هشدار به دلسوزان انقلاب اسلامی

بر حسب وظیفه‌ای که بر عهده دارم، به سمت روستاهای اطراف مشهد حرکت کردم. خیلی از مشهد دور نشدم. حدود ۴۰ کیلومتر تا به یک سلسله روستاهایی در امتداد هم رسیدم. روستاهایی در جاده مشهد - سرخس توجهم را جلب کرد. وارد یکی از روستاها که شدم کوچه‌های خاکی و معابر پر گرد و غبار بود. سراغ دهیار و فرمانده بسیج را که گرفتم همه خانه بودند!
بیکاری معضلی عمومی برای اهالی روستا بخصوص جوانان بود. می‌گفتند روستا که کار نیست. به شهر هم که می‌رویم  پنج ماه کار می‌کنیم حقوق ۲ ماه را می‌دهند و بقیه را نمی‌دهند. بیمه را نیز واریز نمی‌کنند و در نهایت اعتراض هم که می‌کنیم، اخراج می‌شویم. برای کشاورزی هم که یا چاه آب نیست یا زمین‌ها اوقافی است و اوقاف خودش برنامه‌ریزی و کشاورزی می‌کند. ازدواج هم که می‌کنیم، سال‌ها در عقد می‌مانیم و امکان تهیه مسکن و عروسی نداریم. کم کم اهالی روستا از حضورم باخبر شدند. خانواده‌ها دورم را گرفتند و از مشکلاتشان گفتند، به اتفاق به خانه عده‌ای از افراد بی بضاعت و بیمار سرکشی کردیم.
می دانید مشکلاتشان چه بود؟ باورکردنی نیست. برخی خانه‌ها سرویس بهداشتی و برخی دیگر حمام نداشتند.
در خانه‌هایی زندگی می‌کردند که هر لحظه انتظار می‌رفت سقف چوبی و گلی آن بر سرشان بریزد و لطمه ببینند. در دو اتاق یکی ۶ متری یکی ۱۰ متری دو خانواده زندگی می‌کردند که مردان سالم و مؤمنی داشتند که کار می‌کردند، ولی درآمد آن‌ها کفاف تعمیر حتی یک سقف را به آنها نمی‌داد. در برخی خانه‌ها سرویس بهداشتی نامناسبی در گوشه حیاط وجود داشت که نیمه‌های شب برای بردن اطفال به آن از ترس گرگ و سگ، مادرهای خانواده وحشت و بیم داشتند.
در داخل خانه‌ها بهداشت وضعیت اسفباری داشت، از آموزش هیچ خبری نبود. افراد کهنسال که قادر به کار کردن هم نیستند کم نبودند که برخی حتی در شبانه روز قرص نانی هم به سختی توسط افراد مستضعف روستا به آن‌ها می‌رسید. کودکانی که در بستر خاکی کوچه پسکوچه‌های روستا وضعیت سلامت نامشخص دارند زیاد به چشم می‌خورد. وضع عمومی روستاهایی که دیدم زیر خط فقر بود.
زنان روستایی اظهار بیماری می‌کردند و از کمبودها گلایه‌مند بودند، زنانی که دوست داشتند مانند بیشتر زنان این سرزمین از خانه‌ای با امکانات کافی در زندگی بهره مند باشند، کودکانشان را با آرامش بزرگ کنند، اما حتی برای استحمام باید به سختی آب گرم کنند و کودکان معصوم را شست وشو کنند. زنانی که حق دارند از تحصیل، آموزش و... برخوردار باشند، اما متأسفانه نیستند. براستی مردم در فراز و نشیب فقر و مشکلات، بیکاری و بیماری در حال له شدن هستند. می‌توان از هم پاشیدگی را در چهره‌هایشان دید، مردم مستأصل شده‌اند و راه به جایی ندارند. دولت هم که هیچ... کار رها شده است، وقتی به مردم می‌گویی دولت، می‌گویند ما را به خیر دولت امیدی نیست، شر نرساند. می ماند بچه‌های مؤمن که براستی اگر جبهه مؤمن انقلابی کاری نکند نه تنها اهداف انقلاب اسلامی پیش نمی‌رود، بلکه انقلاب خدای ناکرده از دست می‌رود. چند سالی است واژه‌ای مقدس را بر سر دست گرفته‌ایم و بحق برایش تلاش می‌کنیم. (گفتمان انقلاب اسلامی) اما دوستان، براستی این گفتمان چگونه می‌شود تسری پیدا کند؟ با بازی با واژگان؟ یا تولید متن‌های تکراری؟ یا نقد درون گفتمانی؟ با تراشیدن همدیگر به بهانه نقد درون گفتمانی؟
با دیدن این وضعیت بیشتر پی بردم که گفتمان انقلاب اسلامی از کجا آسیب می‌بیند.
