قدس آنلاین/ مجید تربت زاده : اینکه سوت و پرچم های بازی برزیل – آلمان، صدا و رنگ ایرانی داشته باشد چیز کمی نیست. برای جامعه داوران فوتبال ایران افتخار بزرگی است . داوران هم که بالاخره یکجورهایی از خانواده فوتبال حساب می شوند . پس لطفاً سخت نگیرید و بگذارید توی خلسه فینال فوتبال المپیک، با همین سوت و پرچم ایرانی اش حال کنیم.

عشقِ سوت، سینما و ادبیات

40سال زمان کمی نیست! برای فوتبال ایران که عمر آن به 100سال هم نمی رسد، چهل سال آزگار پشت دیوار المپیک ماندن،چیزی فراتر از «حسرت» است. اصلاً دارد به به «غصه» تبدیل می شود طوری که آدم می ترسد امروز و فردا ،اهالی فوتبال این مرز و بوم خدای ناکرده مبتلا به عقده «خود کم المپیک بینی» بشوند!

توی این حال و هوا چقدر حال می کنیم وقتی تیمی از حوزه فوتبال کشورمان به المپیک راه پیدا می کند و چقدر ذوقمرگ می شویم وقتی این تیم 3 نفره به فینال هم می رسد! «علیرضا فغانی» که صبحگاه امروز به وقت ایران با کمک دو ایرانی دیگر دیدار برزیل و آلمان را سوت زد شاید التیامی شد برای غصه 40 ساله فوتبال ایران. اینکه سوت و پرچم های بازی برزیل آلمان، صدا و رنگ ایرانی داشته باشد چیز کمی نیست. برای جامعه داوران فوتبال ایران افتخار بزرگی است . داوران هم که بالاخره یکجورهایی از خانواده فوتبال حساب می شوند . پس لطفاً سخت نگیرید و بگذارید توی خلسه فینال فوتبال المپیک، با همین سوت و پرچم ایرانی اش حال کنیم.

عشقِ سوت

روز اول فروردین سال 57 ، عید نوروز برای خانواده «محمد فغانی» عیدتر از هر سال بود. خدا به خانواده کاشمری و فوتبالی فغانی ، فرزند پسری داده بود که بعدها و در نوجوانی رفت دنبال همان علاقه خانوادگی و از تیم فوتبال نوجوانان بانک ملی سر درآورد. آنقدر دنبال توپ دوید که به عنوان بازیکن به لیگ دسته 2 ایران هم راه یافت. مربیان علیرضا به پدرش توصیه کردند که : پسرت اگر همینجور ادامه بدهد آینده درخشانی دارد. خوشبین ترها می گفتند : تلاش کند ، تا تیم ملی هم می رسد و خدا می داند چه حالی می کرد پدر وقتی تعریف و تمجید مربی ها را می شنید. پسرش اما یکباره اعلام کرد بیشتر از عشق توپ، عشقِ سوت است! پدر مخالفتی نکرد چه اینکه خودش با همه تلاشها چون زبان انگلیسی نمی دانست نتوانسته بود داور ملی شود.

بچه درس نخوان

همانقدر که توی یادگرفتن اصول داوری از پدر پرتلاش بود و خیلی از روزها برای حفظ آمادگی بدنی مسافت 12 کیلومتری تا محل کار پدرش را می دوید، توی درس خواندن بی تلاش بود! حرف پدر را هم گوش نمی کرد تا اینکه حرف ورود جدی به دنیا داوری شد و پدر حرف آخر را به هردو پسرش زد: اگر می خواهید داور درست و حسابی بشوید باید غیر از دویدن و آمادگی بدنی و اصول داوری ،زبان یاد بگیرید. علیرضا فغانی این نصیحت پدر را آویزه گوشش کرد و با همه گرفتاری هایش بعد از مدتها دوری از درس و کتاب و نیمکت ، رفت دنبال یادگیری زبان انگلیسی در دانشگاه علمی کاربردی. بچه درس نخوان خانواده فغانی فهمیده بود  اگرچه برای رتبه اول کنکور شدن شانسی ندارد اما برای شاگرد اولی در دنیای داوری فوتبال باید کارش را از صندلی و نیمکت های دانشگاه شروع کند. آن هم وقتی که کارمند شهرداری است و هزار جور گرفتاری شغلی دارد.

