قدس/ عبدالله کاردان‌منش: محمدحسین بهرامیان شاعر و غزل‌سرای معاصر و از داوران برخی از جشنواره‌های شعر کشور در سال‌های اخیر بوده است. از وی تاکنون آثاری مانند «معشوقه‌های من همه کلمه بودند»، «این وصله‌ها به ماه نمی‌چسبند» و «حجره‌های ملکوت» منتشر شده است.

جوان‏ها اسیر تب رسانه‏ های مجازی شده ‏اند

او در سال‌های اخیر علاوه بر تدریس ادبیات در دانشگاه‌ها، نقاد شعر شاعران ایران و جهان بوده است و از همین رهگذر است که دقایقی را با وی به بحث و بررسی درباره شعر جوان امروز نشستیم. گفت‌وگو با بهرامیان را می‌خوانید.
 
 آقای بهرامیان! با توجه به داوری‌های شما در جشنواره‌های ادبی و برخورد نزدیک با آثار شاعران نسل جوان کشور فکر می‌کنید مهمترین نقطه ضعف شاعران جوان امروز کشورمان در چیست؟
تکرار، تکرار و تکرار... . در بررسی اشعار جشنواره‌ها به خوبی می‌توان مشاهده کرد که شاید از هزار شعری که ارسال می‌شود 600 تا 700 شعر از نظر واژگان و زبان مشابه هم هستند؛ گویی به شاعران جوان 400 تا 500 واژه مشخص داده شده و آن‌ها باید با همین دایره واژگان شعری بسرایند. بویژه در شعر سنتی که اسیر وزن، قالب و قافیه است تهدید محدود بودن واژگان بیشتر وجود دارد.

 فکر می‌کنید چه عاملی سبب شبیه شدن آثار جوانان به هم شده است؟ مطالعه کم، رسانه‌های مجازی یا عامل دیگر؟
 برخی جوان‌ها اسیر موج‌ها و تب‌هایی می‌شوند که اغلب در انجمن‌ها و رسانه‌های مجازی راه می‌افتد. جوانان در این محافل اشعاری می‌خوانند که آن را شعر معیار می‌پندارند و این‌گونه تصور می‌کنند که خود نیز باید همان‌گونه شعر بگویند.
البته این موج‌ها مربوط به دوره جدید نیست و در دهه‌های گذشته نیز کمابیش شاهد چنین معضلاتی بودیم. در هر دوره‌ شاعران و ترانه‌سراهایی با سبکی جدید وارد عرصه ادبیات شدند و به شهرت دست یافتند. در دوره‌ای مریم حیدرزاده، زمانی احمد عزیزی یا کاظم بهمنی و الان هم برای مثال تب فاضل نظری در میان جوان‌ها به وجود آمده است. هر یک از این شاعران با آثار شاخصی که خلق کردند موفق بودند اما آن‌ها با سبک جدیدی که ایجاد کردند به موفقیت رسیدند و اگر دیگران بخواهند با کپی برداری از آن‌ها مطرح شوند و اثری خلق کنند در واقع کاری انجام نداده‌اند.
برخی موج‌ها غوغاسالارند و ایجادکنندگان این موج‌ها اگر به مطبوعات کشور هم راهی نیابند سعی می‌کنند نظرگاه‌ خود را از هر طریق ممکن اشاعه بدهند. البته در این میان برخی هستند که با صلابت به کار خود ادامه می‌دهند و سوار این موج‌ها نمی‌شوند.
در دهه‌های 60 و 70 هم چنین جریان‌هایی وجود داشت و در همان میان شاعران شاخصی ظهور کردند که با رها شدن از موج‌های آن روزها آثاری ماندگار از خود بر جای گذاشتند و این‌گونه بود که آثار شاعرانی چون محمدعلی بهمنی و قیصر امین‌پور از میان آثار متعدد آن سال‌ها همچنان ماندگارند.

 تعدد آثار سبب رقابت بیشتر شاعران و در نتیجه بالا رفتن کیفیت اشعار نمی‌شود؟
نباید فراموش کنیم که فضای مجازی و آثاری که در آن منتشر می‌شود ادبیات معیار کشور نیست. بسیاری از شاعران و نویسنده‌های بزرگ با بی‌توجهی به موج‌های ایجاد شده در عصر خود به موفقیت رسیده‌اند. مشکل دنیای مجازی این است که همه به دنبال راحتی کار هستند. به یاد دارم زمانی که مجموعه شعر «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» سروده محمدعلی بهمنی چاپ شد از دوستان و نزدیکانم خواستم این کتاب را برایم از بازار کتاب پیدا کنند که کار دشواری بود اما زمانی که آن را یافتم به مانند گنجینه‌ای برایم ارزش داشت. الان هزاران شعر در رسانه‌های مجازی منتشر می‌شود؛ اشعاری که به حدی تعدادشان زیاد است که گاه از شعر متنفر می‌شوم. در واقع نمی‌توانم این شعرها را هضم و با آن‌ها ارتباط حسی و اندیشه‌ای برقرار کنم. فکر نمی‌کنم افراد دیگری هم که در رسانه‌های مجازی در معرض این اشعار قرار می‌گیرند این اشعار را با تأمل‌ بخوانند و حتی مسائل حاشیه‌ای ادبیات را نیز دنبال کنند. انتشار این حجم انبوه از اشعار به مانند سیلی است که به سرعت نیز فرو می‌نشیند و بر مخاطب نیز تاثیری ندارد. دنیای مجازی شرایط عجیبی را به وجود آورده است؛ با افرادی روبه‌روییم که همه چیز را می‌دانند اما سواد ندارند. افرادی که جملاتی از کتاب‌های مختلف را خوانده‌اند و اطلاعاتی درباره کتاب‌های متعدد دارند اما برای مثال نمی‌توانند چند جمله درباره فرمالیسم صحبت کنند زیرا سوادشان سطحی شده است.

 دریک دیدگاه کلی نظر شما این است که کیفیت اشعار در عصر حاضر کم شده یا اشعار خوب نیز اگر سروده شوند در میان تعدد آثار محو می‌شوند؟
مطمئناً زمانی که آثار زیادی نوشته و سروده شود این امکان وجود دارد که آثار شاخص در میان آن‌ها گم شود، در این غوغاسالاری که ایجاد شده همه می‌خواهند خود را مطرح کنند و این گذر زمان است که نشان می‌دهد چه شاعر و نویسنده‌ای ماندگار می‌شود و آثارش در یادها باقی می‌ماند.
در دوران معاصر چند صد مکتب ادبی در دنیا شکل گرفته و مخاطبانی را نیز جذب کرده است. ترکش‌های این تکثّر به ادبیات ما نیز اصابت کرده است. در تحقیقی که درباره جریان ادبی دهه 80 داشتم دریافتم بیش از 70 مورد جریان ادبی متمایز در این دهه به وجود آمد اما متاسفانه حتی اگر احساسات شاعر نیز قوی باشد، محدودیت کلمات و واژگانی که از آن‌ها بهره می‌برد سبب می‌شود مضمون شعر تابع زبان شود و اثر خلق شده تاثیری که باید را بر مخاطب نگذارد.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.