من به سبب داوری در یکی از بخشهای آن در جریان کم و کیف این اتفاق و فیلمهای شرکت کننده در آن بودم. امروزه با کمال تأسف هر چه بیشتر از سالهای دفاع مقدس فاصله میگیریم، انتقال مفاهیم عظیم آن و حقایق شگفتانگیز این واقعه تاریخی برای نسل نورس ما سختتر میشود. مقصر اصلی این کاستی نیز در درجه نخست رسانههای ما و در درجه بعدی هنرمندان و اهل قلم این سرزمینند. به طوری که کمتر از سه دهه پس از پایان جنگ ما شاهد بروز جریانهایی هستیم که حقیقت را برای نسل امروز وارونه جلوه میدهند. یعنی هنوز وارثان آن نبرد مقدس زندهاند و قادر به نقل آنچه بر آنها رفته است که عدهای پیدا میشوند و از هنر و ادبیات ضد جنگ سخن میرانند.
اغلب اینها این طور جلو میآیند که جنگ فی نفسه اتفاق پلیدی است و آثار زیانباری دارد و... از این حرفهای تکراری حرفهایی که هیچ کس در صحت آنها تردیدی ندارد، اما پس از آنکه از این سوراخ وارد شدند، هجمه علیه دفاع مقدس و آنچه در آن سالهای طلایی رخ داد را آغاز میکنند. عموم این جماعت، چنانچه در یادداشت دیگری هم اشاره کردم، کسانی هستند که در سالهای جنگ از رویارویی با دشمن گریختند و امروز پاسخی برای پرسشگری نسل حاضر و حتی فرزندان خود ندارند. اینکه شما با وجود این همه وطن! وطن! کردن و ادعای ایران دوستی و شعارهای وطنپرستی، وقتی همین مام میهن در معرض وحشیانهترین حملات بود چرا به سوراخهای خود خزیدید و فقط تماشا کردید. یا فرار را برقرار ترجیح دادید و این مردم را و سرزمینشان را رها کردید و رفتید؟
در این موقعیت سادهترین کار برای چنین خائنان به وطن، زیر سوال بردن کل این حماسه است. آنها به قدر کافی جرأت ندارند و شجاع نیستند که بگویند؛ ما ترسیدیم! ما تا جایی ایران دوست و وطن پرستیم که همه چیز به حرف زدن ختم شود، تازه آن هم وقتی که برای این حرفها و نوشتهها و آثارمان در این باره جایزه بگیریم.... پای یک شب ماندن در خط مقدم و ماندن زیر تیر و ترکش که وسط بیاید ما جرأتش را نداریم... بدیهی است ساده ترین کار نزد این جماعت برای تبرئه خویش، رد کردن کل جنگ است. آنها ترجیح میدهند خود را تبرئه کنند، حتی اگر شده به قیمت متهم کردن پاکترین فرزندان و قهرمانان این سرزمین، به قیمت خیانت به خون صدها هزار شهید... این جماعت ترسو و فراری شده از میدان جنگ ممکن است در خیلی امور با هم اختلاف نظر داشته باشند، اما چون خودشان خوب میدانند چه خیانتی را مرتکب شدهاند، در این زمینه هوای یکدیگر را بخوبی دارند و به قیمت منحرف کردن یک نسل میخواهند ناجوانمردی خود را توجیه نمایند. در این وضعیت تنها هنر و ادبیات قوی و راستین دفاع مقدس میتواند مدافع قهرمانان این آب و خاک باشد و نسل امروز و فردا را از سموم این بزدلان مصون دارد. جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم مقاومت باید این رسالت بزرگ را دریافته و در این راه هر چه مؤثرتر مقابل این جماعت در آیند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
نظر شما