و ماندنی است.اما آیا امروزه معماری کشور ما از چنین شاخصه هایی برخوردار است و آیا میتوان به معماری امروز بالید و به آن مباهات کرد؟ مهندس منصور بهادری، عضو شوراي مركزي سازمان نظام مهندسي كشور در
گفت و گو با ما به بررسی این مهم میپردازد.
آقای مهندس! در تدوین برنامههای معماری و برنامه ریزی برای اجرای اصول معماري، چه نهادها و مؤسسههایی نقش دارند؟
در این زمینه ارگانها و نهادهای متنوعی تأثیرگذارند. مجلس شورای اسلامی، وزارت راه و شهرسازی، شورای عالی معماری و شهرسازی و حتی در سطوح پایین تر شهرداری ها، از جمله ارگان هایی هستند که به صورت مستقیم یا با واسطه در این مسأله نقش دارند.
نظام مهندسي چقدر در تدوین این برنامهها اثر گذار بوده است؟
سازمان نظام مهندسی ساختمان در این فرآیند بیشتر مجری مصوبات و
دستورالعمل هایی است که از نهادهای قانونگذار به آن ابلاغ میشود.
رابطه و تعامل نظام مهندسی و دانشگاهها در این خصوص چگونه بوده است؟
سازمان نظام مهندسی هم در سطح کلان (شورای مرکزی) و هم در سطح خرد (استانها) تعاملات بسیار سازندهای را با مؤسسههای آموزش عالی، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برقرار کرده است. به این صورت که مسایل و مشکلات اجرایی، تحقیق در مورد دلایل نارساییهای قانونهای موجود، ایجاد دستورالعملهای یکسان و جامع برای ایجاد وحدت رویه و استانداردسازی مصالح و به روز کردن فناوریهای ساخت و ساز از جمله مسایلی است که توسط مراکزی که به آنها اشاره شد، در دست مطالعه و بررسی و تحقیق است که امیدوارم نتایج مثبت آنها در آینده نزدیک عملیاتی شود.
مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی هم در این زمینه تفاهمنامههای همکاری مطلوبی با مراکز آموزش عالی برای به کارگیری دانشجویان نخبه و سوق دادن پایان نامههای دکتری به مسایل و مشکلات اجرایی داشته است.
یکی از موضوعاتی که در حال حاضر مورد انتقاد بسیاری از همکاران شماست، مسأله افزایش متقاضی در رشته معماری است. این موضوع چقدر تهدید کننده و چقدر امید بخش است؟
افزایش متقاضی در یک رشته دانشگاهی به معنای تهدید نیست، بلکه افزایش
دانش آموختگان بدون کسب صلاحیتهای لازم زنگ خطری است که نه فقط رشته معماری، بلکه شمار بسیاری از رشتههای امروز را تهدید میکند. گرایش عام جامعه به سمت معماری که نمود آن در افزایش متقاضیان این رشته در دانشگاههاست، امید بخش بوده و بیانگر توجه جامعه به صنف معماری و پررنگ شدن نقش معمار در فرآیند ساخت و ساز است، اما این فرصت به سبب عوامل بسیاری چون رشد کمی مؤسسههای آموزش عالی، کاربردی نبودن و قدیمی بودن سرفصلهای این رشته و آسان گرفتن آموزش دانشجویان معماری به تهدید تبدیل شده است که آثار مخرب آن را در سیما و منظر شهرهای گوناگون امروز میتوان دید.
