به گزارش خبرنگار قدس از تاشکند، برای من و همکارانم اما استراحت چندان معنایی ندارد. باید برنامه کاری و سفرم را باتوجه به وضعیت مسابقات در ادامه رقابت ها تنظیم کنیم. بودجه من محدود است و هزینه‌ها دلاری. هرچند ازبکستان بسیار ارزان تر از آلمانی است که چند ماه قبل برای یورو آنجا بودم اما باز هم هزینه روزانه حدوداً ۷۰ دلاری سنگین محسوب می شود.
بیان ریز هزینه کرد از آن جهت است که اگر کسی تمایل داشت چنین سفری داشته باشد بداند چقدر باید هزینه کند. همچنین تصور نشود که چون به عنوان خبرنگار در چنین رویدادی حضور داشتم پس مخارجم با فدراسیون فوتبال بوده است. متأسفانه از چنین امتیاز و رانتی هیچ‌وقت بهره نبرده ام که اگر می بردم ناچار به خوردن یک روز درمیان کنسرو لوبیا و تن ماهی نبودم!
البته که به امید برچیده شدن کلیه رانت‌های موجود در کشور که شاید جایی وقتی از آن چیزی هم به ما بماسد، اما قطعاً در پس پرده افراد قدرتمند و صاحب نفوذ صدها برابرش را به جیب می زنند که این خود عامل ناترازی‌های مالی و وضعیت بد اقتصادی‌است.
اولین چیزی هم که در این‌گونه مسافرت‌ها به اتمام می‌رسد، نبات‌هایی‌است که برای جلوگیری از ضعف، با آن روزانه چند لیوان بزرگ چای نبات می‌نوشم. خلاصه که«آواز دهل شنیدن از دور خوش است».
خب حالا که مسابقات دور حذفی مشخص شدند، می‌شود برنامه بازگشت را هم باتوجه به اسکناس‌های باقیمانده ته جیب تعیین کرد. متأسفانه ایرلاین های ایرانی که قیمت مناسب‌تری نسبت به خارجی ها دارند و خب مستقیم و بدون توقف به تهران پرواز می‌کنند فقط در روزهای یکشنبه و چهارشنبه فعالیت دارند. بنابراین انتخاب‌ها خیلی زیاد نیستند.
البته باید این موارد را هم اصلاح کنم تا اطلاعات نادرست درباره بخارا نداده باشم. برخلاف تصورات قبلی، تعداد شعب بانک اینجا نسبتاً زیاد است. طبیعی هم هست وقتی مردم یک کشور بیشترین مراودات مالیشان با اسکناس و به‌صورت نقد است گستردگی شعب بانکی نیز زیاد باشد.
در بخارا که تماماً خودروهای آمریکایی با ظاهری بسیار شبیه خودروهای داخلی خودمان (!) وجود دارند با اینکه رانندگان اغلب سعی می‌کنند تمام و کمال مقررات رانندگی را رعایت و اجرا کنند، مردم کوچه بازار اما خیلی تمایلی به این قوانین ندارند.
آن‌ها برخلاف مردم تاشکند که به هیچ وجه از خیابان رد نمی‌شوند و صرفاً از زیرگذرهای عابر پیاده تردد می‌کنند از هر کجای خیابان که دلشان بخواهد خود را به آن طرف می‌رسانند. گاهی زیادی شبیه ما ایرانی‌ها رفتار می‌کنند.

*مهدی بشکنی