آفتاب ظهر تابستان هوای شهر را گرم و تفتیده کرده بود. تاکسی زردرنگ بیسیم مقابل درب ورودی اورژانس توقف کرد و زنی جوان که طفلی را در آغوش داشت با عجله وارد سالن اصلی اورژانس شد و در حالی که از مأمور انتظامات بیمارستان محل اتاق پزشک را پرسید، بی توجه به صف انتظار بیماران وارد اتاق پزشک کشیک شد و طفل را بر روی تخت معاینه خواباند و ملتمسانه گفت: آقای دکتر شما را به خدا نجاتش بدهید. نه حرف میزند، نه گریه میکند، نه چیزی میخورد، فقط ناله و ناله و با صدای بلند زد زیر گریه. پزشک بعد ازمعاینه دقیق طفل محل کبودی در قسمت تحتانی و پشت بازوها و ران را نشان داد و گفت: این کودک مورد اذیت و آزار قرار گرفته است.
و بعد از تماس با مأمور انتظامی کشیک بیمارستان از مادر طفل خواست تاحقیقت را برایش بازگو کند. شاید بتواند به طفل کمک کند.
با تلاش پزشکان سروش 4 ساله نجات پیدا کرد. او بعد از چند ساعت بستری در اورژانس وضعیتش به حالت نرمال بازگشت. مادر سروش وقتی از سلامت فرزندش مطمئن شد درباره داستان زندگیاش به مأمور پلیس گفت: چندین سال است که با پدر سروش ازدواج کردم. مدت زیادی است که بیکار است و سر هر کاری که میرود، بعد از مدتی کوتاه دست از کار میکشد. شوهرم ناراحتی شدید عصبی دارد و بخاطر همین اختلافات روانی، مدتی هم در بیمارستان روانی بستری شده است. او تا به حال چندین بار سروش را به طرز شدیدی کتک زده است.
در همین هنگام پدر سروش سراسیمه و هراسان وارد بیمارستان شد. چشمش به همسرش افتاد که در حال گفت وگو با مأمور پلیس بود. نزدیک که شد از حال سروش پرسید و از اینکه خطر برطرف شده بود، نفس راحتی کشید... او هم در پاسخ به پرسشهای پلیس تعریف کرد که از کارفرمای قبلیام مبلغی طلبکار بودم و هر وقت به سراغش میرفتم، از پرداخت پول طفره میرفت. از طرفی چند طلبکار سر صبح جلوی در خانه آمده بودند و علاوه بر فحاشی، تهدید کرده و آبرویم را تو در و همسایه برده بودند.
از طرف دیگر زنم میگفت که چند روز است خرجی خانه ندارد و سروش هم کمی مریض احوال است و برای بردنش به دکتر از من پول میخواست و من پولی نداشتم که بدهم. او هم چادرش را سر کرد و گفت میرود از پدرش پول بگیرد.
همان موقع سروش که ترسیده بود، از خواب بیدار شد و نتوانستم آرومش کنم. یک ریز گریه میکرد و مادرش را میخواست. اعصابم خورد شده بود. اصلاً نمیخواستم کار به اینجا بکشد. فقط میخواستم کاری کنم بترسد و ساکت شود. چند تا سیلی به گوشش زدم و وقتی آرام نشد، چند ضربه هم را کف دست به پشت رانش زدم. اما انگار لج بازی میکرد. یک گوشم به در بود تا مادرش بیاید و آرامش کند. موبایلم شارژ نداشت تا به او زنگ بزنم که سریعتر بیاید. سروش فقط مادرش را میخواست. چند بار دیگر به پشت و بازوهایش زدم... ولی فایدهای نداشت. بیشتر و بیشتر گریه میکرد. نمیدانستم چطور باید ساکتش کنم. اول بغلش کردم ولی او توی صورتم چنگ میزد و تو بغلم آرام و قرار نداشت و بیشتر جیغ میکشید. از ترس اینکه همسایهها از سر و صدای او در خانه بیایند و آبروریزی بیشتری شود، زمین گذاشتمش ولی خواست از دستم در برود که دیگر چیزی نفهمیدم. از زمین بلندش کردم و محکم به دیوار اتاق کوبیدمش، زمین افتاد... سرش را کمی بالا آورد. چند قطره اشک درشت از چشمانش چکید. فقط دهنش باز بود و بلند بلند نفس میکشید. چشمانش سرخ شده بود. از زمین که بلندش کردم. دیگر نه گریه میکرد و نه حرف میزد. فقط تندتند نفس میکشید. همان موقع مادرش به خانه آمد و من سروش را به او سپردم. اشکهای مرد امانش نمیدهد. صورتش را در میان دستان پنهان کرده و به پهنای صورت مردانهاش اشک میریزد.
