بریتانیا هر چند به صورت نصف و نیمه به اتحادیه اروپا پیوسته اما نام این کشور در میان 27 کشور عضو دیگر، به طور طبیعی قدرت این اتحادیه را افزون کرده بود اما حالا با خروج از آن می تواند به همان نسبت قدرت این اتحادیه را با کاهش روبرو کند.
جزیره انگلیس هر چند 43 سال پیش به اتحادیه اروپا پیوسته ولی هرگز واحد پول خود را از پوند به یورو تغییر نداد و هیچگاه به شنگن نپیوست و به صورت جزیره ای به سیاست ورود و خروج اتباع داخلی و خارجی اقدام کرد.
این خروج احتمالا شک و تردیدهایی در میان سایر اعضای اتحادیه اروپا بوجود خواهد آورد که چنانچه کشورهای عضو نسبت به قدرت اتحادیه در برایر رفع بحران ها مطمئن نشوند احتمال خروج دیگر کشورهای عضو از آن وجود دارد.
در ظاهر امر می توان گفت که خروج کشورها به ویژه بریتانیا از اتحادیه اروپا به نفع امریکا خواهد بود و این کشور بیشتر در تحولات این منطقه نقش آفرینی خواهد کرد.
در این شرایط چنانچه زمزمه های خروج یونان و اسپانیا از منطقه یورو و اتحادیه اروپا رنگ واقعیت بخود بگیرد آنگاه باید منتظر حوادث و بحران های دیگری دراین قاره بود.
درصورت ادامه روند خروج کشورهای عضو از اتحادیه اروپا، نفوذ اروپا در مناطق مختلف کاهش خواهد یافت و این وضعیت می تواند موضع امریکا را بیش از پیش تقویت کند.
همگرایی اتحادیه اروپا که تاکنون بیشتر اقتصادی و کمتر سیاسی و نظامی بوده اکنون با خروج بریتانیا می تواند همچنان از نظر همگرایی سیاسی و نظامی اروپا را با مانع روبرو کند.
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نشان می دهد که اتحادیه نتوانسته نسخه شفابخشی برای رفع مشکلات اروپا از جمله اقتصادی، سیاسی و امنیتی تجویز کند که این مساله بر مناسبات کشورهای عضو تاثیرات منفی برجای خواهد گذاشت.
اروپا هنوز فاقد یک ارتش مستقل است و امریکا حفاظت و امنیت این قاره را برعهده دارد. کاخ سفید در ادامه هژمونی و برتری خود در منطقه و جهان، تحولات اروپا را زیر نظر خواهد داشت و هر حرکتی می تواند قدرت امریکا را در این منطقه تضعیف و یا تقویت کند.
خروج بریتانیا همچنین میزان آسیب پذیری سیاسی و نظامی اروپا را افزون خواهد کرد و امریکا به عنوان حافظ امنیت اروپا، نفوذ خود را در این منطقه بیشتر خواهد کرد.
همچنین اتحادیه اروپا که اکنون براساس سیاست همسایگی تا مرزهای خاورمیانه نفوذ پیدا کرده با اقدام بریتانیا باموانع جدیدی روبرو خواهد شد و احتمالا سیاست همسایگی ( افزایش عضوگیری) در مرزهای این اتحادیه متوقف یا با مانع روبرو خواهد شد.
بحران اقتصادی در اروپا به ویژه در کشورهایی مثل یونان و اسپانیا روند واگرایی در این منطقه را افزون خواهد کرد بطوریکه اکنون مردم کشورهای ثروتمند اروپایی از آنچه که در یونان می گذرد و اعطای وام این اتحادیه به این کشور، ناراضی هستند.
از جانب دیگر این بحران ها می تواند روند همگرایی سیاسی و اقتصادی اروپا را با مخاطراتی روبرو کند که به یک مساله حل نشدنی در داخل این اتحادیه منجر شود.
با جدایی بریتانیا از اتحادیه، همچنین قدرت تاثیرگذاری هر دو طرف کاهش خواهد یافت و به نظر می رسد لندن و اتحادیه اروپا برای رفع مشکلات خود بیشتر به سمت کاخ سفید کشیده شوند.
جدای از بحث خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، اکنون این قاره با بحران مالی در قبرس، بیکاری در اسپانیا و یونان و رکود شدید اقتصادی در ایتالیا و فرانسه و کاهش رشد اقتصادی در کشورهای عضو روبرو است که اتحادیه اروپا ناگزیر است اقداماتی در این زمینه انجام دهد در حالی که میزان توانایی و ظرفیت اتحادیه برای حل و فصل این بحران ها با شک و تردیدهایی روبرو است.
هر چند نمی توان سرنوشت و آینده ادامه فعالیت اتحادیه اروپا را به خروج بریتانیایی ها از این اتحادیه گره زد اما چنانچه اتحادیه اروپا نتواند دربرابر مسایل و بحران های اقتصادی، سیاسی و نظامی این قاره چاره ای بیندیشد بعید بنظر می رسد که قاره اروپا همچنان به روند همگرایی خود ادامه دهد.