حمیدرضا شکارسری

 امکان خوانش‌های دیگر

 «می‌توان/ با صدای رنگ‌ها/ از کوچه‌های تاریک زندگی گذشت/ وقتی سکوت/ زیباترین اعتراض آدمی است»*
 شعر لزوماً حرف خوبی‌ها یا حرف از خوبی‌ها نیست بلکه حرفی خوب از خوبی یا بدی‌هاست. به یک بیان دیگر ذات شعر ربطی به محتوای خوب یا بد آن ندارد بلکه با چگونگی بیان ارتباط پیدا می‌کند. در یک جمله: «خوب‌ترین شعرها چه بسا بدترین محتوا را داشته باشند» (حالا بماند که اساساً خوب چیست و بد کدام است؟!)
البته آن چه گفته شد به این معنی نیست که شعر، فقط لفاظی است، چرا که زبان تنها از لفظ یا به قولی فقط از دال تشکیل نشده و لفظ و معنا یا دال و مدلول چنان در یکدیگر تنیده‌اند که قابل تفکیک نیستند (اینجا باید بر تفاوت معنا و محتوای شعر وقوف داشت).
حس آمیزی ابتدا و پارادوکس انتهای شعر «محمد شریفی» در واقع توجه به بیان شاعرانه است، بیانی که در آن لفظ و معنا، هم نواخت با یکدیگر در پی افاده یک محتوای خوب هستند که به خودی خود اصلاً شعر نیست. این که باید امیدوار از پیچ و خم‌های سخت زندگی عبور کرد و زبان به اعتراض نگشود، چرا که گاهی سکوت، خود سرشار از فریاد است.
نکته این جاست که این، تأویل من از شعر «شریفی» است و خواننده‌ای دیگر می‌تواند خوانشی دیگر از این شعر داشته باشد. این تنوع به تمامی مدیون بیان شاعرانه است والا یک حرف خوب در لباس نثر یک خوانش بیشتر ندارد.
*کتیبه زخم‌های من/ محمد شریفی/ دالاهو/ 1394/ صفحه 89.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.