سن

  • از چهل سالگی می ترسم

    از چهل سالگی می ترسم

    از آنچه می پنداشتم غمزده تر است. لحن اش سرد شده. خرید نمی رود. کیک نمی پزد. نمی خندد. برای دیدن شبکه مستند، جاروجنجال راه نمی اندازد. با «گلی» و «آبان» بازی نمی کند و راه براه، شماره ام را نمی گیرد.