سینمای آمریکا ۳۳ سال درباره فاجعه «چرنوبیل» سکوت می‌کند و پس از گذشت این همه سال، با یک برنامه‌ریزی دقیق، توان فنی بالا و ابعاد هنری درجه یک، این فاجعه ‌هسته‌ای را در چشم مخاطبانش فرو می‌کند.

یک پروپاگاندای سیاسی

سینمای آمریکا ۳۳ سال درباره فاجعه «چرنوبیل» سکوت می‌کند و پس از گذشت این همه سال، با یک برنامه‌ریزی دقیق، توان فنی بالا و ابعاد هنری درجه یک، این فاجعه ‌هسته‌ای را در چشم مخاطبانش فرو می‌کند. طوری که مردم کوچه و خیابان هم با بالاترین سطح کیفی به تحلیل ابعاد سیاسی فاجعه چرنوبیل، نقش رهبران شوروی در این ماجرا، بروکراسی عریض و طویل سرخ و دستان آلوده دولتمردان شوروی به خون مردم اروپا می‌پردازند. کیفیت فنی و هنری چرنوبیل را نمی‌شود نادیده گرفت، اما این ‌زیبایی‌های ظاهری موجب نمی‌شوند که ما از خودمان نپرسیم چرا آمریکایی‌ها باید تصمیم بگیرند این سریال ساخته شود؛ آن هم پس از گذشت 33 سال؟

به سوی مرگ

ساعت 1:24 صبح 26 آوریل سال 1986، شعله‌ای رنگین‌کمانی به ارتفاع 1000 متر در آسمان اوکراین که آن زمان بخشی از قلمرو گسترده شوروی به حساب می‌آمد، زبانه کشید. شعله‌هایی که آسمان شهر مرزی چرنوبیل را دیدنی‌تر از همیشه کرده بودند. نه فقط ساکنان «چرنوبیل» و «پریپیات» بلکه ساکنین «بلاروس» یا همان «روسیه سفید» هم خواب از سرشان پریده بود و گروه گروه به سمت منشأ نورهای رنگی و صداهای عجیب و غریب می‌رفتند. مردم شوروی آن شب احتمالاً نمی‌دانستند که با پای خودشان به سمت فاجعه‌بارترین حادثه غیرنظامی تاریخ گام برمی‌دارند که آثارش اگر جانشان را نگیرد تا صدها سال بعد در بدن فرزندان، نوه‌ها، نبیره‌ها و شاید ندیده‌های‌شان باقی خواهد ماند و احتمالاً شانس چشیدن طعم یک زندگی معمولی را برای همیشه از ‌آن‌ها خواهد گرفت.

تا سال 2065

احتمالاً حوصله خواندن دلایل علمی فاجعه چرنوبیل و اینکه مسئولان نیروگاه ‌هسته‌ای چرنوبیل برای آزمایش کردن توربین‌های برقی، سیستم ایمنی راکتور شماره 4 را از کار انداخته بودند را ندارید! پس مستقیم می‌رویم سر اصل مطلب. یعنی زمانی که به علت افزایش دما در راکتور شماره 4، موادی که واکنششان منجر به بروز فاجعه می‌شد، با همدیگر واکنش دادند و در نتیجه آن، انفجاری ایجاد شد که پوشش 1000 تنی بالای راکتور را به اطراف پرتاب کرد و در چشم برهم زدنی 25 درصد تأسیسات راکتور از بین رفت. نابودی پوشش اصلی راکتور، راه را برای خروج مقدار زیادی بخار آب باز کرد و این اتفاق، شرایط را برای دومین انفجار مهیا کرد. ماده گرافیت موجود در راکتور هسته‌ای که به عنوان کند کننده مورد استفاده قرار می‌گرفت، به همراه مواد داغ درون هسته، 30 آتش‌سوزی بزرگ دیگر را به وجود آورد. پس از این حادثه، سه راکتور دیگر هم به طور کامل تعطیل شدند و نیروگاه در یک منطقه بزرگ ایزوله، منطقه ممنوعه اعلام شد. پاک‌سازی چرنوبیل از فردای انفجار در سال 1986 آغاز شد و طبق پیش‌بینی‌ها تا سال 2065 به طور کامل پاک‌سازی نخواهد شد.

