۲۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰
کد خبر: 350524

گروه معارف قدس آنلاین/منافق، در درون کافر است و در سخنانش دروغ‌گو. در نتیجه، عمل نفاق او شامل همۀ ضررهای دروغ و تمام بدی‌های کفر است. منافق از آن جهت که دروغ‌گوست، ملاک‌های اجتماعی را در ارتباطات درست مردم و یک امت، تغییر می‌دهد و دگرگون می‌کند و از جهتی دیگر، او در ذات خود کافر است؛ یعنی در جهت‌گیری اصلی خود و از کاروان بزرگ هستی که به سوی هدف برجسته‌ای از کمال در زندگی امت می‌تازد، منحرف شده است.

نفاق

سخن ما دربارۀ سه بیماری «دروغ» و «کفر» و «نفاق» بود. حقیقت این است که نفاق شامل «کفر» و «دروغ» نیز هست، زیرا منافق، در درون کافر است و در سخنانش دروغگو. در نتیجه، عمل نفاق او شامل همۀ ضررهای دروغ و تمام بدیهای کفر است. منافق از آن جهت که دروغگوست، ملاکهای اجتماعی را در ارتباطات درست مردم و یک امت، تغییر میدهد و دگرگون میکند و از جهتی دیگر، او در ذات خود کافر است؛ یعنی در جهتگیری اصلی خود و از کاروان بزرگ هستی که به سوی هدف برجستهای از کمال در زندگی امت میتازد، منحرف شده است.

آیات[9-8 بقره] می‌فرماید: ««پارهای از مردم میگویند: به خدا و روز قیامت ایمان آوردهایم حال آنکه ایمان نیاوردهاند. اینان خدا و مؤمنان را میفریبند و نمیدانند که تنها خود را فریب میدهند.» قرآن کریم بیماری نفاق را در معرض رشد و پیشروی در زندگی و نفس انسان میداند، زیرا ممارست بر هر خصیصۀ نفسانی، باعث میشود که آثار و نتایج آن در نفس انسان گسترش یابد؛ چه خوب باشد و چه بد. به همین علت قرآن کریم در آیۀ دهم سورۀ بقره میگوید: «در دلهاشان مرضی است و خدا نیز بر مرضشان بیفزوده است و به کیفر دروغی که گفتهاند بر ایشان عذابی است دردآور.» منشأ این بیماری که جمع کفر و دروغ، هر دو، است –در زبان، دروغ است و در قلب، کفر- ضعف و فریبکاری است. و ضعف نفس که در پس دروغ و در پس کفر نهفته است، ریشۀ تمام مصیبتها و بدیهاست.

آیات 17-20 بقره، تصویر روشنی از انسان منافق و غربتی که با آن در زندگی اجتماعیاش در میان امتش و حتی با خودش و درونش میزید، ترسیم میکند. و از خطرهایی که در پی شیوع نفاق متوجه جامعه است، به خطرهایی سهگانه تعبیر میکند: افساد و سفاهت و استهزا.

  •   فساد: «چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، می گویند: ما مصلحانیم. آگاه باشید که اینان خود تبهکارانند و نمی‌دانند.» (بقره 12-11)

جامعه هنگامی که در معرض نفاق باشد، در معرض فساد نیز هست. هنگامی که جامعه در معرض وجود گروهی از منافقان قرار بگیرد، آنان جامعه را ضعیف و تواناییهای آن را کم میکنند و پیوندهای آن را به فساد و انحراف میکشانند.

  • سفاهت:«و چون به آنان گفته شود که شما نیز همانند دیگر مردمان ایمان بیاورید، میگویند: آیا ما نیز همانند بیخردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید که آنان خود بیخردانند و نمیدانند.» (بقره، 13)

 سفیه بودن منافقان نیز حقیقتی روشن است، زیرا ایمان است که انسان را، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی، قوی میکند. ایمان است که تواناییهای انسان را بسیج میکند و تلاشهایش را همسو میکند و تواناییهای جامعه را نظم میبخشد و فرد و امتی را قهرمان میکند. اما اگر کسی ایمان نداشت و نفاق ورزید، هم به خودش و هم به جامعهاش ضرر زده است و منطق او منطق عقل نیست و سفیه محسوب میشود. اینان با اینکه خود سفیهاند، دیگر مردم را به سخره میگیرند، در حالی که خودشان به سخره مستحقترند.

  • استهزا: «و چون به مؤمنان میرسند، میگویند: ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خویش خلوت میکنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما استهزایشان میکنیم. خداست که آنها را استهزا میکند و وامیگذاردشان تا همچنان در طغیان خویش سرگردان بمانند.» (بقره، 14-15)

مبارزه سختی که قرآن کریم با نفاق دارد، خطر این بیماری را در جامعه به ما یادآور می‌شود. حتی کفر نیز از نفاق بهتر است.

نفاق در جامعه بیماریای است که جز با برخورد شدید درمان نمیشود. اولین قدمی که انسان در راه اصلاح اوضاع جامعه برمیدارد، باید مبارزه با نفاقِ خودش و افراد جامعهاش باشد.

 

برگرفته از مقالۀ «نفاق» صفحه 66-62 ، کتاب حدیث سحرگاهان

 

 

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.