براي رها کردن معماری از بند الگوهای بیگانه و غربی، چه اهرمهای تدبیری را میتوان به کار گرفت و نقش نظام مهندسی در این خصوص چیست؟
ترغیب مالکان به استفاده نکردن همزمان از نمادهای معماری غیرایرانی به اقدامی قانونی و فرهنگی نیازمند است. بحت مهمتر و ریشهای تر
موضوع، ترویج فرهنگ استفاده از اصول معماری اصیل ایرانی است که در این زمینه در چند دهه اخیر کم کاری شده است. ما در گذر شتابان مدرنیته و مظاهر فریبنده اش در بحث معماری که به طور مکرر از طریق مجلات و سایتهای خارجی در دسترس دانشجویان و مالکان است، آن گونه که شایسته است نتوانسته ایم معماری اصیل ایرانی را برای احیا و استفاده دوباره در روزگار امروز به مخاطبان معرفی کنیم و بحث دیگر،تدوین قوانین و دستورالعملهایی است که بتوان ضوابطی را برای محدود کردن استفاده از نمادهای معماری غیرایرانی تدوین کرد. همین جملهای که عرض کردم، در بطن خود چند پرسش مهم ایجاد میکند. منظور ما از معماری غربی چیست؟ نمادهای معماری غربی چه نمادهایی هستند؟ در عوض استفاده نکردن از این نمادها، به مالکان میتوان چه پیشنهادهایی داد؟ و پرسشهایی از این دست که همه اینها به ضوابط و دستورالعملهای قانونی نیازمند است که در سطوح بالا به بخشنامه و آیین نامه مبدل شده و به دست مجریانی چون شهرداریها و سازمان نظام مهندسی ساختمان برسد.
با توجه به نکاتی که اشاره کردید، به نظر شما وظیفه ما در قبال میراث معماری شکوهمند و پرافتخار کشورمان چیست؟
آنچه واضح است معماری سنتی ما نمی تواند اکنون مورد استفاده مستقیم قرار گیرد، اما میتوان از خصوصیات و روح حاکم بر فضاهای آن استفاده کرد.از این نظر که معماری از فطرت ما سرچشمه میگیرد و مبنا و ملاک قضاوت ما نیز از معماری، فطری است و به دلیل تطابق اصول و ارزشهای حاکم بر معماری سنتی ما با فطرت پاک انسانی، این اصول هنوز هم میتوانند راهگشای چالشهای معماری معاصر ما باشد.
ایران در هر دوره ای ویژگیهای خاص معماری خود را داشته است، حتی در دوره قاجار که بنا به نظر بسیاری از صاحب نظران، دوره افول معماری اصیل ایرانی است، ما شاهد مؤلفههای خاص آن دوره هستیم، اما متأسفانه معماری امروز ما تهی از نشانههای فرهنگی دوران ماست. بنا به نظر «داریوش شایگان» در مقاله «در جست و جوی فضاهای گمشده»، شهرگریزی و پناه بردن به طبیعت، بی توجهی به تاریخ و جنون خط مستقیم از ویژگیهای منفی معماری و شهرسازی امروز ماست.
این ویژگیهای منفی در کنار بحران هویت و فقدان حس مکان معماری امروز، ما را با مشکل جدی رو به رو کرده است. درحالی که معماری گذشته ما این مسایل را بخوبی حل کرده است، به عنوان مثال در معماری میدان نقش جهان، حس مکان از طریق قدم زدن در فضا بخوبی احساس میشود، اما در مقام مقایسه، حس مکان در برخی اماکن مذهبی مانند تل زینبیه و گودال قتلگاه وجود ندارد. توجه به ارزشهای فرهنگی در معماری، توجه همزمان به مسایل روحی و جسمی انسان در طراحی معماری، خودداری از نگاه صرفاً هندسی و تلاش در راستای حفظ و انتقال حس مکان، از مهم ترین وظایف معماران امروز است که باید به نحو احسن در کارهایشان لحاظ شود.
مدرنیته با سرعت شتابانش با وجود تمام مزایایش، نعمتی بزرگ را از انسان معاصر دریغ کرد، نعمت خاطره سازی شخصی از زمان و مکان را سلب کرد و برخلاف شعارهایش مبتنی بر اومانیسم، خاطرههای جمعی را به شهروند معاصر عرضه کرد. معماری امروز ما باید دارای حال و هوایی باشد که برای خود شخص بر حسب زمان و مکانی که در آن زیست میکند، ایجاد «خاطره» کند و در این خاطره
سازی هاست که گذشت زمان نه تنها به معماری خدشه ای وارد نمی کند که آن را از قید زمان رها کرده و به باطن انسان که طالب مانایی است، نزدیک میکند.
نظر شما