سیستان که روزگاری بهعنوان انبار غله ایران از آن یاد میشد و قوت بسیاری از مردم کشور را مهیا میساخت حال به دلیل خشکسالی و نامهربانیهای طبیعت، ساکنانش را بر آن داشته تا برای امرار معاش دست نیاز به سوی مسؤولان دراز کنند.
خشکیدگی تالاب هامون بهعنوان هفتمین تالاب بینالمللی جهان در حال حاضر زندگی بسیاری از ساکنان حاشیه آن را نیز به خشکی کشانده و چینی نازک اقتصاد آن ها ترک برداشته است.
تالاب هامون با وسعت 560 هزار هکتار و ظرفیت آبی 10میلیارد متر مکعب طی سالیان گذشته خوان نعمت و برکت برای مردم سیستان گسترانیده بود که متأسفانه با کم شدن حجم ورودی آب هیرمند و نامهربانی طبیعت و همسایگان شرقی، این خوان گسترده نیز جمع شد و دست بسیاری از مردمان سیستان از این سفره با برکت کوتاه شد.
دریاچه هامون و وسعت نیزارهای آن که روزگاری بیش از 120هزار رأس گاو سیستانی را در خود جای داده بود و نقش اساسی در تعلیف این دام ها داشت با خشکسالی و زرد شدن نیزارها حیات را از دامداران گرفت و سفره نعمت و برکت را در بین خانواده های روستایی برچید.
بیش از پنج هزارخانواده و بانوی هنرمند سیستانی که روزگاری با گره زدن نخ و حصیر آثار دستی خود را برای زینت منازل شهری و تأمین تکه ای نان به نمایش می گذاشتند با خشکیدگی هامون زندگی آنها هم گره خورد و صنعت پر رونق حصیربافی را به نابودی کشید.
زنان و کودکان سیستانی که تا دیروز از نیزارهای انبوه میان دریاچه کارگاه های ایجاد اشتغال و تولید صنایع دستی بنا کرده بودند، امروز تار و پود خانواده شان را فقر و تنگدستی فرا گرفته و اقتصاد خانواده شان به اندازه قطر نی باریک و شکننده شده است.
هامون که همچون دریایی بی منت سالیانه بیش از 12هزار تن ماهی را به بیش از سه هزار خانواده صیاد و ساکنان اطرافش هدیه می کرد با ترک خوردن خاکش همه را خانه نشین کرد و مرگ ماهیانش موجب بیکاری بیش از 15هزار صیاد شد.
هامون مهمان نواز افزون بر ارزانی همه برکات و نعماتش، میزبان مهربانی برای پرندگان مهاجر بود و شاید از همین رو سالیانه بیش از یک میلیون پرنده بر پهنه زیبای این دریاچه آشیانه می ساختند اما خشکسالی، این میهمانان را نیز فراری داد و امید به زندگی از این دریاچه پر کشید. هامون سال هاست که رنگ پرواز را ندیده و آوای میهمانان محیط زیست خود را نشنیده است.
روستاهایی که روزی به دلیل انباشت خرمن های گندم و جو به سختی از کوچه های آن می شد عبور کرد در حال حاضر جای خود را به تلی خاک و ماسه داده و مسؤولان را در برابر این بحران مستأصل کرده است.
هامون در حال حاضر توفان شن و گرد و غبار برای ساکنان حاشیه خود به ارمغان دارد؛ آنهم نه به رسم و پیمان گذشته و به مدت 120روز بلکه بیش از 200روز و تا جایی که دیگر هیچ پنجره خانه ای رنگ آفتاب را به خود نبیند.
درافسانهها آمده است که هیرمند دختر پادشاه سیستان بزرگ بود که در دسیسهای اهریمنی ناخواسته موجب مرگ پدر میشود و پس از آگاهی بر سر گور پدر آنقدر اشک میریزد که رودخانهای بزرگ پدیدار میشود اما ناملایمات جور و جفا به عهد و پیمان های بین المللی در طی سال های گذشته موجب شده تا اشک های دختر پادشاه سیستان نیز خشک شود.
فقر و ناامنی، زوال صنایع دستی، مهاجرت خانواده های سیستانی به استان های شمالی کشور و ابتلا به بیماریهای تنفسی تنها بخشی از سرنوشت غم انگیز مردمان دیار انبار غله ایران است که مردم را در انتظار فرو برده است تا شاید به واسطه این همه شور بختی باری دیگر دختر پادشاه سیستان به حال آنها بگرید و زندگی در هامون جاری شود.
همه ساله با جاری شدن سیلاب و ناتوانی همسایگان در مهار آن لبان ترک خورده هامون خیس و امید در سیستان جاری می شود و در اندک زمانی کوتاه امید مردم و خاطرات سبز آنها می خشکد و این حکایت سیستان است.
نظر شما