تحولات منطقه

۱۳ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۴
کد خبر: ۳۹۸۲۰۷

رابطه‌ بين‌ عقل‌ و شرع‌ از بيانات‌ دو فيلسوف‌ بزرگ‌ ابونصر فارابي‌ و ابن‌ سيناست‌ كه‌ جامع‌ فلسفه‌ يونان‌ بوده‌اند و پس‌ از آنها شيخ‌ شهاب‌ الدين‌ سهروردي‌ ميان‌ ذوق‌ و برهان‌ را جمع‌ كرد ....

خواجه‌ نصير در آینه دیگران
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری شبستان، یکی از راه های شناخت علما و دانشمندان این است که ببینیم دانشمندان و اندیشمندان معاصر و خلف در مورد او چه می گویند. در ادامه مروری خواهیم داشت بر نگاه چند تن از علمای گذشته و حال به خواجه نصیر.‌

 -۱حضرت‌ امام‌ خميني(ره‌): قضيه‌ خواجه‌ نصير و امثال‌ خواجه‌ نصير را شما مي دانيد اين را كه‌ خواجه‌ نصير در اين‌ دستگاهها وارد مي‌شد نمي‌رفت‌ وزارت‌ كند مي‌رفت‌ آنها را آدم‌ كند، نمي‌رفت‌ براي‌ اينكه‌ در تحت‌ نفوذ آنها باشد، مي‌خواست‌ آنها را مهار كند.

همچنین امام خمینی(ره) در کتاب سرالصلوة، در بحث علم الاهی که بحثی فلسفی - عرفانی-  کلامی است، از خواجه با این عناوین و القاب یاد کرده‌اند و نظر ایشان را پذیرفته‌اند: شیخ جلیل اشراقی و فیلسوف عظیم الشأن طوسى- قدس سره- یا در کتاب چهل حدیث از ایشان به محقق مدقق طوسی و حکیم عظیم قدوسى، عطّر اللّه مرقده و محقق طایفه حقه و مدقق فرقه محقّه، کامل در علم و عمل، نصیر الدین طوسى، قدس اللّه نفسه القدوسى و نیز جناب افضل المتأخرین و اکمل المتقدمین، خواجه نصیرطوسى، قدس الله سره القدوسى تعبییر کرده اند که حاکی از قدر و منزلت این فیلسوف الاهی در منظر حضرت امام(ره) است.

_۲ قاضي‌ نورالله شوشتري‌ در مجالس‌المؤمنين‌: ...فيلسوفي‌ كه‌ روان‌ افلاطون‌ و ارسطو به‌ وجود او مفاخرت‌ و مباهات‌ جويد و زبان‌ حال‌ بوعلي‌ سينا شكر مساعي‌ جميله‌ او گويد عقل‌ فعال‌ در اشراق‌ طفل‌ راه‌ اوست‌ و مشكلات‌ ارباب‌ كمال‌ موقوف‌ به‌ يك‌ نگاه‌ او.

- ۳ مرحوم‌ حاجي‌ خليفه‌ از دانشمندان‌ اهل‌ تسنن‌ در كتاب‌ كشف‌الظنون: بعضي‌ از دانشمندان‌ مصرف‌ كننده‌ هستند از اين‌ و آن‌ مي‌گيرند و دستمايه‌ كارشان‌قرارمي‌دهند اما يكدسته‌ خودشان‌ منبع‌ هستند كاالنصير الطوسي‌ كه‌ همه‌ به‌ او نيازمند هستند.

۴ـ مرحوم‌ علامه‌ طباطبایي‌: قرن‌ هفتم‌ اوج‌ شكوفايي‌ و گسترش‌ و اقتدار عرفان‌ و تصوف ‌است‌. رابطه‌ بين‌ عقل‌ و شرع‌ از بيانات‌ دو فيلسوف‌ بزرگ‌ ابونصر فارابي‌ و ابن‌ سيناست‌ كه‌ جامع‌ فلسفه‌ يونان‌ بوده‌اند و پس‌ از آنها شيخ‌ شهاب‌ الدين‌ سهروردي‌ ميان‌ ذوق‌ و برهان‌ را جمع‌ كرد و فلسفه‌ اشراق‌ را تجديد نمود و پس‌ از آن‌ در قرن‌ هفتم‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ به‌ توفيق‌ ميان‌ عقل‌ و شرع‌ پرداخت‌ و در حقيقت‌ وارث‌ آن‌ سه بزرگوار گرديد.

