دکتر مجید ابهری، آسیبشناس علوم اجتماعی و متخصص علوم رفتاری، با اشاره به پژوهشی که توسط دانشجویان مقطع دکترای رواشناسی انجام شده، میگوید: در این پژوهش که میان نوجوانان دوره راهنمایی و دبیرستان در شهرهای تهران، ابهر، رشت و اصفهان انجام شد، مشخص گشت که در دوره راهنمایی دختران و پسران بزرگترین آرزوی خود را ورود به دانشگاه برای رسیدن به شغل خوب و درآمد زیاد اعلام کردند. همچنین 5 درصد از نوجوانان هدف از تحصیل را کسب علم و دانش بیان کردند. در دوره دبیرستان نیز 90 درصد از دختران و پسران بالاترین درجه خوشبختی در زندگی را درآمد زیاد و ازدواج موفق اعلام کردند. به گفته او، همچنین 20 درصد از این افراد نیز رسیدن به اختراع و یا کشف بزرگ و دریافت جایزه علمی را بزرگترین شادی در زندگی خود بیان کردند. به طور کلی و بر اساس نتایج این پژوهش، 3 عامل: ورود به دانشگاه، شغل مناسب و درآمد زیاد، اصلیترین پاسخ برای احساس خوشحالی و رضایت در زندگی عنوان شده و بعد از آن نیز ازدواج مناسب و آرامش فکر بالاترین درجه خوشبختی و شادی بیان شده است.
آموزش باید به سمت فطرت الهی سوق یابد
این روزها در کمتر خانوادهای میبینید که نوجوان یا جوان آن خانواده رفتن به دانشگاه را جزو برنامههای زندگیاش نداشته باشد. حتی میانسالها هم میل به تحصیلات تکمیلی دارند اما تحصیل برای کسب درآمد بیشتر یا شغل بهتر هدف درستی است؟ دکتر محمدرضا بهرنگی، از صاحبنظران آموزش و پرورش در ایران و عضو هیأتعلمی دانشگاه خوارزمی، در این باره به خبرنگار ما میگوید: اینها اهداف درستی نیست چون اهدافِ فطری نیست. بهترین هدف این است که دانش توسعه یابد تا به شناخت منجر شود. دانشگاهها باید محلی برای توسعه شناخت باشند در حالی که چنین نیست. ما انسان هستیم و برای شناخت خدا، خودمان و هستی خلق شدیم. فطرت ما الهی است و آموزش باید به این سمت سوق یابد.
به گفته او، در دوره پیشدانشگاهی آموزش چنین اصولی فراموش شده است. هدف از دانشگاهرفتن و انتخاب رشته هم بر اساس حرفها و نگاههای اطرافیان، خانواده و دوستان است؛ اینکه فلان رشته چقدر درآمدزاست، چه جایگاه شغلی در جامعه پیدا میکنی یا چطور میشود پول بیشتری درآورد. اینها تأسفبرانگیز است چون هدف از دانشگاهرفتن و درسخواندن درست نیست. در تمام دوران باید به فکر پرورش فطرت انسانی بود. پیامبر اکرم(ص) به رسالت رسیدند چون رفتار فطری و الهی داشتند. دین برای فطریکردن رفتار آمده زیرا فطرت انسان پاک است و از خداوند گرفته شده است. متأسفانه این روال باعث شده که ما از فطرت خودمان دور شویم.
باید مدیریت آموزش را یاد داد
بهرنگی خاطرنشان میکند: هدف از آموزش، تربیت افرادی درستکار و پاک است نه اینکه دانشگاههای ما افرادی کمبازده و متوقع بیرون بدهند.
او میگوید: متأسفانه دانشجویان و دانشآموختگان پرادعایی داریم. برای تحصیلشان خرج میکنند و بعد از دانشآموختگی میخواهند همان پول را پس بگیرند! این وضعیت خیلی بد است. تعداد کسانی هم که به اهداف اصلی تحصیل فکر کنند، کم است.
