وقتی گروههای سیاسی «قبیله گرایی» را برای رسیدن به مقاصد خود بر منافع ملی ارحج میشمارند، استفاده از هر ابزاری را توجیهگر هدف خود میکنند. گاهی این ابزار رسانهای، صفحات کاغذ کاهی یک روزنامه است یا صفحات دیجیتالی سایت و شاید کانالی از یک شبکه اجتماعی، اما آنچه مهم است ایجاد موج بیاعتمادی در بین مردم برای رسیدن به مقاصدی است که شاید پله آخرش «کرسی قدرت» و «ریال» باشد.
وفاق؛ سیاسی یا انقلابی؟
دکتر عبدالوهاب فراتی در تحلیل چرایی ایجاد «قبلیهگرایی سیاسی» در جامعه ایران در گفتوگو با خبرنگار قدس به بیان دو گونه «وفاق سیاسی» و «وفاق انقلابی» میپردازد و میگوید: یکی از مشکلاتی که ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آن مواجه شدهایم این است که هنوز نتوانستهایم به یک وفاق سیاسی دست پیدا کنیم. من این وفاق سیاسی را در عرض وفاق انقلابی بکار میبرم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تشریح این نظر اظهار میکند: ما در سالهای مبارزه با رژیم پهلوی با یک وفاق انقلابی که برخاسته از شور انقلابی امت بود، توانستیم یکی از بزرگترین کارزارهای سیاسی جهان را رقم بزنیم.
در آن دوران آنچه همه مردم اعم از افرادی که در متن انقلاب بودند یا حتی کسانی را که در حاشیه بودند، گرد هم آورد، هیجانهای انقلابی و وحدت مردم در خواستهای مشترک و حداکثری بود.
وی با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ما نیازمند یک توافق سیاسی بودیم که با توافق انقلابی تفاوتهایی دارد، بیان میکند: در وفاق سیاسی جناحها و گروههای سیاسی بر اساس اراده و تحلیل عقلانی دور هم جمع شده و تصمیم میگیرند. توافق سیاسی برمبنای یک وفاق ایجابی شکل میگیرد، اما توافق انقلابی سلبی است و زمانی که گروههای سیاسی قرار است براساس امری ایجابی توافق کنند، وفاق پیچیدهتر میشود.
در خطوط سبز و قرمز نظام به وحـدت برسیم
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) در ادامه تصریح میکند: در توافق سیاسی گروههای سیاسی درون نظام باید بر دو محور مهم به وحدت نظر برسند؛ یکی از آنها توافق بر خطوط سبز نظام است و دیگری خطوط قرمز.
فراتی در توضیح خطوط سبز و قرمز نظام میگوید: نیروهای سیاسی نه تنها در خطوط قرمز که حتی در خطوط سبز نظام هم به توافق روشنی نرسیدهاند. به عنوان مثال راجع به بسیاری از بندهای قانون اساسی مانند اصل44 و بخش خصوصی، الگوی
توسعهیافتگی، نقش مشارکت مردم در ساختارهای حکومتی و بسیاری بندهای قانون اساسی که خطوط سبز زندگی در جمهوری اسلامی را ترسیم میکند، هنوز به توافق جدی و تعاریف روشن و یکدستی دست پیدا نکردهایم. متأسفانه این عدم وحدت نظر در خطوط قرمز نظام بیشتر به چشم میخورد. مسایلی مانند مرز مبارزه با آمریکا، مرز مبارزه با گروههای اپوزوسیون نظام اسلامی و... هنوز بین گروههای سیاسی درون نظام شفاف نشده تا همه جناحها به وحدت نظر برسند. به همین دلیل در موضع گیریهای سیاسی، به تقابل جناحها در این مواضع ختم میشود.
این تحلیلگر مسایل سیاسی با تأکید براینکه وقتی در جامعهای جناحهای سیاسی به توافق در خطوط سبز و قرمز نرسند، موجب شکلگیری پدیده قیبلهگرایی سیاسی و امحای منافع ملی میشود، میافزاید: مجادلات سیاسی- فرسایشی ثمره عدم وحدت نظر گروههای سیاسی است.
وی با بیان اینکه لازم است گروههای سیاسی، وحدت را از نیروهای انقلابی درس بگیرند، بیان میکند: آسیبهای عدم وحدت نظر و نگاه قبیلهای به مسایل کشور متوجه کل جامعه میشود نه جریانهای سیاسی، زیرا انرژی و توان کشور برای منافع ملی تجمیع نمیشود. وقتی بخشی از گروه های سیاسی به خنثی کردن رفتارها و اقدامات حاکمیت بپردازد و نقش عامل خارجی را در درون نظام ایفا میکند، منافع ملی و امنیت جامعه به مخاطره میافتد.
اعتماد مردم مهمتر از همـه بازیهای سیاسی است
به عقیده فراتی، آسیب مهمتری که در به مزدن وحدت ملی بخاطر منافع گروهی پدید میآید، بیاعتمادی مردم نسبت به کل حاکمیت است که به هیچوجه قابل اغماض نیست. وی میگوید: وقتی مردم ناظر هستند که نیروهایی را که برای خدمت به ارکان مختلف نظام روانه کردهاند، بجای منافع عام به منافع گروهی توجه میکنند، اعتمادشان را نسبت به ارکان و قوای نظام از دست میدهند و این خسارتی است که به سختی جبران میشود. هرچند در تمام این دعواهای سیاسی مردم ما بدلیل داشتن روحیه و وفاق انقلابی، نه به اصل نظام بلکه منتقد سیستم و بروکراسی دولتی هستند.