۵ـ مجتبي‌ مينوي‌ در مقدمه‌ كتاب‌ اخلاق‌ ناصري: شهرت‌ خواجه‌ نصير در اقطار عالم‌ پيچيده‌ است‌ و بالخصوص‌ به‌ واسطه‌ تاليفاتي‌ در رياضيات ‌و هيأت‌ داشته‌ مورد احترام‌ علماي‌ مغرب‌ زمين‌ است‌. اگوست‌ كنت‌ در تقويمي‌ كه‌ از پيشروان‌ فلسفه‌ تحقيقي‌ ترتيب‌ داده‌ اسم‌ خواجه‌ را بر يكي‌ از روزها و ابن‌ سينا بر يكي‌ از روزها گذاشته‌ و از اهل‌ قلم‌ ايران‌ همين‌ دو نفر در آن‌ تقويم‌ مذكورند و همچنين‌ خواندم‌ كه‌ يكي‌ از جبالي‌ را كه‌ در كره‌ ماه‌ توسط دوربين‌ ديده‌ و كشف‌ كرده‌اند به اسم‌ نصيرالدين‌ ناميده‌اند.

۶ـ علامه‌ محمدتقي‌ جعفري: دانشگاهي‌ ذاتا حوزوي‌ است‌ و حوزوي‌ ذاتا دانشگاهي‌ همان طوري كه‌ در طول‌ تاريخ‌ سراغ ‌داريم‌، خواجه‌ نصيرالدين‌ تجسمي‌ از اين‌ دو نهاد بزرگ‌ جامعه‌ بشري‌ است‌.

۷ـ علامه‌ حسن‌ زاده‌ آملي: خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ انساني‌ است‌ قرآني‌ كه‌ قلم‌ و قدم‌ و سياست‌ عملي‌ او تمامٹ براي ‌رضاي‌ خدا بوده‌ است .

-۸سید حسین نصر: خواجه نصیر وزیر مقتدر هلاکوخان بود و از او برای اشاعه معارف شیعی استفاده کرد و این امر موجب گسترش معارف شیعی شد و به تبع آن تشیع در ایران نیز گسترش پیدا کرد و اینها علل و معلول به هم پیوسته ای است تا اینکه به صفویه می رسیم، در این دوره، شیعه اثنی عشری مذهب اصلی ایران شد و نوعی محیط یک دست شیعی در ایران به وجود آمد که کسانی مانند ملاصدرا در این محیط پرورش یافتند اما اینکه به صورت قاطع بگوییم اگر خواجه ای نبود ملاصدرا هم نبود، آن هم به فقط به لحاظ فلسفی، من با آن مخالف نیستم. خواجه مباحث مهمی در کلام دارد اما کلام او در نسبت با معتزله و اشاعره در مسائل عقلانی، بارزتر است، لذا خواجه بدون شک متکلم است اما فیلسوف هم هست. لذا یک جنبه، جنبه دیگر او را نقض نمی کند و ما در تاریخ تفکر کمتر افرادی را داریم که چنین جامعیتی را دارا بوده باشند.

۹- آیت الله العظمی جوادی آملی: ما در ایران دوران فراز و فرودی را پشت سر گذاشته ایم و هیچ دوره ای بدتر از دوره مغول نبوده است .در همان دوران، مرد بزرگی همچون خواجه نصیر در ایران بود و توانست در مراغه رصدخانه بسازد و دانشمندان علوم عقلی را شناسایی کند که در کنار ایشان گروه دوم شکل گرفت و جناب خواجه نصیر آنها را در رصدخانه مراغه مستقر کرد و گروه سومی هم که وجود داشت؛ بردگانی بودند که برای مختصر مطامع دنیا، خودشان را به حکومت آدم‌کش مغول نزدیک کردند و این همان دوران مکتب ایرانی بود که چیزی برای مردم نداشت، اما اسلام شرف و عظمت، جلال و شکوه به ایران داده است. برای این که اگر لااقل نظیر خواجه طوسی نشدیم، نظیر گروه دوم شویم و به چاه گروه سوم نیفتیم به یک پایگاهی نیاز داریم که مسجد همان پایگاه است و باید این گوهر اصیل را حفظ کنیم و آن را به راحتی از دست ندهیم .

