادر فریدون یکی از زنان خردمند شاهنامه است که با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست ضحاک آماده می‌کند. وی گردآفرید را یکی دیگر از زنان شگفتی‌آفرین شاهنامه می­داند و می­افزاید: این زن جوان ویژگی­های زنانگی، طنازی و جنگاوری و دلاوری را توأم با هم دارد؛ به طوری که «نولدکه» ایران شناس و شاهنامه شناس بزرگ آلمانی از شخصیت این زن شاهنامه‌ای به هیجان آمده و چند جا به آن اشاره کرده است. وی ادامه می­دهد: سیندخت، همسر مهراب پادشاه کابلستان و مادر رودابه یکی دیگر از زنان چاره ساز شاهنامه است که در ماجرای ازدواج زال و رودابه، به رسالت نزد سام می‌رود و او را از جنگ با کابلستان بر حذر می‌دارد و در کاری کامگار است که مردانی بزرگ و نامدار مانند زال، سام و منوچهر در آن در می‌مانند.

دکتر خالقی مطلق "گردیه، " خواهر بهرام چوبین را یکی از زنان تأثیرگذار و خردمند  بخش تاریخی شاهنامه می‌داند و خاطر نشان می‌کند: گردیه بسیار بادرایت و باهوش است؛ او از همان ابتدا می‌داند راهی که برادرش می‌رود اشتباه است و به بن بست می‌رسد و او را نصیحت می‌کند و از شورش برحذر می‌دارد. این زن نیرومند پس از کشته شدن برادرش، پیروانش را به ایران برمی‌گرداند و موفق  می‌شود خشم خسرو پرویز، شاه ایران را نسبت به بهرام چوبین که علیه او شوریده بود فرونشاند و به این وسیله جان پیروان بهرام را از مرگ نجات می‌دهد. در واقع در اینجا با زنی سیاست مدار روبه‌رو هستیم.

دکتر خالقی مطلق با اشاره به اینکه نقش زنان حتی در داستان‌های عاشقانه شاهنامه منفعل نیست، می­گوید: مثلاً در داستان «بیژن و منیژه»، منیژه، دختر افراسیاب، پادشاه توران که به خاطر عشق بیژن حاضراست از تاج و تخت بگذرد و به خاطر او خواری و رنج بسیاری را تحمل می­کند، در پاسخ به بی ادبی و جسارت بیژن به زنان که آن‌ا را شایسته مشورت و رازگویی نمی‌دانند چنان زیبا و خردمندانه پاسخ می‌دهد که بیژن پشیمان می‌شود و پوزش می‌خواهد.

استاد دانشگاه‌هامبورگ با بیان اینکه حتی رفتار خردمندانه حتی در منش زنانی که نقش درجه دو دارند به چشم می‌خورد اظهار می‌دارد: یکی از این زنان، دایه سام است که هنگامی‌زاده شدن زال چنان خردمندانه او را دلداری می‌دهد و این امر را مشیت الهی می‌خواند که واقعا حیرت انگیز است.

دکتر خالقی مطلق با تأکید بر اینکه ابیات زن ستیزانه که در برخی از نسخه‌های اندک در شاهنامه وجود دارد کاملا دروغ و الحاقی است خاطر نشان می‌کند: متاسفانه در روزگار ما گروهی ایران ستیز، عقاید عجیبی را مطرح کردند که فردوسی زن ستیز است؛ در حالی که در ادبیات فارسی اگر یک شاعر زن ستیز نباشد فردوسی است. کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند از شاهنامه چیزی نمی‌دانند و آن را نخوانده اند!

برچسب‌ها