وی تأکید میکند: قبیلهگرایی سیاسی رابطه «دولت- ملت» را تضعیف میکند. همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند همزبانی و همدلی بین دولت و ملت ضروری است، باید دولتمردان و سیاسیون به این نکته توجه کنند که عدم پایبندی به این اصل مهم، آسیب بزرگی است که دامان همه را میگیرد.
عضور هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه با بیان اینکه وحدتنظر سیاسیون و جناحهای سیاسی باعث میشود اجماع دشمنان ما در بیرون نظام تحتالشعاع قرار بگیرد، اظهار میکند: وقتی نیروهای درون نظام در مورد مسایل کلی و جزئی اختلاف داشته باشند، دشمنان انقلاب به اجماع میرسند.
جامعه عاطفی طعمه باندبازی سیاسی میشود
دکتر محمد صادق کوشکی در گفتوگو با خبرنگارقدس به بیان چرایی شکلگیری پدیده قبیلهگرایی در فضای سیاسی کشور پرداخته و میگوید: قبیلهگرایی سیاسی در کشور ما به معنای باندبازی و جناحگرایی افراطی است. اینکه برخی گروههای سیاسی بخاطر منافع جناحی گردهم میآیند و سعی دارند منافع مشترکی را دنبال کنند، هر چند در ابتدا طبیعی به نظر میرسد اما اگر تنها برای حفظ منافع جناحی خود دست به اقداماتی بزنند، تبدیل به باندهایی برای قدرتگرایی و حفظ منافع بیشتر و زیر پا گذاشتن منافع ملی و ترجیح منافع گروهی بر منافع ملی میشوند.
به عقیده وی از اینجا این مشکل خود را بیشتر نشان میدهد که این باندبازیها درعرصه سیاست به قدری جدی میشود که تعصبهای جناحی و گروهی جای انصاف و اخلاق را میگیرد.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه زمانی نمود بیشتری از قبیلهگرایی سیاسی را در جامعه شاهدیم که رسانهها نیز به کمک جناحهای سیاسی میآیند، میافزاید: یکی از مشکلات مهم جامعه ما این است که «عاطفی» است و با مسایل سیاسی، عاطفی برخورد میکند. جامعهای که ساختاری عاطفی دارد، طعمه و شکار باندهای سیاسی طالب قدرت میشود.
این کارشناس مسایل سیاسی با بیان این مطلب که باندهای سیاسی که بر منافع گروهی و قبیلهای تمرکز کنند، منافع ملی و حتی امنیت را فدای قدرت میکنند، اظهار میکند: باورهای انقلابی و اعتقادات مردم یکی از اولین تلفات باندهای قدرتطلب در عرصه سیاست است.
موج سواری رسانهها برای قدرت سیاسیون
کوشکی با اشاره به موجسواری بر احساسات مردم توسط قبیلهگرایان سیاسی برای رسیدن به قدرت و منافع ناشی از آن، تصریح میکند: اگر اصل انقلاب و منافع مردم در بازیهای سیاسی و رقابتهای سازنده مدنظر قرار گیرد، جامعه ازآسیبهای قبیلهگرایی در امان خواهد بود.
وی توجه به عقلانیت، اخلاق و قانون را از ویژگیهای گروههای سیاسی مدافع نظام عنوان کرده و میافزاید: بزرگنمایی از مشکلات جامعه و توان تشخیص بروز زمان اختلاف سلیقهها، مرز فاحش و آشکار بین قبیلهگرایان و گروههای سیاسی عقلگراست.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه وقتی از باندبازی سخن میگوییم نقد وضع موجود است، تأکید میکند: رسانههای وابسته به جریانهای سیاسی خاص، نقش مهمی در مبتذل کردن و عاطفی کردن فضای رقابتهای سیاسی دارند. متأسفانه برخی از این رسانهها از عدم آگاهی مردم سوءاستفاده کرده و اطلاعات غلطی را به مردم منتقل میکنند. دکتر کوشکی با تأکید براینکه موج سواریهای سیاسی به درازا نمیکشد، میگوید: قدرت حاصله از این موج سواریها، کوتاه مدت است، اما بطور جدی به منافع و امنیت ملی آسیب میزند.
وی تأکید میکند: رسانههای وابسته به جناحهای سیاسی خاص، حقیقت، قانون و اخلاق را نادیده میگیرند.
چوب حراج باندبازیها برمنافع ملی
استاد دانشگاه تهران در ادامه به آسیبهای ناشی از قبیلهگرایی سیاسی نیز اشاره کرده و میگوید: منافع ملی با عقلانیت و وحدت بدست میآید. وقتی در فضای سیاسی کشور عقلانیت و نگرش حداکثری به منافع ملی وجود نداشته باشد، تعصب، لجاجت و ترجیح منافع فردی و گروهی جای آن را میگیرد و به ارزشهای انقلابی و منافع درازمدت ملی چوب حراج زده میشود.
وی در ادامه به وجود فضای مشارکت سیاسی در کشور اشاره کرده و میافزاید: برخی جریانهای سیاسی بجای اینکه از فضای باز سیاسی برای رشد و اعتلای کشور بهره ببرند، جامعه را به میدان مسابقه سیاسی تبدیل کردهاند و نتیجه این مسابقههای منفعتطلبانه آسیب زدن به منافع ملی است.
این تحلیلگر مسایل سیاسی به مسأله نادیده گرفتن «انتقاد» در فضای سیاسی و رسانهای کشور نیز اشاره کرده و اظهار میکند: انتقادهای سازنده در موضعگیریهای زنجیرهای شنیده نمیشود و اگر شنیده شود، به دعواهای سیاسی ختم میشود. وقتی این رفتارها گسترش مییابد، مردم از فضای سیاست، زده میشوند و رغبتی برای فعالیت سیاسی نخواهند داشت. نتیجه این اتفاق سنگاندازی در مسیر رشد سیاسی مردم است.
نظر شما