۱۰- دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی: تا زمان خواجه نصیرالدین طوسی، اهل سنت در کلام از ما جلوتر بودند؛ اما با نگارش کتاب تجرید الاعتقاد خواجه، کلام شیعی اوج گرفت و نه تنها به علم کلام ارتقا بخشید بلکه کلام را تبدیل به فلسفه الهی کرد. بنابراین بی تعارف بگوییم که اگر خواجه نصیر به ظهور نرسیده بود ما ملاصدرا و شاگردانش را نداشتیم. اوج تفکر عقلانی از جناب خواجه نصیر آغاز می شود، اهل سنت دشمن خونین خواجه هستند من به دانشگاه هایشان رفته ام ما می گوییم نصیرالدین آنها می گویند ممیت الدین. ما خودمان باید بیشتر او را بشناسیم. او فیلسوف گفت وگو است. هنر را در گفت وگو و سخن می داند. وی بزرگترین منجم عصر بود و 400 اندیشمند را دور خود جمع کرد ما هرچه می توانیم باید شان او را گرامی بداریم. یکی از کارهای وی شرح اشارات است فلسفه در جهان اسلام در دادگاه محکوم شده بود در رأس محکوم کنندگان فلسفه غزالی بود که تهافت الفلاسفه را نوشت که فلاسفه مزخرف گفته اند و این کتاب در سراسر جهان اسلام پخش شد. در دفاع از فلسفه دو نفر بپا خواستند؛ در مرحله اول ابن رشد اندلسی بود تهافت التهافت را نوشت اما با کمال تاسف در مواردی با غزالی همدست و علیه ابن سینا کار کرده است؛ دوم هم خواجه نصیر در ایران بود که ناظر به شرح فخررازی به اشارات، بر اشارات ابن سینا شرح نگاشت که در واقع پاسخی به حرفهای نامربوط امام فخررازی است.

۱۱- سیدیحیی یثربی: گرایش خواجه نصیر به شیعه اثنی عشری و همراهی او با مغول و از قدرت انداختن و به سقوط کشاندن خلافت بغداد، زمینه تشکیل یک جامعه نیرومند شیعی اثنی عشری را فراهم کرد. ما شیعیان اثنی عشری تا آن زمان بسیار در اقلیت بودیم ولی شیعیان اسماعیلیه حتی در مصر و الموت به قدرت هم رسیدند که ما آنها را قبول نداشتیم و آنها هم ما را قبول نداشتند و شیعه دوازده امامی زمان صفویه به قدرت رسید و صاحب حکومت و کشور مستقلی شد بنام کشور فقه جعفری و شیعه اثنی عشری. این خطی بود که خواجه کشیده بود. به روایت مرحوم محیط طباطبایی صفوی ها خیلی کم اهل تسنن را شیعه کردند بیشتر کسانی که شیعه شدند، شیعیان شش امامی اسماعیلی بودند و این خط را خواجه نصیر باز کرد. از نظر شیعه یکی از افتخارات خواجه نصیر همین موضوع است. بنابراین علاوه بر آنکه ساقط کردن خلافت بی اختیار و در عین حال سختگیر بغداد، راه را برای ابراز وجود اقلیتها باز کرد.

۱۲- ویکنز (مترجم اخلاق ناصری به زبان انگلیسی): خواجه نصیرالدین طوسی دارای روحی نیرومند و حساس بوده که گرفتار تحولات شدید سیاسی و معنوی گشته است و در عین این گرفتاریها به گونه ای سخن گفته است که تو گویی با مردم این روزگار در نیمه دوم قرن بیستم سخن می گوید.

۱۳- علامه حلی: [خواجه نصیر] کان افضل اهل عصره فی العلوم العقلیه و النقلیه و کان اشرف من شاهدناه فی الاخلاق: [خواجه نصیر] بهترین زمانه خود در علوم عقلی و نقلی و با اخلاق ترین فردی بود که تا به حال دیده بودیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • mignonet ۱۸:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۴
    0 0
    سلام. با تشکر از مطالب خوبتون. منبع و کتاب هایی که به واسطه اون ها مطالبی که در مورد خواجه نصیر نوشتید رو میخوام. ممنون میشم از طریق ایمیل من رو مطلع کنید