در این مدت کشور در حوزههای گوناگونی به خودکفایی رسیده و در برخی فناوریها میدان را از دست صاحبان غربی آنها نیز درآورده، مثلاً ما در عرصه تولید سلاح و موشکهای دوربرد، فناوری هستهای، امور پزشکی و سلولهای بنیادی و... به پیشرفتهای خارق العادهای رسیدهایم. در این میان مردم حق دارند از خود بپرسند، چطور ما در این فاصله موفق شدیم، سفینه به فضا بفرستیم و فناوری آن را بومی کنیم، اما هنوز قادر نیستیم پارچه مشکی تولید کنیم؟ چرا؟
یکی دو سال پیش نیز در همین ستون، با همین موضع یادداشتی نوشتم. برای نگارش آن مطلب تحقیقات مختصری کردم. دوست مطلعی میگفت؛ در تولید این پارچه مهمترین عنصر، رسیدن به فرمول رنگ مناسب آن است که فناوری اثر در اختیار کشورهای خاصی است. هم ایشان میگفت: چند سال پیش در دانشگاه صنعتی اصفهان، یک گروه از استادان و دانشجویان موفق شدند این فرمول را رمزگشایی کرده و در جهت تولید این پارچه گامهایی نیز برداشتند اما به جای کمک به آنها، از زمین و آسمان برایشان معضل و مشکل ساختند، چنان که عاقبت این تیم عطای این پروژه را به لقایش بخشیدند و هر کدام پی کار خویش رفتند.
در حال حاضر واردات اصلی این پارچه در ایران از کشورهای ژاپن، کره، سوییس و حتی اندونزی و تایلند و ویتنام صورت میگیرد. کشور ما بزرگترین وارد کننده و مصرف کننده این پارچه در دنیاست و برخی از این کشورها با آنکه در عرصه صنعت نساجی و دیگر صنایع بسیار مهم از ما عقبترند و با آنکه خودشان هیچ مصرفی در بازار بومی برای این محصول ندارند، تنها به مقصد بازار هدف، یعنی ایران، این صنعت را در کشورشان فعال و پررونق نگهداشتهاند. فعالان عرصه بازار با اطمینان میگویند؛ چون واردکنندگان این محصول، سود سرشاری از واردات آن میبرند، در راه تولید بومی آن سنگ اندازی میکنند.
با این وصف باید پذیرفت این ماجرا دیگر یک مسأله اقتصادی نیست، بلکه یک سر آن امنیتی است و باید این جماعت فرصت طلب و مفتخوار شناسایی و تنبیه شوند، زیرا بیش از 30 سال است آنها جلوی این صنعت و پیشرفت آن را درداخل گرفتهاند تا سودشان از واردات قطع نشود. چه کسی این جانیان اقتصادی را حمایت میکند و چرا نهادهای نظارتی فقط تماشاگرند؟
نظر شما