در میان هق هق گریه گفت: فقط ... فقط میخواستم ساکتش کنم... میخواستم آرومش کنم.
کودک آزاری پدیدهای است که این روزها با توجه به مشکلات فراوان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بسیار بیشتر از گذشته در جامعه ما دیده میشود و با وجود قوانین شفاف و محکم در این رابطه که به ویژه از سال 81 و با تکمیل قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، افراد زیر سن 18 سال را زیر چتر حمایت خود قرار داده است، اما همچنان اخبار غم انگیزی را در مورد آزار و اذیت و شکنجه کودکان در نقاط مختلف کشور شاهد هستیم.
به منظور بررسی چرایی این پدیده و نحوه مقابله و کاهش این آسیب اجتماعی به سراغ دو تن از کارشناسان مرتبط رفتهایم. سرکار خانم زهرا رضایی، دادیار دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در این باره میگوید: به طور کلی هرگونه آسیب جسمی و فیزیکی، محبوس کردن، ارعاب، سوءاستفاده و آسیب جنیسی، به کارگیری اطفال در ارتکاب جرایم مختلف مثل توزیع مواد مخدر و یا سرقت و آسیبهای روحی و روانی، از مصادیق کودک آزاری به شمار میرود.
این کارشناس ارشد جزا و جرم شناسی اضافه میکند: کودک آزاری جنبه عمومی دارد و احتیاج به شاکی خصوصی نیست و هر کدام از والدین یا ولی قهری، مدیر یا معلم مدرسه، اعضا و فامیل و همسایه و یا هر کسی که آسیب علیه طفل یا نوجوان را ببیند، میتواند اعلام جرم نماید و دادستان به عنوان مدعی عموم پیگیر این جرم خواهد بود. علی رغم رضایت اعلام کننده جرم یا حتی خود طفل یا شاکی خصوصی، تصمیم نهایی با مقام قضایی خواهد بود. نکته قابل ذکر برای پیشگیری از این نوع جرم آن است که تربیت و تأدیب طفل یا نوجوان باید با همکاری مشاوره و با استفاده از راهکارها و موازین شرعی که در شرع مقدس اسلام به آن اشاره شده، انجام گیرد.
کتک زدن، تحقیر، توهین و محبوس کردن راه خوبی برای تأدیب طفل یا اصلاح او نمیباشد. هر چند که این دفاعی بلاوجه از جانب والدین یا متهمان خاطی میباشد ولی از جمله نکاتی که برای ممانعت و کاهش آمار کیفری پروندههای کودک آزاری باید به آن توجه کرد.بالا بردن توجه به امور دینی و باورهای مذهبی و عمل به آن و رهنمودهایی که ائمه و کتب دینی مخصوصاً قرآن کریم به آن اشاره کرده است، میباشد و با اجرای این آموزهها میتوانیم برای اطفال و نوجوانان که در سنین مختلف و از نسل دیگری هستند، زندگی و وضعیت روحی و روانی سالم ایجاد کنیم.
در همین راستا به منظور شناخت بهتر پدیده کودک آزاری و چگونگی مقابله با آن نظر خانم نسیم بوستانی کارشناس امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی را جویا شدیم.
وی با بیان اینکه کودک آزاری را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد، این چهار نوع را شامل کودک آزاری جسمی، جنسی، روحی و روانی و عاطفی دانست و در ادامه گفت: کودکانی که هر کدام از این چهار دسته آزار را تجربه کرده باشند معمولاً در بزرگسالی خودشان تبدیل به آزارگر میشوند. البته تمامی موارد مطلق نیست ولی بصورت آماری وقتی فرد اقدام به کودک آزاری میکند، در گذشته و کودکی خود مورد آزار جسمی یا جنسی قرار گرفته است و باید انتظار داشت کودکان آزار دیده در بزرگسالی گرایش بیشتری برای ارتکاب جرایم و تخلفات و بزه داشته باشند.
وی افزود: این افراد رفتاری انتقام جویانه داشته و یا یک احساس که میخواهند مشکلاتی که در کودکی برایشان بوجود آمده و یا نیازهایی که برطرف نشده را در بزرگسالی از طریق دیگری جبران کرده و گرایش زیادی نسبت به اعمال و رفتارهای بزه کارانه دارند. این افراد به غلط حق خود میدانند که چون در کودکی نتوانستند رفتار کودکانه مختص سن و سالش داشته باشد به این نوع از افراد خانواده یا جامعه انتقام بگیرند. مخصوصاً کودکانی که از طرف پدر و یا مادر یا افراد خیلی نزدیک مورد آزار قرار گرفته باشند حس انتقام جویی در آنها شدیدتر است و احتمال گرایش این افراد به مواد مخدر هم بیشتر میشود.
نظر شما