روش چینده اول، اول تا به جا، سه تا سر جلو، رولاکی چیندن و... بله.
25 کیلومتری شمال شرقی گناباد روستایی به نام «روشناوند» قرار دارد. این روستا در دهستان پسکلوت بخش مرکزی شهرستان گناباد واقع شده و یکی از پرجمعیتترین روستاهای شهرستان گناباد محسوب میشود.
از آن جایی که یکی از راههای خوداشتغالی ترویج قالیبافی است، پس از مراجعه به کمیته امداد امام خمینی(ره) در گناباد، بحث طرح بافت قالی در سطح کمیتههای امداد خراسان رضوي مطرح شد که این طرح در روستای «روشناوند» توسط مددجویان این کمیته اجرا میشود.
از این رو به روستای روشناوند که میرسم، به کارگاهی که در آن 11 نفر مشغول به قالیبافی هستند، میروم.
دو طرف کارگاه، دو دار قالی برپاست. سمت راست قالی با ابعاد حدود 40 مترمربع با نقش افشان با زمینه شیری و گلهای افشان فراوان گلبهی و قهوهای و... و سمت چپ قالی 12 متری که آن هم زیبایی خاصی دارد.
قالی به رجهای تقریباً انتهاییاش رسیده است. نردبان دو طرفهای وسط قالی قرار دارد و دختران همراه با رجهای بافته شده، بالاتر میروند.
قصه بافتن یک قالی حدیث خاصی دارد. گره گره و آهنگی که نقشه خوان زمزمه میکند و شانههای آنها را مینوازد، آوای دلنشینی است که دخترکان روستایی این دیار سالها با آن آشنایند.
حالا خوانده میشود، نخودی سر اول- بله، دوغی دو تا سراول- بله، سیاه سرجلو بله و... .
صغری محمدی متولد 59 یکی از بافندگان این قالی بزرگ است.
او میگوید: چهار سال است که در کارگاه برای کمیته امداد قالی میبافم، و خوشحالم که در این کارگاه کار میکنم، کار کردن برای دیگران آن قدر درآمد ندارد، از ساعت هفت صبح تا 12 ظهر و بعدازظهر از 30/2 تا 6 همهمان اینجا کار میکنیم و اکثراً مجردیم و ساعتها را کنار هم می گذرانیم.
او که تا حالا بیش از 15 قالی بافته است، قالیبافی را هنری زیبا میداند و ادامه میدهد: اکثر قالیهای بزرگی که در این کارگاه بافته میشود، حدود 400 میلیون ریال قیمت دارد و حدود 6 ماه طول میکشد تا بافته شود و به کشورهای منطقه صادر میشود.
محمدی میگوید: اولین 40 متری که در اینجا بافته شد، برای حرم مطهر امام رضا(ع) بود.
او و خانوادهاش که تحت پوشش کمیته امداد هستند، از بافت و حقوق قالیبافی اظهار رضایت میکند و میگوید: معمولاً بین 700 تا 800 هزار تومان ماهیانه حقوق برایمان دارد که درآمد خوبی محسوب میشود.
دخترها روی تختهای که به موازات رجها بالا و بالاتر میرود، کنار هم نشستهاند.
صدیقه قاسمی متولد 58 و 15 سال است که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) است.
یکی دیگر از دخترانی است که علاقه خاصی به نقش افشان دارد و تا به حال 6 قالی 14 متری و سه قالی 12 متری بافته است.
صدیقه میگوید که حقوقمان را یک جا بعد از اتمام بافت فرش میگیریم و معتقد است، یکجا گرفتن حقوق باعث میشود که بتوان برای آن برنامه ریزی کرد.
او قالیبافی در کارگاه را بهتر از خانه میداند و میگوید: اینجا نور کافی است، کف کارگاه موزائیک است و کنار هم زمان به راحتی میگذرد و این خیلی خوب است.
حالا شهربانو رحیمی که او هم متولد 58 است، در کنارم مینشیند، او 25 سال است که قالی میبافد تا پنجم دبستان درس خوانده و سالها قالیبافی را در منزل انجام میداده است، اما 15 سال است که تحت پوشش کمیته امداد قالیبافی میکند.
شهربانو میگوید: همه حقوقم را توی حسابم داخل بانک میگذارم.
می پرسم: احتمالاً برای خرید جهیزیه؟ و نگاهش را با شرم از من میگیرد و میگوید: پدرم فوت شده است. سه خواهر دارم آنها پسته جمع میکنند، اما خوشبختانه خانه از خودمان است.
میگویم، آرزویت چیست؟ و او لبخندی میزند و میگوید: دوست دارم تابلوفرش هم ببافم، خدا را شکر آرزوی خاصی ندارم.
و من میمانم و این همه دنیای پاک و آرامش درون دختران روستای روشناوند. آنهایی که صبورانه صبح تا ظهر و ظهر تا شب را در کارگاهی پشت دار قالی گره به گره میزنند و رؤیاهایشان تنها پایان پذیرفتن رجهای آخر یک قالی است و باز دوباره گره به گره و... .
حالا با دختران دیگر هم آشنا میشویم، معصومه جمالی، شهربانو رحیمی، زهره اسماعیلی، فاطمه سلمانی، خدیجه رحیمی، فاطمه محمدی، زینب خدادادی و زهرا محمدی؛ همه آنها در دو طرف این کارگاه مشغول بافتن فرشهایی هستند که به همت دستان هنرمند آن همچنان جاودانه مانده است.
نظر شما