«پارگی/ زخم/ می‌ترسم/ خودم را از شکاف‌های دیگری/ تماشا می‌کنم»

گروه فرهنگ وهنر قدس،حمیدرضا شکارسری:وقتی هیچ تفاوتی بین زبان یک شعر و زبان نثر روزمره با همان سادگی و با همان دایره واژگان آشنا نمی‌یابیم، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که شاعر به سمت شعر مدرن حرکت کرده است. او در حقیقت از زبان شاعرانه فخامت‌زدایی نموده است. در این رهگذر، شاعر شانس بیشتری برای نزدیک‌شدن به زندگی امروز به دست آورده است تا بتواند فردیت خود را در بیانی عینی‌گرا و جزیی‌نگر به نمایش بگذارد.

کار دشوار این شاعر تازه از اینجا شروع می‌شود. شاعر باید بتواند بدون سحر و فریب خواننده با روساخت موسیقایی زبان، او را به درون سرزمین خیال خود بکشد. در این راه، فقط افسون جهان بدیع و نامنتظرة شعر است که به کار شاعر می‌آید.

شهره عبدی‌زاده از خود بیرون آمده است و به خود می‌نگرد. ماجرا وقتی مهیب‌تر می‌شود که از روزن زخم و پارگی‌های احتمالاً دردناک به تماشای خویش می‌نشیند. این منظره مهیب تنها وجهی ذهنی ندارد بلکه با این عینی‌گرایی و جزءنگری، گویا وجهی فیزیکی هم دارد!

وجه ذهنی شعر حس و حال شاعر را برملا می‌سازد و زندگی دردآلود او را یادآوری می‌کند.اما وجه فیزیکی و عینی شعر در واقع شعریت متن را به رخ می‌کشد و در همین راستاست که مخاطب مجذوب این تابلو رعب‌آور می‌شود.حالا خواننده راوی را می‌شناسد اما این شناخت، شناختی شعری است یعنی بر اساس استدلالات علمی و حتی احساسی و عاطفی حاصل نشده بلکه از طریق تصویری خیالی به دست آمده است. خواننده بدون فریب روساخت زبان، با ژرف‌ساختی شاعرانه روبه‌رو می‌شود؛ شناختی لذت‌آور.

* «ترمیم خانوادگی»/ شهره عبدی‌زاده/ فصل پنجم/ 1393/ صفحه 25.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.