در عرف دیپلماتیک جهانی، حتی یک اظهارنظر ساده پیرامون تصمیمات یک دولت یا مسایل ساده جاری یک کشور توسط دولتمردان سرزمینی دیگر، نوعی دخالت در امور داخلی محسوب شده و بشدت اسباب واکنش طرف مقابل را پدید میآورد، اما جهان شاهد است که دولتمردان صهیونیست در بسیاری امور برای واشنگتن تعیین تکلیف میکنند. حتی آنان را تهدید کرده یا وادار میکنند تا برای حفظ منافع تل آویو، سرمایههای عظیم مالی و انسانی خود را به هر کارزاری وارد نمایند. پس از وقوع و پایان جنگهای جهانی اول و دوم و شکل گیری بلوکهای اصلی قدرت در جهان، کشورهای کوچک بسیاری متولد شدند. کشورهایی که تولد و حیات خود را مدیون قدرتهای بزرگتری بودند و ابرقدرتهایی که عملاً سرپرست آنها بشمار میآمدند.
در این حال، چندان عجیب نبود که همواره در این کشورهای سرسپرده که تن به استعماری جدید داده بودند، ابرقدرتهای حامی و اصلی همه کاره باشند و برای مناسبات داخلی و خارجی آنها تعیین تکلیف کنند. مثلاً آمریکا یا شوروی سابق در سالهای جنگ سرد و یا حتی چین. اما دیده نشده کشوری بسیار کوچک و پردردسر و کم جمعیت و با اقتصادی کمابیش معمولی و نوظهور و... در دههها برای یک ابرقدرت بلامنازع که خود را پس از فروپاشی بلوک شرق، مدتهاست قدرت اول دنیا میداند، تعیین تکلیف کرده، آشکارا در امور داخلی آن دخالت کند، دولتمردانش را تحقیر و حتی تهدید نماید. روابط این روزهای واشنگتن و رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر به چنین مرحلهای رسیده است. مردم آمریکا پس از اصرار مقامهای صهیونیستی بر مخالفتشان با مذاکرات آمریکا و ایران در قالب 1+5 و اعلام سخنرانی نتانیاهو در کنگره، با این پرسش مواجه شدهاند که؛ به راستی کشور آنها را چه کسی اداره میکند؟ آیا رئیس دولتی دیگر هم در جهان هست که هر وقت اراده کرد به کنگره آمریکا بیاید و آنها را برای تصمیماتشان مؤاخذه و حتی تهدید کند؟ چرا فرزندان خانوادههای آمریکایی برای امنیت و جنگ طلبیهای صهیونیستها باید وارد جنگهای مختلف شده و کشته شوند؟
چرا مالیات مردم آمریکا باید صرف حفظ چنین رژیمی شود و چرا و چرا... سالها پیش وقتی از رئیس جمهور وقت ایران که به نیویورک رفته بود خبرنگاری پرسید: چرا ایران بطور مستقیم با آمریکا وارد مذاکره نمیشود، وی پاسخ داد: چون برای این مذاکره باید به تل آویو برویم. پایتخت واقعی شما آنجاست.
نظر شما