ریشه یابی رویکرد و عملکرد سالهای اخیر تلویزیون نیازمند آسیب شناسی و بررسی سیر تاریخی آن است و بعید به نظر می رسد با توجه به گرایش برخی مخاطبان به برنامههای ماهوارهای و کوچ تعدادی از هنرمندان مسؤولان تلویزیون به فکر چاره ای برای ریزش مخاطبان خود نیفتاده باشند.
سالها پیش به علت دسترس نبودن شبکههای ماهواره ای، اینترنت و شبکههای اجتماعی مردم گزینه دیگری برای گذران وقت خود نداشتند و باید به همان تلویزیون داخلی بسنده می کردند، اما موضوع فقط این نبود. نگاهی کوتاه به برنامههای دهه 60، 70 و اوایل 80 نشان می دهد اگرچه برنامههای تلویزیون به لحاظ کمی قابل توجه نبود، اما سریالها یا برنامههای گفت و گو محوری که از محتوای غنی و سرگرم کنندهای برخوردار بودند، کم نبودند اما چه شد که صدا و سیما طی سالهای گذشته با افت کیفی و ریزش مخاطب روبرو شد؟ آیا ظرفیتهای صدا و سیما برای ساخت برنامههای جذاب کاهش یافته و یا این که هنرمندان و تولید کنندگان کفگیر خلاقیتشان به ته دیگ خورده است!
به نظر می رسد صداو سیما در این بین مرتکب اشتباه جدی شده است و با دست خود به قهر مخاطبان دامن زده است. صدا و سیما که سرمایه گذاری طولانی مدتی را روی بسیاری از نیروهای خود کرده بود، هریک را به بهانه ای از دایره برنامه سازی خارج کرد. لیست قابل توجهی از مجریانی که با رفتنشان، تلویزیون هم با برنامههای جذاب و سرگرم کننده خود خداحافظی کرد، مؤید همین نکته است. مجریانی همچون محمود شهریاری، وحید جلیلوند، محمدرضا شهیدی فرد، رضا رشیدپور، جواد یحیوی و ... که هر کدام حداقل مجری یکی از برنامههای به یادماندنی گفت و گو محور، جنگ یا ویژه برنامه بوده اند و تقریباً امروز دیگر جای چندانی در صدا و سیما ندارند.
تلویزیون با از دست دادن چنین چهره هایی در عرصه اجرا ، مدتی است عرصه را به جوانترهای بی تجربه و صد البته ناواردی سپرده است که نتوانستهاند رغبتی میان مخاطبانش ایجاد کنند و در موارد بسیاری هم با ناشی گری و عدم آشنایی به اصول و قواعد اجرا باعث دلخوری میهمانان برنامه و مخاطب آن می شوند.
موضوع دیگر هنرمندان هستند. باید دید هنرمندان غایب این روزهای تلویزیون امروز چه می کنند؟! بسیاری از آنها نشان دادند هنوز هم می توان مخاطب را جذب کرد و پای یک برنامه نشاند.برای نمونه نگاهی می اندازیم به پرونده کاری یکی از مجریان سابق صدا وسیما، رضا رشیدپور. وی سابقه اجراهای موفقی همچون «مثلث»، «شب شیشه ای»، «دیوار شیشه ای» و«زنده رود» را در کارنامه کاری خود دارد، از ویژگیهای بارز رشیدپور توجه به ارزشهای مخاطب و احترام به او، تسلط کامل بر ادبیات اجرا و ضوابط آن است که با اطلاعات عمومی بالا و توانایی برقراری ارتباط خوب توانست به سرعت جای خود را میان مخاطبانش باز کند و هنرمندانی را به تلویزیون بکشاند که تابحال روی آنتن تلویزیون ظاهر نشده بودند و یا هیچ گاه تمایلی به حضور در گفت و گوهای تلویزیونی نداشتند. یکی از همین برنامهها هم منجر به ممنوع الکاری او در تلویزیون شد و او پس از مدتی غیبت دوباره با مصاحبههای چالشی به سبک «هاردتاک» در برنامه «دید در شب» در شبکههای اجتماعی ظاهر شد و با انتخاب به روز موضوعات و میهمانان توانست به همان قوت سابق، مخاطبانش را به خود جذب کند.این برنامه در هفته هایی که پخش شده است، به تنهایی به اندازه تمام برنامه های زنده و گفت و گویی تلویزیون دیده شده و بازخورد داشته است. مثال دیگر کارگردانانی است که امروز سریالهایشان همچون «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی دست به دست می شود و میزان مخاطبش از تعداد بینندههای سریالهای تلویزیونی بیشتر است.
به نظر می رسد تلویزیون باید در سیاستهای خود بازنگری کند و عرصه را برای فعالیت بیش از پیش چهره هایی که خود در پرورش و شهرتشان نقش داشته است، باز کند تا به این ترتیب این رسانه به روزهای پر رونقش باز گردد.
۲۴ دی ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۳
کد خبر: 338092
قدس/ هنر/ صبا کریمی : تلویزیون، مدتهاست نمی تواند بینندههای سالهای دورش را همچنان در برابر صفحه رنگیاش میخکوب کند. شاید از زمانی که یک برنامه در تلویزیون گل می کرد و نقل مجلس هر محفل و جمعی می شد، مدت زیادی گذشته باشد.
نظر شما