90 ثانیه مرگ بار

نخستین قربانیان نیروگاه چرنوبیل کارمندان این نیروگاه بودند که بی‌خبر از همه جا برای کنترل شرایط تلاش می‌کردند. تشعشعات رادیو اکتیو به قدری در بدن این افراد نفوذ کرده بود که بیشتر آن‌ها در همان سال‌های پس از حادثه مُردند. دومین قربانیان این فاجعه آتش‌نشانانی بودند که برای خاموش کردن آتش وارد محدوده چرنوبیل شدند. 132 نفر از کارکنان و آتش‌نشانان بعدها در بیمارستان مسکو بستری شدند، اما شدت آلودگی بدن آن‌ها به اندازه‌ای بالا بود که حتی به خانواده‌های‌شان اجازه ملاقات داده نمی‌شد. گروه سوم 100 معدن‌کاری بودند که بدون هیچ پوشش محافظتی برای جلوگیری از ورود مواد سمی داخل راکتورها به آب منطقه، زیر نیروگاه را عایق کردند. روایت این کارگران آن‌قدر تراژیک است که کارگردان سریال «چرنوبیل» یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های فیلمش را به گفت‌وگوی میان دو کارگر معدن اختصاص داده است. گروه بعدی قربانیان «روبات‌های زیستی» هستند. این لقبی است که رسانه‌ها به 3828 نفری دادند که پس از افزایش تشعشاتی که منجر به از کار افتادن روبات‌های پاکساز شد، با پای خودشان روی سقف نیروگاه رفتند تا در عرض 90 ثانیه با «بیل» قطعات سمی گرافیت را از روی سقف نیروگاه به منطقه اولیه برگردانند. این 90 ثانیه بعدها به عنوان مرگبارترین 90 ثانیه تاریخ مشهور شد. از مجموع 3828 روبات زیستی فقط چند صد نفر زنده ماندند که در ازای خدماتشان فقط 800 روبل پاداش گرفتند!

آمار متناقض

«بزرگ‌ترین هزینه دروغ این نیست که شاید ما دروغ را با حقیقت اشتباه بگیریم. خطر اصلی اینجاست که اگر زیاد دروغ بشنویم بعد دیگر قادر نیستیم اصلاً حقیقت را تشخیص بدهیم».

این معروف‌ترین دیالوگ سریال چرنوبیل است. دیالوگی که ثابت می‌کند چرا آمار دقیقی از تلفات و خسارات فاجعه چرنوبیل در دست نیست. مخفی کاری‌های شوروی و دروغ‌های شاخدار دولتمردانش و از آن طرف اغراق رسانه‌های آمریکایی که در سال‌های اوج جنگ سرد می‌خواستند بیشترین ماهی را از آب‌های گل‌آلود چرنوبیل بگیرند، همه و همه موجب می‌شود رسانه‌ها حتی پس از گذشت 33 سال نتوانند با قطعیت درباره قربانیان این فاجعه هسته‌ای‌ صحبت کنند. اما چیزی که تقریباً خیلی‌ها بر سرش به تفاهم رسیده‌اند این است که حادثه چرنوبیل تقریباً 400 بار قوی‌تر از بمبی بود که در هیروشیما منفجر شد! برخی از کارشناس‌ها می‌گویند بیش از 500 میلیون نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم از این فاجعه اتمی آسیب دیده‌اند. برخی از رسانه‌ها هم تعداد قربانیان مستقیم حادثه را 10 تا 100 هزار نفر تخمین زده‌اند. با وجود این، اما هنوز هیچ کس نمی‌داند بر اثر این انفجار، از 180 تن سوخت هسته‌ای موجود در چرنوبیل چه میزان آن وارد اتمسفر شد. درحال حاضر 9 میلیون نفر در مناطق آلوده سکونت دارند و پیش‌بینی کارشناسان انگلیسی می‌گوید که حدود 66 هزار نفر دیگر به علت ابتلا به سرطان که انفجار نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل سبب آن شده است در سال‌های آینده جانشان را از دست خواهند داد.

