خاطرات
-
تکنولوژی، خاطراتمان را میکُشد؟
حسی آمیخته با شادی و غمناکی توأمان نسبت به آدمهای دیروز، موقعیتهای قدیمی، مکانهایی که سالها پیش در آنها زندگی کردهایم و به طور کلی نسبت به گذشتهمان، همان چیزی است که به عنوان نوستالژی از آن یاد میکنیم.
-
«مرغان ابراهیم؛ روایتهایی بیواسطه از پیادهروی اربعین»
یک نویسنده گفت: در سفر به اربعین، تجربه بیواسطهای از امر مطلق پیدا میکنید. این تجربه باعث میشود اربعین را ترک نکنید.
-
بحرین را دادیم، جزایر را گرفتیم؛ ماجرای بازپسگیری جزایر ۳ گانه در خاطرات علم
خاطرات اسدالله علم نشان میدهد که تفاهمنامه ۱۹۷۱ با شیخ شارجه درباره حاکمیت ایران بر جزایر ۳ گانه، پس از اطمینان از عملیات واگذاری بحرین صورت گرفت.
-
با افکار، احساسات و خاطرات آزار دهنده خود چه کنیم؟
یک روانشناس با تأکید بر اینکه فکر را باید بهعنوان یک فکر بپذیریم نه دلیلی برای عمل کردن، گفت: گاهی اتفاق آزار دهندهای ذهن شما را آزار میدهد، اما مجبور نیستید رفتاری کنید که از فشار ذهنتان خلاص شوید.
-
کتاب خاطرات همسر رحیم صفوی، صوتی شد
کتاب گویای «همراه» شرح بازشناسی و تحلیل بخشی از رویدادهای دفاع مقدس از زبان مهرشاد شبابی، همسر سردار سرلشکر رحیم (یحیی) صفوی تهیه و روی پایگاه کتاب گویای ایران صدا در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
-
خاطراتی از سردار شهید ایرلو در کتاب «یک تن و این همه مزار»
کتاب «یک تن و این همه مزار» با محوریت حسین ایرلو، فرمانده تخریب لشکر المهدی با قلم معصومه رمضانی به نگارش درآمده و توسط انتشارات رسول آفتاب به چاپ رسیده است.
-
کتاب خاطرات حجتالاسلام حسن یزدیخواه منتشر شد
کتاب مهاجر شریف (خاطرات حجتالاسلام و المسلمین حسن یزدیخواه) با گردآوری علیرضا نخبه و ابوالفضل هدایتی منتشر و راهی بازار کتاب شد.
-
خاطرات کاسبان قدیمی تهران از رسول ترک/ چگونه زندگی پیرغلام امام حسین (ع) با عشق مولایش تغییر کرد؟
رسول ترک از همان کودکی وارد هیئت و دستههای عزاداری شد و سالهای جوانی خود را در بازار تبریز نزد یک تاجر پارچه گذراند. حقوق حلالی داشت اما کمکم دوستان نابابی پیدا کرد که کارش به لاابالیگری و خلاف کشیده شد.
-
ماجرای ۱۸ روز محاصره حاج قاسم در حلب/ اولین بار همه چیز را ازدسترفته دیدم/ گفتگو با سردار چهارباغی
«در جنوب حلب داشتیم برای عملیات آماده میشدیم که ناگهان داعش با هماهنگی مسلحین آمد و جاده «خناصر» به «اثریا» را بست، معنی این حرف این است که همه ما و حاج قاسم و نیروها کامل در محاصره افتادیم.»
-
خاطرات تلخ و شیرین پرستار مشهدی در بخش «کرونا»
پرستاری که تحت عنوان نیروی جهادی، اولین بار پا به بخش بیماران کرونایی بیمارستان امام رضا(ع) گذاشت، از خاطرات تلخ و شیرین این جهاد میگوید؛ از مرگ نوزاد و سوگ مادر غریبش تا مرگ دختر معلول و زن سالمندی که چند ساعت بعد از مرگ همسرش، چشم از دنیا بست تا در مسیر آخرت هم کنار او باشد.
-
آن روزها
آدمی است دیگر
آدمی است دیگر. میگردد و جستوجو میکند. گاهی لابهلای وسایل قدیمی، گاهی لابهلای خاطراتش، گاهی لابهلای انبوه آدمها و گاهی لابهلای کلمات. میخواهد چیزی را پیدا کند که آن را کم دارد یا دلتنگش شده است.
-
روایت بولتون از جنجالهای کاخ سفید درباره معافیتهای تحریمی ایران
مشاور امنیت ملی سابق ترامپ در بخشی از کتاب خاطرات خود از دوران حضور در کاخ سفید، به بحث و جدلها درباره معافیت تحریمی ایران پرداخته و موضع ترامپ و مقامات نزدیکش را بیان کرده است.
-
خاطرات جالب یک معلم ایرلندی از حرم مطهر رضوی
باید اعتراف کنم که بخاطر شوق زیادی که برای گرفتن عکس از محیط و نشان دادن به دوستانمان داشتیم قوانین این محل را زیر پا گذاشتیم البته با اینکه قوانین را زیر پا گذاشتیم و راهنما ها متوجه دوربین های ما شدند ولی تا زمانی که از خودمان عکس میگرفیتم و زیاد جلب توجه نمیکردیم راهنماها به ما اجازه اینکار را دادند. ما از مراسم مسلمانان در حال دعا عکس نگرفتیم و فقط از خودمان و سازه های بسیار زیبا و موزه عکس گرفتیم.
-
توییت روحانی در بدرقه لاریجانی؛ خاطرات همکاری و احساس مشترکمان ماندگار خواهد ماند
رئیسجمهور خطاب به علی لاریجانی نوشت: بیشک خاطرات همکاری و احساس مشترکمان طی سالیان متمادی، بهخصوص در مقاطع حساس و سرنوشتساز، ماندگار خواهد ماند.
-
همایش ارائه خاطرات و دیدگاههای علمی، روانشناختی و تربیتی اربعین برگزار شد
به همت مرکز مشاوره آستان قدس رضوی همایش ارائه خاطرات و دیدگاههای علمی، روانشناختی و تربیتی اربعین، برگزار شد.
-
لالاییها خواب ندارند
خانجان بوی توت و گل محمدی می داد وقتی میان خماری بعدازظهرهای کودکانه جا خوش می کرد وسط چهار- پنج زاده ی دختری و پسری با یک مُشت لالایی شاهکار. با قصه هایی که انگار از قبل توی گنجه مرتب چیده بودشان. مثل لیوان های دوغ خوری معروفش.
-
و آن دیگری
واقعا انگار واجب است گاهی آدم بیشتر از یک نفر باشد. از سر اتفاق مثل من دو نفر بشود. آدم تازه از راه برسد و قِلقِ آدم قبلی را بگیرد و متغیرش کند. به دادش برسد. پشت گرمی اش باشد.
-
هم قواره رنج
توکل تان را از دست ندهید، خدا همه ی کارهایش حق است.
-
بگذار مرگ چند دقیقه بیشتر معطل بماند
در بزنگاه مصیبت دست ها جای هزار کلمه و جمله می توانند حرف بزنند.
-
چراغ سمت راست را برق بیندازیم
درجه دما، آمپر چسبانده بود و هوا به قولِ عزیز، داغ می زد.
-
رفیقی که غیب شد!
حال و احوال یکسال پیش که آمدند همسایه مان شدند کجا، اوضاع قمردرعقرب این روزها کجا؟