۱۲ تیر ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷
کد خبر: 608704

مصالحه موقت به معنای صلح پایدار نیست! در دنیای سیاست، خوردن یا خورده شدن، مسئله این است! و یک سیاستمدار واقعی کسی است که شرایط این حالت‌ها را خوب درک می‌کند.

کم نیستند و نبوده‌اند اشخاص و طیف هایی که شاید اساساً با ماهیت وجودی نظام زاویه داشته باشند؛ اما به وقتش نیز با تمام وجود پشت آن ایستاده‌اند و خواهند ایستاد. این کشور از نظر جغرافیایی، محل تلاقی و اتصال اقوام و نژادهای گوناگون است. حتی با باورها و مذاهب مختلف. یعنی تجربه ملی و تاریخی ما در این زمینه بسیار است و مردم ما کنار آمدن با اختلافات قومی و عقیدتی و غیره را شاید بیشتر و بهتر از هر ملت و تمدن دیگری بلدند و خودشان می‌دانند که طیف‌های چپ و راست در این کشور گاه نزدیک می‌شوند و گاه فاصله می‌گیرند که اراده سیاسی مان گام بردارد. 
شرایط جدید و بهترین فرصت برای اتحاد به کنار، اقتصاد بدون نفت و «اجبار برای تولید داخلی» هم نوعی فرصت به شمار می‌آید وگرنه امروز، وحدت برای ما فقط یک گزینه از بین گزینه‌های دیگر نیست؛ تنها مسیر مقابل ماست! تجربه تاریخی انقلاب ثابت کرده که در هر بن‌بست و شکستی می‌توان با وحدت رخنه و از آن عبور کرد. حتی اگر دو ابر قدرت شرق و غرب جهان در مقابلمان موضع گرفته و چیزی حدود 17 ملیت و کشور مختلف سرباز به جنگ ما فرستاده باشند! و تازه منافقین مسلح نیز در قلب تهران و بسیاری از شهرهای داخلی رژه بروند! در مقایسه با دوره هایی که کل ذخایر موجود سیلوهای گندم کشور، فقط کفاف 48 ساعت نان مصرفی مردم را می‌داد، نه تحریم‌های اقتصادی امروز برای ما غیر منتظره به شمار می‌آید و نه اردو کشی‌های سیاسی ترامپ و امثالهم عددی است. 
با این حال نباید فراموش کنیم که آدم‌ها و اشخاص می‌توانند براحتی با هم دوست یا دشمن شوند. اما افکار و تئوری‌ها حکایتشان فرق می‌کند. تفکر ذاتاً ستیزه جو است و دوستی و دشمنی در این عرصه به متفکران بازمی‌گردد، نه تفکرات! صاحبان افکار از هم دور و نزدیک می‌شوند، اما نظریه‌ها نه. نظریه‌ها فقط می‌توانند درست یا غلط باشند. و یا فعلاً مبهم و بلاتکلیف. مثلاً گرد بودن زمین با صاف بودن آن، دو تفکر مختلف بود. اما زمین نمی‌تواند هم گرد باشد و هم مسطح! زمین فقط یا گرد است و یا صاف و یا هنوز معلوم نیست... 
الغرض، سیاست به زبان ساده یعنی فرایندی در راستای کسب، حفظ، گسترش و انتقال قدرت و «قدرت» چیزی نیست که شوخی بردار باشد. برای همین نیز در برخورد قدرت‌ها با یکدیگر، چیزی به اسم دوستی و حسن نیت ماهیتاً وجود خارجی ندارد. یک قدرت سیاسی یا قدرت مقابل را جذب می‌کند یا در آن جذب و هضم می‌شود و یا موقتاً یکدیگر را تحمل می‌کنند. مصالحه موقت به معنای صلح پایدار نیست! در دنیای سیاست، خوردن یا خورده شدن، مسئله این است! و یک سیاستمدار واقعی کسی است که شرایط این حالت‌ها را خوب درک می‌کند. یعنی منابع و مؤلفه‌های قدرت خود و حریفان را به خوبی می‌شناسد و می‌داند چرا و چقدر قدرت دارد یا ندارد؟ می‌داند هر لحظه باید کجا و در چه مواضعی بایستد و یا نایستد. می‌داند مدیریت و عمل سیاسی یعنی مدیریت اراده‌های افکار عمومی. 
اراده‌های سیاسی و افکار عمومی ما تردید کرده بود! نه در زمین سیاست، حول نقطه‌ای به نام مقاومت گرد می‌آمد و نه صاف به سراغ سازش می‌رفت! تردید کرده بود که آیا می‌توان با رقبا و دشمنان کنار آمد؟ تردید کرده بود که آیا می‌توان با دشمن در محدوده منافع مشترک به یک معادله و تعادل برد- برد رسید؟ و استقلال سیاسی خود را نباخت؟ آیا می‌توان در فرایند یک مذاکرات «هرچند دشوار و طولانی» حد و حدود منافع دشمن را شناخت و از او هم همین توقع متقابل را داشت؟ که تمرکز و توان طرفین، از این تقابل آزاد شده و صرف ترمیم و تقویت خود شوند...
و این تردید افکار عمومی آفت اراده‌های سیاسی یک ملت بود. تردیدی که اتفاقاً منشأ بخش عمده‌ای از آن فقط دلسوزی برای آینده کشور بود و با هر پیشرفتی در این فرایند، به خیابان‌ها می‌ریخت و جشن غلبه بر این بلاتکلیفی‌ها را می‌گرفت و به همین دلیل جمعی از بهترین و دلسوزترین نیروهای دیپلماسی خودش را نیز برای این کار پیش فرستاد و دو دوره چهار ساله به همین رویکرد نهایتاً رأی مثبت داد. چرا که تکلیف این تردید باید یکسره می‌شد تا دوباره جمع بردار اراده‌ها و دلسوزی‌های ما از تقابل به همدلی و همصدایی برسند و در راستای منافع مشترک ملی، آرامش و قرار بگیرند. 
این ایده آزموده شد. آن هم توسط دلسوزترین و کارآزموده‌ترین دیپلمات‌هایی که توان ملی ما می‌توانست بسیج کند. چندین سال مذاکره بی نظیر و جان فرسا و عزتمندانه در برابر پنج قدرت سیاسی جهان معاصر، فقط از عهده کسانی برمی‌آمد که دلشان با این ایده و باور صاف باشد. هر طیف فکری دیگری اگر غیر از دولت فعلی نماینده این کار می‌شد، ممکن نبود آن تردید به این راحتی برطرف شود! و حالا مهم‌ترین سرمایه ملی ما در این ماجراها، یافتن پاسخ همین تردید است. پاسخی به نام مقاومت! تا خیالمان راحت شود که زمین سیاست نیز گرد است و بر این مدار و در این میدان هم باید برای گرفتن حق خود همواره چرخید... 

برچسب‌ها