گروه معارف/ رقیه توسلی - به مشهدتان آمده‌ایم که بگوییم بی‌خانمانیم، اگر شما را نداشته باشیم. اگر رئوف‌ترین پورِ حسین، دست رحمت بر سرمان نکشد و در سرایش بغض‌های اربعین مان شکسته نشود.

آمده‌ایم در هوای خراسان‌  کربلایی شویم

نشانی کوی شما را هر دلداده داغداری می‌داند. شما سال‌هاست همدم رازدار اشک‌هایمان شده اید و به چشمان سرخ‌مان، آبرو و آرامش داده‌اید.

ای دادرس مهربان! در کوی شما غوغایی است... در سقاخانه و مسجد و رواق و ضریح‌تان... از گرداگرد حرم، خروش ناله می‌آید و غریو دل‌هایی که با رخت عزا به اربعین ارباب آمده‌اند تا با اندوه فراوان در گوشه ای از ضریح و صحن و شبستان‌تان بیتوته کنند تا همصدا باهم سر دهند : «یا ثارالله»...

گریان و تبدار، زائرالرضا شده‌ایم تا از عاشورا و زینب زمزمه کنیم، از خاندان صابر کربلا. سیاه پوش اذن دخول گرفته‌ایم تا پارچه‌های سبز به پنجره فولاد گره بزنیم و خود را سربازان کوچک حسین(ع) بنامیم.

تا از مسکینی‌مان بگوییم و در آستان تان، مولای مظلوم‌مان را بخوانیم؛ ثارالله ای را که حتی نامرغوب‌ها را هم از درگاهش نمی‌راند.

آقاجان، ما امید بسته‌ایم به چلچراغ توس‌تان که همیشه اندوهمان را هزار تکه  بی‌مقدار می‌کند. 

برای خواندن نمازی آمده‌ایم که تلاطم مان را بشوید. برای دستان نوازشگر شما، که هیچ گاه لابه‌لای این همه جمعیت و این همه خواهش، فراموشمان نکرده است.

رضا جان! چون تهیدستان با یک دنیا دعا به زیارت آمده‌ایم. می‌دانیم اینجا در همهمه‌های عاشقانه خبرهایی است. می‌دانیم سنگ صبوری شما که بسیار است به داد دلمان می‌رسد و در بارگاهتان، جان‌هایمان دوباره دست از لرزیدن بر می‌دارند.

ذکر «یا حسین» در حرم طنین‌انداز است... بیچاره کبوتران که نه دانه برمی‌چینند و نه آب می‌نوشند. انگار مثل ما غریب شده‌اند، یتیم شده‌اند و بال‌های پریدن‌شان، زخم برداشته است.

ای مقرّب الله! به مشهدتان آمده‌ایم که بگوییم بی‌بضاعتیم اگر محرم و صفر ما را به خود نیاورد و عاشق‌ترین نکند. اگر لابه‌لای این همه شور و حُبّ، سرگشته بمانیم و دوباره در کربلا زاده
 نشویم.

هشتمین آفتاب! اربعین را به پابوسی دویده‌ایم تا درهوای معرفت خراسان‌تان، کربلایی شویم. تا از نداری و مستمندی دربیاییم و حسین(ع) را بشناسیم، زینب را، عاشورا را و بندگی را... تا در ناله‌هایمان غرق شویم و دوباره شما، از زیارت امین‌الله سیراب مان کنید.

هرچند می‌دانیم فاصله، هیچ معشوقی را از عاشقش دور نکرده است، اما امان از دلتنگی ... امان از انتظاری که آرام نمی‌گیرد.

بانگ «یا حسین» عجیب زمین و آسمان را پُرکرده است... یا علی بن موسی الرضا! بازهمه، خانه صاحب کرمی چون شما را دق‌الباب کرده‌اند تا روی گشاده  خورشید ببینند. تا بی‌منت و خوف کسی در گوش‌هایشان دوباره نجوا کند: زائر الحسین، عزاداری قبول... .

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.