آقای واحدی! این روزها کجایید وچه میکنید؟
این روزها مشغول داوری بخشهایی از جشنواره عمار بودم و الان هم که میبینید برنامه «صبح بخیرایران» شروع شده و من هم چند روزی را در این برنامه اجرا دارم.
برنامه قرار است با همان حال و هوای گذشته اجرا شود؟
امیدوارم. یکسری مشکلات و معذورات داریم ولی تمام سعیمان براین است که این خلأها را پر کنیم و همان هیجان صبحگاهی را دوباره در این برنامه برگردانیم. این برنامه یک
تهیه کننده کلی دارد و هر کدام از ما هم تهیه کننده برنامه خودمان هستیم.
باز هم قرار است مثل گذشته در این برنامه سفربه شهرستانها را داشته باشید؟
اگر بتوانیم اسپانسر برای برنامه پیدا کنیم، کماکان سفر به شهرستانها را خواهیم داشت، چون به لحاظ مالی دچار مشکل هستیم، شهرها و روستاها باید خودشان ما را دعوت کنند.
برنامه «صبح بخیرایران» هم به خاطر همین مشکلات مالی تعطیل شد؟
بله، یکی از دلایلش وضعیت مالی بود.
اگر اجازه بدهید برویم سراغ مشکلاتی که این یکی دو سال گذشته گریبان تلویزیون را گرفته است؛ چرا مدتی است خبری از حضور برخی مجریان مثل شما یا آقای سید محمد رحمان نظام اسلامی و... نیست، چرا برخی ازمجریان بیکارند و درعوض تلویزیون در قبضه برخی از مجریان جوان است؟
شاید به خاطر این است که کسانی مثل ما دیگر به هر برنامهای نمیرویم و فقط یکسری برنامههای خاصی را برای اجرا میپذیریم. هر چند این روزها دیگر برنامه خاصی هم وجود ندارد. متأسفانه مدتی است که برنامهها خیلی تکراری شده است و هیچ تفاوتی بین برنامهای که الان روی آنتن میرود با برنامهای که دو سال پیش پخش شده وجود ندارد. از طرف دیگر هم شبکههای بیشتری ایجاد شده است و نیروهای جوان به این شبکهها تزریق شدهاند و آنها هم باید فضا برای کار کردن داشته باشند، همه اینها دست به دست هم داده است که این حالت منسجم بودن چهرهها از بین برود. مهمترین مشکل این است که تلویزیون در شرایط فعلی رقیب خودش شده وهمین قضیه موجب یک شکل شدن برنامهها شده است، به این صورت که دیگر مخاطب نمیتواند با یک برنامه مثلاً گفتوگو محور انس پیدا کند.
این که برنامههای گفتوگو محور تقریباً همه شبیه هم شدهاند که برای رسانه تلویزیون یک نقطه ضعف است.
شاید یکی از دلایلش ساخت آسان و ارزان برنامههای گفتوگو محوراست. متأسفانه حلقه مفقوده این گونه از برنامهها بحث جذابیت نداشتن برای مخاطب است.
گفتید جذابیت نداشتن، این مسأله شامل چه مواردی میشود؟
متأسفانه برنامههای گفتوگو محور، تعریف درستی ندارند و از همان ابتدا هم مشخص نیست قرار است از کجا به کجا بروند. هدف برنامهها مشخص نیست. در برخی از این برنامهها مجری تا زمانی که برنامه روی آنتن میرود اطلاعی از خط و هدف برنامه و حتی حضور مهمان ندارد و در واقع همه روی آنتن با هم آشنا میشوند. چون از هم بیاطلاع هستند، مجبورند بداهه بگویند و فقط درصد کمی از این برنامههای بداههگو درست و خوب از کار در میآیند ولی بیشترشان مشکل پیدا میکنند و مخاطب را فراری میدهند.
در بالا اشاره کردید که در برنامه «صبح بخیر ایران» خودتان تهیه کننده بخشهایی هستید که اجرایش را برعهده دارید. آیا اینکه مجری خود تهیه کننده هم هست میتواند به کیفیت کار کمک کند؟
خیلی! چون از سیر تا پیاز داستان را میداند و دقیقاً در همان مسیر قرار میگیرد. اگر دقت کنید میبینید که اکثر برنامههای موفق تلویزیون آنهایی بوده که یا مجری تهیه کننده بوده یا جزو تهیه کنندگان بوده است.
ولی گاهی مجریهایی را میبینید که روی آنتن گیج میزنند، تهیه کننده دارد مدام در گوشی چیزهایی را به او تذکر میدهد و... اما اگر مجری و تهیه کننده یکی باشد میداند چه گزارشی باید چه زمانی پخش شود، چه بگوید و... اینگونه میتواند به روند اجرا و برنامه کمک کند.
از گوشیها گفتید. چه زمانی این گوشیها میتوانند برای مجری مثمر ثمر باشند و چه زمانی میتوانند او و برنامه را به نابودی بکشانند؟
گوشی به خودی خود ابزار مناسبی است. ضربهای که ما از برنامههای مختلف میخوریم از تهیه کنندگان غیرحرفهای است. هر کسی بیاید و یک برنامه را جمع کند که تهیه کننده نیست. متأسفانه چون خیلی از تهیه کنندگان ما با روند کار، بحث روانشناسی مجری، زبان مخاطب و... آشنا نیستند برای همین به خودشان این اجازه را میدهند که از این گوشی به هر شکلی استفاده کنند و در واقع با این وسیله دارند با مجری خیلی محافظه کارانه برخورد میکنند و به اصطلاح کنترلش میکنند.
نظر شما