خوش قد و قواره ،بدون چربی

8 سال پیش داور بین المللی شد. حق هم داشت چون چیزی برای «داور بین المللی» شدن کم نداشت. خوشتیپ و خوش قد و قواره نبود که بود، آمادگی بدنی اش هم که حرف نداشت. دل فوتبال دوستان ایرانی هم لک زده بود برای دیدن یک داور خوشتیپ ایرانی در میدانهای حساس بین المللی . داوری که به جای اضافه وزن ،چربی های اطراف شکم و نفس نفس زدن ، مهارت و قاطعیتش در زمین مسابقه به چشم بیاید. پس از به چشم آمدن در دیدارهای داخلی ، سال 2012 و در جام باشگاههای جهان «فغانی» خودش را بیشتر به دنیای داوری معرفی کرد هرچند که تنها داور چهارم بود. سال 2013 اما  داور 35 ساله کشورمان در جام باشگاههای جهان سوت زد و سرشناس شد. حضور در جام جهانی 2014 به عنوان داور چهارم در هفت مسابقه، حضور در جام ملتهای آسیا و انتخاب به عنوان داور اول فینال ، داوری دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا و... از جمله افتخارات علیرضا فغانی است که نشان می دهد در رساندن تیم داوری خودش به فینال رقابتها مهارت دارد.

محرومیت ها

من ، شما و لابد «علیرضا فغانی» مدام این سؤال توی ذهنمان هست که مگر سطح رقابت های لیگ برتر خودمان چقدر از سطح باشگاههای جهان ، جام ملتهای آسیا و المپیک بالاتر است؟ باور کنید شوخی نمی کنم! چون آن تعداد اشتباه و سوتی که ممکن است از یک داور بین المللی سر بزند ، از علیرضا فغانی فقط در بازیهای داخلی سر زده است. او که سابقه داوری در فینال جام حذفی و شهرآورد تهران را هم دارد با همه قضاوتهای جالب و بی اشتباهش اما قضاوتهای جنجال برانگیز هم دارد. دیدار تراکتور سازی و نفت را که یادتان هست. آن دیدار البته حاشیه های خارج از زمینش بیشتر از حوادث داخل زمین بود اما اخراج «تیموریان» به وسیله فغانی بهترین بهانه برای این بود که گناه بیشتر جریانات آن دیدار عجیب و غریب بیفتد به گردن «فغانی» و چند اشتباهی که گفتند در سرنوشت بازی تأثیر گذار بوده است. فغانی ، عرق سه جلسه محرومیتش بابت آن دیدار خشک نشده بود که دیدار پرسپولیس و ذوب آهن و اشتباهات ناجور فغانی سبب شد 4 جلسه دیگر هم او را از قضاوت محروم کنند.

پیشتر از اینها هم رئیس کمیته داوران در سال 93 یکبار فغانی را به دلیل بی احترامی به یک پیشکسوت داوری و یک عضو کمیته داوران در برنامه 90 محروم کرده بود.

عشق ادبیات و سینما

این لقب را رسانه های خارجی به او دادند وقتی که قرار بود فینال باشگاههای جهان را قضاوت کند. ماجرا بر می گشت به فرمی اطلاعات شخصی که داوران آن را پر می کنند و می دهند به فیفا. فغانی آنجا در باره علاقه مندیهایش نوشته بود : ادبیات سینما. اما این عشق ادبیات و سینما  به جای اینکه خود را فردی رمانتیک بداند ، معتقد است که در فوتبال ایران یک داور پوست کلفت است! او این کلفت شدن پوستش را اول از همه مدیون فحش های تماشاگرنماهای ایرانی می داند. فغانی می گوید: شما بگویید در کدام شغل که باشید این فحشها وجود ندارد؟  همانطور که فحشها چیزی از انگیزه هایش کم نکرده ، محرومیت های داخلی هم نتوانسته چیزی از آن کم کند.

آقای عشق ادبیات و سینما ، آرزویش قضاوت کردن در فینال جام جهانی است و می گوید: می دانم یک روز به این آرزویم می رسم... حالا باید ببینیم پس از رساندن فوتبال ایران به فینال المپیک ، فغانی می تواند ما را به بازی پایانی جام جهانی هم ببرد؟

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.