این نظریهپرداز علوم تربیتی چاره ماجرا را در این میداند که وزارتخانههای آموزش و پروش و علوم انعطافپذیر شوند تا نظریات جدید و اجرایی تربیتی، فرصتی برای ظهور و بروز بیابد زیرا این مسایل با بخشنامه درست نمیشود. به باور او، به معلمها باید آموزش پاک داده شود تا آنها به این آموزش پاک اعتقاد پیدا کنند و در رفتارشان متجلی شود. این باعث میشود که بینش و درک فرزندانمان عمیق تر شود. معلمها باید بینش را نسبت به تحصیل علم در مدارس اصلاح کنند تا دانشآموزان با هدف کسب علم و کمک به جامعه وارد دانشگاه شوند.
بهرنگی خاطرنشان میکند: ما در دانشگاه مدیریت آموزش را به دانشجویان آموزش میدهیم تا این شیوهها را به کمک معلمها در کلاسهای درس پیاده کنند؛ شیوههایی که مبتنی بر ذات و سرشت فطری شاگردان است، استعدادهایشان شکوفا شده و کوشش، بخشی از ویژگیهای وجودیشان میشود. با گستردگی دانش در بین معلمان و تسری آن در بین دانشآموزان، آنها با بینش و دید عمیقتری وارد جامعه میشوند، با هدفهای درست وارد دانشگاه میشوند و یا اگر جذب بازار کار شوند، فردی مؤثر، توانمند و کارآفرین میشوند.
کسب علم هدف تعداد کمی از دانشجویان است
دکتر رضا مکنون، عضو هیأتعلمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، نیز به خبرنگار ما میگوید: در گذشته بیشترین راهنمایی و تأثیر برای انتخاب مسیر تحصیلی از اطرافیان گرفته میشد. ضمن اینکه انتخاب رشته بهگونهای بود که چندان مطابق میل داوطلبان نبود و آنها سر از رشتهای درمیآوردند که علاقهای به آن نداشتند. این باعث میشد که هدفهای تحصیلی آنها تحتالشعاع قرار بگیرد اما با کمشدن دانشجو و ایجاد و افزایش صندلیهای خالی، این مشکل کمتر شده است.
او با بیان اینکه اهداف تحصیلی در دوره ارشد و دکترا، مشخص و جهتدار است بویژه اینکه دانشجویان اهداف شغلی یا تحصیلی مشخصی دارند، خاطرنشان میکند: اکنون تعداد کمی از دانشجویان هستند که هدفشان کسب علم باشد.
با توجه به اینکه میزان بیکاری در بین دانشآموختگان دانشگاهی بالاتر از دیپلمههاست، تحصیلات چقدر در یافتن شغل بهتر و کسب درآمد بالا مؤثر است؟ مکنون که در سال 58 رئیس دانشگاه کار بوده، پاسخ میدهد: در اوایل انقلاب کمبود نیروی تحصیلکرده داشتیم و معمولاً هر دانشآموخته دانشگاهی شغلی پیدا میکرد اما الآن از نظر دانشجو رشد زیادی داشتیم، در حالی که ساختارهای اداری و پژوهشی ما نسبت به کشورهای صنعتی ضعیف است.
به گفته او 10 تا 15 درصد مشاغل کشور باید در بخش پژوهشی باشد در حالی که نیست. بنابراین دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی بیکار میمانند.
به باور این استاد دانشگاه، عیب از نظام آموزشی نیست که اینقدر دانشجو گرفته بلکه عیب از ساختار اقتصادی و اجتماعی است که نتوانسته از این ظرفیت استفاده کند. وی میگوید: ترکیه بیشتر از ما دانشجوی تحصیلات تکمیلی تربیت میکند اما همه آنها بعد از فارغالتحصیلی کار میکنند و کسی هم مهاجرت نمیکند. ولی در کشور ما اینطور نیست و تعداد زیادی دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی مهاجرت میکنند اگر صنعت ما مبتنی بر پژوهش باشد، این دانشآموختگان در مراکز پژوهشی مشغول به کار میشوند. به گفته او، ما بر اساس نیاز کشور نیروی دانشگاهی تربیت کردیم اما نیازها در کشورمان به درستی تعریف نشده است.
نظر شما