موفق اما نامعتبر

سریال چرنوبیل که این روزها از سریال‌های معروف «بریکینگ بد» و «گیم آو ترونز» جلو زده و به عنوان برترین سریال تاریخ در صدر فهرست 250 سریال برتر سایت «آی ‌ام دی بی» قرار گرفته است هم همین حرف‌ها را برایتان می‌زند، اما با آب و تاب و احتمالاً اغراق بیشتر. روس‌ها اما می‌گویند سریال چرنوبیل سرتاسر دروغ است. مثلاً روزنامه «KP» پرمخاطب‌ترین روزنامه روسیه این سریال را نمایش یک «کاریکاتور و خلاف واقعیت» عنوان می‌کند. «مسکو تایمز» روزنامه معروف روسی هم می‌نویسد: «تولید شبکه «HBO» علیه اتحاد جماهیر شوروی بوده و «کاریکاتوری از ملت» را ارائه داده است». «RT» شبکه تلویزیونی برون مرزی روسیه هم در سایت خود تیتر می‌زند: چرنوبیل سریال موفق اما نامعتبر. روزنامه «گاردین» هم اعلام می‌کند که روس‌ها مدعی‌اند انفجار چرنوبیل کار مأموران سازمان سیا بوده و برای اثبات حقیقت درحال ساخت سریالی هستند که ابعاد «واقعی» فاجعه چرنوبیل و نقش مأموران «سیا» در این انفجار را روایت می‌کند!

ترس فروشی

در سریال چرنوبیل همه چیز تقصیر دولتمردان شوروی است. حتی خاصیت انفجاری اورانیوم هم زیر سر مسئولان شوروی است! در چرنوبیل فضای شوروی سرد است و ابرهای سیاه و دود تأسیسات آتش‌گرفته اتمی، فضا را گرفته‌اند. انگار هیچ چیز قشنگی در دنیا وجود ندارد و تمام دنیا شکل شوروی است؛ سرد و بی‌روح.

بعضی از تحلیلگران سیاسی می‌گویند این فضای غبارآلود، پاسخ همان پرسش اصلی است که چرا حالا؟ چرا چرنوبیل آن هم 33 سال بعد؟ مگر چرنوبیل نخستین و آخرین فاجعه ‌هسته‌ای بوده است؟ پس «هیروشیما» کجای ماجرا است؟ اصلاً چرا آمریکایی‌ها تمام توان فنی و هنری‌شان را می‌گذارند برای ساخت سریالی درباره فاجعه چرنوبیل؟

این کارشناس‌ها می‌گویند برای اینکه پاسخ پرسشمان را بگیریم باید به ساخته‌های اخیر هالیوود نگاه کنیم. ساخته‌هایی که شعار اصلی‌شان یک چیز است: «بازگشت به دوران اوج آمریکا». و این یعنی احتمالاً دوران ابر قدرتی سر آمده است. مبادا در این میان مردم هوس بازگشت به دوران غبارآلود گذشته را بکنند. به آن دورانی که در آن آمریکا یکه‌تاز نبود و رقیبی داشت در حد و اندازه‌های خودش. مردم لابد باید بترسند از جهانی که «تک قطبی» نباشد. جهانی که در آن هیچ چیز شبیه دنیای یکپارچه سرمایه‌داری نیست. دنیای «دوقطبی» دنیای بدون ابرقدرت، دنیای بدون سرمایه‌داری و دنیای بدون کدخدا، دنیای «فاجعه»، «دروغ»، «بروکراسی» و «فریب» است. یعنی همان چیزی که در سکانس‌های اولیه چرنوبیل دیدیم؛ سرد، بی روح و غبارآلود. نتیجه‌اش هم ویرانی و ‌خرابی‌ای است که در پایان چرنوبیل دیده می‌شود. دنیای «دوقطبی» دنیای ترسناکی است، مبادا کسی هوس بازگشت به آن دنیا را داشته باشد!

انتهای پیام/

برچسب‌ها