قدس آنلاین/ مجید تربت زاده : تابستان سال گذشته، پس از ۱۹ ماه از آلمان به عراق بازگشت. عکسی که در هواپیما از او منتشر شد، نشان می داد بیماری اش رو به بهبود گذاشته است. کارشناسان درباره اش نوشتند، اگرچه هنوز توان بازگشت به عرصه سیاست را ندارد، اما حضور این شخصیت کاریزماتیک در عراق شاید بتواند به حل بحران‌های روزافزون کشورش کمک کند.

 بازگشت «مام جلال»

روزهای اول هفته جاری نیز خبرگزاری ها عکس چریک پیر را در حال بو کردن گل‌های رز منتشر کردند و البته نوشتند، طالبانی با وجود بهبود به نظر نمی رسد بتواند به این زودی به میدان فعالیت های سیاسی بازگردد. اما پیش بینی ها درست نبود؛ زیرا در ساعات های پایانی روز سه‌شنبه خبر رسید، هیأت های بلند پایه دو حزب «اتحادیه میهنی کردستان عراق» و «جنبش تغییر» با حضور جلال طالبانی، تفاهمنامه بسیار مهمی را امضا کرده اند. گویا سیاستمدار کهنه کار عراق تصمیم ندارد بقیه عمرش را با خواندن روزنامه، شرکت در مراسم و جشن های گوناگون و بو کردن گل و گیاه بگذراند. «مام جلال» انگار مچ بیماری درازمدت را خوابانده و افزون بر آن گام اول را هم برای بازگشت به میدان سیاست برداشته است.

 کُرد و ایرانی الاصل
اینکه بالاتر از او با عنوان چریک پیر یاد کردیم، سبب نشود فکر کنید طالبانی از آن دسته افرادی است که در مخالفت با حکومت های گوناگون، سراسر عمرش را تنها به جنگ و گریز گذرانده است. او مرد عرصه تحصیل و سیاست نیز هست. کهنه سرباز و سیاستمدار کرد که امروز 81 سالگی را زندگی می کند، اگرچه در روستای «کلکان» و در دامنه کوه «کوسرت» عراق به دنیا می آید، اما اصالتاً ایرانی است. نیاکان او از خاندان طالبانی، متعلق به ایل زنگنه هستند که در زمان صفویه از بوکان به کردستان عراق مهاجرت می کنند. طالبانی از 13 سالگی با سخنرانی علیه سیاست های کردستیزی دولت وقت عراق در مراسم نوروز فعالیت های میهن پرستانه اش را آغاز می‌کند. سپس انجمن زیرزمینی دانش آموزی راه می اندازد و دو سال بعد به عضویت افتخاری حزب تازه تأسیس «دموکرات» به رهبری ملا مصطفی بارزانی در می آید.

 روزنامه نگار، دانشجوی مبارز و دموکرات دو آتشه
هرچند در 26 سالگی توانست عضو اتحادیه روزنامه نگاران عراق بشود، اما از سال‌ها پیش و دوران دانشجویی روزنامه نگاری را با نوشتن در روزنامه «رهایی» آغاز کرده بود. در پایان دوران دبیرستان به سرش زده بود، پزشکی بخواند، اما با مخالفت دولت مجبور شده بود در رشته حقوق وارد دانشگاه شود که آن را هم به دلیل فشار حکومت نیمه تمام گذاشته بود تا پس از سرنگونی دولت «هاشمی» در عراق بتواند تحصیلاتش را به پایان ببرد. از 18 سالگی به عضویت کمیته مرکزی حزب دموکرات در آمده بود تا در سال 1951 همراه دیگر اعضای حزب دستگیر و به موصل تبعید شود. پس از آزادی به عضویت کنگره دانشجویان در آمده و حتی به دبیر کلی اتحادیه دانشجویان عراق نیز رسیده بود. در فعالیت های 18 تا 30  سالگی اش انتشار روزنامه های«نضال کردستان  و خبات» ، سفر به کشورهای چین، شوروی، سوریه و اروپای شرقی ، سردبیری روزنامه «کردستان» ، راه اندازی ایستگاه رادیویی کردستان در مصر، رهبری حزب دموکرات در سلیمانیه و انواع و اقسام فعالیت های سیاسی دیده می شود.

