شنبه های خوانش
-
خوانش شعری از مریم ترنج
وجه جمالی شعر میهنی
«خوب به من نگاه کنید به تنم به چشمهایم من زیباترین زن این جهانم نام مردانهای روی من نگذارید من ایرانم»*
-
خوانش شعری از محسن حسینخانی
حرف زدن از زبان ماهیها
« بگذار/ عمیق دوستت داشته باشم!/ برای ماهیها/ تابلوی «شنا ممنوع» بی مفهوم است!»*
-
گفتوگو با دبیر اجرایی جایزه ادبی و مردمیعلی اکبر(ع) که به خاطر مشکلات مالی در آستانه تعطیلی قرار دارد
مرگ تدریجی یک جشنواره انقلابی
فرهنگ و هنر/ زهره کهندل: جایزه ادبی علی اکبر (ع)، جشنوارهای مردمیاست که 10 سال از برگزاری آن میگذرد اما اختتامیه یازدهمین دوره آن که قرار بود 5 و 6 اردیبهشت ماه برگزار شود، به دلیل مشکلات مالی برگزار نشد و دبیر اجرایی آن بر خلاف میل باطنی اش، خبر از احتمال تعطیلی آن داده است.
-
خوانش شعری از سید مهدی مرادیان
شعری برای پدر
نشانهها در شعر به دو گروه عمده تقسیم میشوند؛ یک گروه شامل نشانه هایی است که مدلول خود را با کمترین حرکت ذهنی فاش میسازند. هرچه از عمر و کارکرد این نشانهها هم که گذشته باشد، برای درک آنها به حرکت ذهنی کمتری نیاز خواهد بود تا جایی که نشانه دیگر نشانه نیست و خود مدلول است!
-
خوانش شعری از حمیدرضا عبداللهزاده
شعر مانند یک اشتباه شیرین
حمیدرضا شکارسری «نمیدانم با شبهایم چه کنم وقتی در هیچ چایی حل نمیشود با هیچ سیگاری روشن نمیشود و در هیچ خوابی فرو نمیرود»*
-
خوانش شعری از لادن آهور
ناگریز بودن جنگ
«میترسم از صلحی که فراموش میکند مینها زنده به گور میمانند !»*
-
خوانش شعری از محمدرضا براری
آشناییزدایی از کلمات
«برای ملاقاتم فقط سنگ ریزه بیاور/این جزیره دیگر/سنگی برای دریا انداختن ندارد»*
-
خوانش شعری از آرزو کواکبیان
ماهی ها می توانند بیرون از رودخانه شنا کنند
«ماهی ها بیرون از رودخانه شنا می کردند صیاد با چشمانی خیره در اعماق آب...»*
-
خوانش شعری از امیربهادر عطار
نقد مدرنیته
«سرترالین/ نامی به این جذابی شنیده بودی؟ /من شبها را با او میخوابم»*
-
خوانش شعری از طاهره خانجانی
واگذاری معنا به مخاطب
«همیشه چراغهای روشن تاریکی عمیق در اطرافشان دارند»*
-
خوانش شعری از زینب صابر
شعر کوتاه می تواند لحظه ای عظیم باشد
«تابیدن ماه/ بر صدای گریه نوزاد/ در کدام زبان غمگین تر است؟»*
-
خوانش شعری از بهزاد رحیمی
شکستن مرزها در شعر
«قلبم/ مثل ساعت کار میکند/ مثل ساعتی که/ ایستاده/ به تماشای تو»*
-
خوانش شعری از سرور بهبهانی
کنار زدن ارزشهای عادتشده
«این چتر از روز اول باز نمیشد/ ارزان خریدمش/ از دستفروشی که نمیدانست/ چه قیمتی دارد/ خیس شدن کنار تو»*
-
خوانش شعری از امیر حسنوندی
هایکو شعری فارسی نیست
حمیدرضا شکارسری «برداشت گندم دست خالی بازمیگردند زنان خوشهچین»*
-
خوانش شعری از گیتا مینویی
عینیت یافتن تصاویر ذهنی
«باید دل به صبح بسپارم/ خواب/ نه مرا میبرد/ نه تو را میآورد»*
-
خوانش شعری از آرش نصرتاللهی
شعر هدیه شاعر است به خودش
«پشت پنجره خالی است!/ کوچه را/ با خود بردهاند/ این سه تن/ دورهگرد، آکاردئونش، ترانهاش...»*
-
خوانش شعری از علی هوشمند
بازی زبانی هوشمندانه
«گفتم شهید میشوم/ اما نشد/ نشد/ این را فقط برای تو میگویم/ این دست نو شدنها/ کم دست میدهد...»*
-
خوانش شعری از شیدا نوذری
هم تضاد و هم پارادوکس
«اینجا/ نبض زمین تندتر است/ کاش بدانم/ زیر این سنگ/ کدام قلب/ دیگر/ نمیتپد»*
-
خوانش شعری از محمد شریفی نعمتآباد
یک هایکوی زیبا و تفکربرانگیز
تخیل در هایکو تصرف در جهان نیست. سراینده هایکو به ساخت جهان درازدستی نمیکند بلکه آن را منعکس میکند.
-
خوانش شعری از الینا نریمان
شعری در توصیف تنهایی
«با هر شلیک/ یکنفر از ما کم میشد/ و تنهاییمان بیشتر»*
-
شعری با رنگوبوی فلسفی
« فشنگ/ تفنگ/ جنگ/ شاید تنها اشتباه این کلمهها/ گاف بزرگی است/ که ما به آنها اضافه کردهایم.»*
-
خوانش شعری از سارا بهرامی
حرم رضوی چقدر شاعر دارد!
«چه صبری داری/ با این همه زخم/ این همه درد/ کوه را ذوب میکند/ چه طاقتی داری/ پنجره فولاد!»*
-
خوانش شعری از مراد افروز معین
شعری که مخاطب را به بیداری میخواند
«انگشت من از سوراخ سد کوچکتر است/ بیدار شوید/ سیل حتی/ این قصه را هم خواهد برد»*
-
خوانش شعری از مریم احمدی
یک شعر سیاسی کامل
«سرزمین من/ اقیانوس ندارد/ دریایی نه/ اما سرچشمه تمام رودهای جهان/ چشمهای زنان سرزمین من است...»*
-
خوانش شعری از جواد مجابی
این شعر نیاز به جراحی دارد
«کفشدوزک/ با سرخی جلادار و نقطههای سیاهش/ بر برگ انجیر/ پرواز کرده است و با خود برده/ کفشهای عید مرا.»*
-
خوانش شعری از مظاهر شهامت
تخیل یا توهم؟!
حمیدرضا شکارسری: «از کهکشان آمده است/ که در نگاه من بدود/ شیری/ با یال رها در باد/ بهرنگ قهوهای روشن/ و تابناک.»*
-
خوانش شعری از منیرسادات حسینی
واقعگرایانه و واسوختی
حمیدرضا شکارسری: «ترکت میکنم/ مثل سیگاری که پدر/ چهل سال است/ میخواهد ترک کند» *
-
خوانش شعری از آریا معصومی
رمز هنر فرار از واقعیت است
حمیدرضا شکارسری: و شاید سیگار/ اختراع سرخپوستی بود/ که میخواست/ به معشوقهاش/ پیام کوتاه بدهد