حمیدرضا شکارسری -«چشم‌هایم را باز می‌گذارم/ دیگر/ با بوسه هیچ شاهزاده ای/ بیدار نمی‌شوم»*

 دیگر بودگی در عین وابستگی

متن‌های ادبی یا دگرارجاع هستند یا خودارجاع. متن‌های دگرارجاع به زمینه محیطی، تاریخی، جغرافیایی، مذهبی و ... معنا می‌یابند. گاهی اوقات نیز متن‌های دگر ارجاع با رجوع به متن‌های ادبی دیگر معنا می‌پذیرند.

زمینه‌های ارجاعی را به طور کلی فرامتن می‌نامند ونوع ارتباط متن ادبی با متن‌های ادبی دیگر می‌تواند از نوع بینامتن یا پیشامتن یا پیرامتن باشد.

شعر «فاطمه حق وردیان» با یک متن ادبی مشهور دیگر یعنی افسانه زیبای خفته، رابطه بینامتنی برقرار کرده است. در این رابطه، شاعر از متن آن افسانه به عنوان زمینه بهره برده است و با تصرف در آن، متنی تازه اما دگرارجاع آفریده است. این بار زیبای خفته در متن جدیدش در موقعیتی متناقض نما قرار می‌گیرد. موقعیت جدید او بیدار خوابی است. یک بیداری خودخواسته چرا که چشمانش را نمی‌بندد و یک خواب خودخواسته چرا که با هیچ بوسه ای بیدار نمی‌شود.

با ارجاع به متن زیبای خفته آن را افسانه ای تراژیک و لیریک می‌یابیم، حال آنکه شعر «حق وردیان» بیشتر تراژیک است و رنگ و بویی ضدتغزلی هم دارد.

به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که رابطه بینامتنی می‌تواند از متن مادر، متنی کاملاً متفاوت در ژانری دیگر تولید کند: دیگربودگی در عین وابستگی.

* من زندان توام یونس/ فاطمه حق وردیان/ فرهنگ ایلیا/ صفحه6

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.