 چریک هم بود
اگرچه دستگیری هایش تا سال 1960 به خاطر فعالیت های سیاسی بود، اما طالبانی با مسایل نظامی و مبارزه مسلحانه بیگانه نبود. دوره خدمت اجباری را به عنوان افسر تیپ چهارم تانک به پایان برده بود و افزون بر این به صورت موروثی و قبیله ای نیز روحیه جنگ و گریز و مقاومت را داشت. در مخالفت با «عبدالکریم قاسم» در سلیمانیه اعتصاب عمومی به راه انداخت و کار به شورش مسلحانه علیه دولت کشید. از سوی حزب دموکرات به فرماندهی نیروهای پیشمرگ سلیمانیه انتخاب شد و توانست مناطق مهمی را در اطراف سلیمانیه تصرف کند. نبوغ نظامی اش سبب شد، دامنه جنگ و گریز را گسترده تر کند و بر مناطق دیگری نیز تسلط یابد. حالا در سراسر عراق همه به چشم یک چریک با هوش و شجاع به او نگاه می کردند. با روی کار آمدن صدام، طالبانی در قامت رئیس هیأت کردستان به مذاکره با دولتمردان مشغول شد. برای جلب حمایت کشورهای دیگر به دیدار جمال عبدالناصر و احمد بن بلا رفت. سفرهای زیادی به کشورهای گوناگون دنیا انجام داد تا در 31 سالگی همه عراق و جهان، او را به عنوان فرمانده نیروهای رهایی بخش کُرد بشناسند.

 ایران و صدام
صدام نه با ایران دوره پهلوی و نه با کردهای عراق میانه خوبی داشت. بنابراین طالبانی توانسته بود، حمایت شاه ایران را به خود جلب کند. این حمایت ها پس از 11 سال و با انعقاد قرار داد الجزایر میان شاه و صدام به پایان رسید. در واقع کردهای عراق بازنده بزرگ این قرارداد بودند. کمترین پیامد این مسأله انشعاب حزب دموکرات و جدایی طالبانی از آن بود. او پس از این انشعاب ، اتحادیه میهنی کردستان عراق را تأسیس کرد و کوشش کرد از راه مذاکره با صدام به احقاق حقوق کردها بپردازد، اما موفق نشد. با آغاز انقلاب اسلامی، طالبانی به حمایت از نهضت مردم ایران پرداخت و نماینده‌ای هم به پاریس نزد امام خمینی(ره) فرستاد. او حتی در جریان بازگشت امام(ره) به ایران پیام داد که اگر بختیار مانع ورود شد، امام(ره) می تواند از راه کردستان عراق وارد ایران شود. روابط طالبانی با ایران در دوران جنگ گرم و صمیمانه بود و نیروهای او در شمال عراق همواره در کنار ایرانی ها به جنگ با صدام مشغول بودند.

 بازگشت «مام جلال»
سال 1990 به بعد، دوره قدرت گرفتن طالبانی در عراق بود. با حمله آمریکا به عراق، شمال این کشور در اختیار کردها قرار گرفت، هرچند که این دهه یادآور خاطرات تلخ جنگ های داخلی میان کردهای طالبانی و بارزانی نیز هست؛ جنگی که تا 1998 به طول انجامید و سرانجام با توافقنامه میان کردها به پایان رسید. در نهایت بارزانی به ریاست اقلیم کردستان رسید و طالبانی در رأس هرم قدرت در عراق قرار گرفت. او با اینکه بارها حزبش به قبیله گرایی و فساد مالی متهم شد، توانست ثبات نسبی در کشور برقرار کند، جلوی تندروی ها را بگیرد و به شخصیتی تبدیل شود که همه جناح های عراقی روی او حساب کنند. گستره محبوبیت و نفوذ طالبانی به مرزهای کشور محدود نمی‌شد. در عراق همه او را «مام یا همان عمو جلال» می شناختند و در عرصه بین المللی نیز بیشتر کشورهای مرتبط با عراق، او را به عنوان سیاستمداری معتدل و معقول  قبول داشتند. جالب اینکه «مام جلال» با وجود کُرد بودن توانست حتی به ریاست اتحادیه عرب نیز برسد و جایگاه سیاسی عراق را در منطقه ارتقا بدهد.
به نظر شما حضور عمو جلال در میز مذاکرات  دو حزب مهم شمال عراق، گام نخست برای بازگشت او به عرصه سیاست است؟ و آیا این بازگشت می تواند نوید دهنده تلاش برای پایان پیچیده ترین بحران 100ساله اخیر در عراق باشد؟

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.