۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۶
کد خبر: 466076

فریدون ظاهری؛کارشناس ارشد ارتباطات: اصولاً برای اجرای هر برنامه لازم است ابتدا چارچوب و خط مشی کلی فعالیت ها مشخص و سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات موردنیاز برای فعالیت و تحقق هدف های آموزشی، تعیین و انتخاب شود.

الگوی تدریس، چارچوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است و شناخت و آگاهی از عناصر و عوامل مذکور می تواند استاد را در انتخاب روش های مناسب تدریس کمک کند. تدریس، یک فرایند است و عوامل بی شماری در آن نقش دارند که همه آن ها قابل مطالعه و کنترل نیستند، پس معلم باید چارچوبی کوچک و محدود از فرایند تدریس را به عنوان الگو انتخاب کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، تا بتواند در موقعیت مناسب و محدوده آن چارچوب، فعالیت های آموزشی را سازماندهی کند و روش های مناسب تدریس را انتخاب کند. تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد بر اساس طرح منظم و هدفدار معلم، برای ایجاد تغییر در رفتار دانش آموز. پیش از این، تدریس را درس دادن یا انتقال معلومات و تجارب معین از ذهن استاد به ذهن دانشجویان تعریف می کردند. بر اساس این تعریف، وقتی استاد وارد کلاس درس می شد، به فعالیت و سخن گفتن می پرداخت و فراگیران جز گوش دادن و یا انجام تکالیف ارایه شده از سوی او، وظیفه و نقشی نداشتند؛ لیکن امروزه تدریس را تحریک، راهنمایی، سازمان دادن یا درگیری فراگیران تعریف می کنند از این رو استاد، درس را با پرسش شروع می کند. مهمترین فرق این تعریف با تعریف پیشین، این است که در تعریف اخیر، معلم فقط نقش محرک و راهنما و سازمان دهنده دارد و فراگیر است که باید فعالیت کند؛ زیرا یادگیری وقتی درست انجام می گیرد که با فعالیت یادگیرنده همراه باشد و یادگیری مطمئن و مؤثر، تنها هنگامی امکان پذیر است که یادگیرنده شخصاً فعالیت کند. از طرف دیگر در تدریس به این معنا، معلم نقش ضبط صوت متحرک را ایفا نمی کند بلکه وظیفه سنگین تر راهنمایی و سازماندهی را به عهده دارد. تدریس اثر بخش، یادگیری معنادار را نتیجه می دهد؛ یعنی یادگیری، وقتی اتفاق می افتد که برای فراگیران کاملاً معنادار باشد و یادگیری در صورتی معنادار خواهد بود که فراگیران علاوه بر شناخت مفاهیم و ارزش آن خود در یادگیری سهیم بوده و نسبت به آن موضوع احساس نیاز کنند. به عبارت دیگر روش تدریس مجموعه فعالیت های برنامه ریزی شده ای است که در نهایت نه برای ارایه تدریس بهتر، بلکه برای یادگیری بهتر به کار می رود بنابراین هر الگوی تدریس در واقع یک الگوی یادگیری است که به توسعه سبک های برخورد فراگیران با مسایل، کمک می کند.

یکی از مشکلات استادان در تدریس و انتخاب الگوها ذهنیت اشتباه و ناصواب آنان است. برخی از آنان در تدریس و انتخاب الگوها دو اشتباه رایج دارند:نخست، تصور یک الگوی تدریس به عنوان قاعده ای ثابت و انعطاف ناپذیر برای تمامی دروس و فراگیران؛ و دوم، تصور ثابت بودن سبک یادگیری هر یک از فراگیران و احتمال تغییر نکردن آن. بدیهی است هر دو تصویر تا حدود زیادی اشتباه است. نه همواره یک الگو وجود دارد و نه همیشه فراگیران از سبکی خاص در یادگیری تبعیت می کنند. برای روشن تر شدن مساله، تدریس را می توان به رانندگی تشبیه کرد. راننده ماهر کسی است که در رانندگی انواع ماشین ها آن هم در جاده های مختلف، مهارت لازم را داراست؛ اما بعضی رانندگان صرفاً با یک نوع ماشین و در جاده های خاصی توان رانندگی را دارند. استادان در انتخاب الگوها نیز به همین گونه اند؛ یعنی صرفاً با یک نوع الگو خو گرفته و با الگوهای دیگر آشنایی ندارند و یا در صورت آشنایی، از به کارگیری آن الگوها ناتوانند و در حقیقت به محتوا، جنسیت و ویژگی های خاص فراگیران توجهی ندارند در حالی که استاد ماهر و موفق در انتخاب الگوها تمام جوانب را در نظر دارد. محیط های یادگیری پیشتر طوری طراحی می شدند تا استادان بتوانند آموزش خود را برای یک گروه بزرگ ارایه کنند. گروهی که ساکت نشسته اند، به دشواری در حال گوش دادن هستند و به یادداشت برداری مشغول اند. اتاق ها به شکل مستطیلی یا سه گوش بوده و توجه یادگیرندگان به جلوی کلاس معطوف است، جایی که مدرس کنترلی کامل بر کلاس، محتوا و توالی فعالیت ها دارد. افزایش اندازه کلاس می تواند به معنای افت یادگیری و رضایت دانشجویان نیز باشد. نمی توان در کلاس های بزرگ همچون کلاس های کوچک تدریس کرد. هر چند عمل تدریس در کلاس های بزرگ نیازمند برخی جرح و تعدیل هاست، اما "یاددهی و یادگیری اثربخش نمی تواند در کلاس های بزرگ اتفاق بیافتد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.