به نظر شما آیا افکار عمومی بدون تحقق عملی گفتمان باید این گفتمان را همراهی کند؟ پاسخ این است که خیر، آنچه نیاز به پیشبرد اهداف انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی است، تحقق عملی گفتمان است.
افکار عمومی  که همواره با حرف و وعده مواجه شود حتماً در درازمدت آسیب پذیر خواهد شد.
فواید مادی و معنوی گفتمان انقلاب اسلامی باید ملموس باشد و می‌تواند ملموس هم باشد. تجربه این سی و چند سال بر همه ما ثابت کرده، هرجا ملموس‌تر بوده، افکار عمومی همراهی بیشتری کرده است.
امیدوارم از همه عواملی که پیش برنده گفتمان انقلاب اسلامی است، غفلت نکنیم.
امروز این وضع اقتصادی اسفناک و فشارهای اقتصادی سبب شده در عرصه سلامت، معیشت، فرهنگ و ... آسیب پذیر شویم.
خدمت رسانی بخصوص به محرومان و مستضعفان می‌تواند تحقق عملی گفتمان انقلاب اسلامی که تحقق عدالت و ظلم ستیزی است را رقم بزند و از طرفی سارقان افکار عمومی که با فریبکاری آدرس غلط می‌دهند و رفع مشکلات را در ارتباط با کدخدا ترسیم می‌کنند، با نهضت
خدمت رسانی می‌توان خلع سلاح کرد و از بعدی دیگر تبیین و تبلیغ ما نسبت به گفتمان را اثرگذار می‌کند.
تلاش برای دیندار کردن و انقلابی کردن لایه‌های مختلف مردم بدون توجه به مسایل معیشتی و... آن‌ها کار بسیار مشکلی است.

اسلام دین جامعی است و سعادت دنیا و آخرت را تضمین می‌کند، یادمان نرود مطیع پیامبری هستیم که فرمودند اگر فقر بیاید ایمان از در دیگر بیرون می‌رود. در این هیچ تردیدی نیست، وظیفه جبهه مؤمن انقلاب اسلامی در حقیقت جریان سازی گفتمانی و پیشبرد گفتمان انقلاب اسلامی است، اما باید توجه داشته باشیم از تحقق عملی گفتمان غفلت نکنیم. به نظر نهضت خدمت رسانی یک راه حل  الهی است که باید حداکثر استفاده از ظرفیت آن صورت پذیرد و به داد مردمی برسیم که ولی فقیه، نایب امام عصر(عج) می‌فرمایند عیال ما هستند و می‌فرمایند: خجالت می‌کشم بیکار به خانه برگردند و ...
بنابراین اگر بخواهیم گفتمان انقلاب اسلامی آسیب بیشتری نبیند و فراگیر شود، راهی نداریم جز اینکه اولویت را به خدمت رسانی بخصوص به محرومان و مستضعفان اختصاص دهیم، آن وقت خواهیم دید در هر مقطعی آنچه مدنظر گفتمان انقلاب اسلامی است، محقق خواهد شد.        
البته این به معنای نادیده گرفتن زحمات گذشته و کنونی نیست، توانمندی‌های جمهوری اسلامی و جهش پیشرفتی که محصول انقلاب اسلامی است نه تنها بر همه ما روشن است،  بلکه امروز جهان مشرف به این پیشرفت در بخش‌های مختلف است. در عرصه علم و فناوری زیرساخت‌ها در بخش‌های مختلف صنایع در عرصه پزشکی، ایجاد زیرساخت‌های عمرانی و صنعتی برای رشد اقتصادی، پرورش نخبگان و متفکران انقلابی، بالا بردن سطح آموزش و تحصیلات همگانی، پرورش نیروی انسانی متخصص، صنایع دفاعی پیشرفته، عمران و آبادانی شهرها و جاده‌ها و... همه نشان دهنده کارآمدی نظام ولایی است، اما متأسفانه غفلت و سوء مدیریت دستگاه‌های اجرایی سبب پدیده‌هایی مانند حاشیه نشینی اطراف کلانشهرها و آباد نشدن روستاها شده است.
اما این غفلت و سوءمدیریت که متأسفانه در دولت تدبیر و امید سایه سنگین تری از ناکارآمدی نسبت به قبل بر روی کشورانداخته است، تکلیف را از جبهه مؤمن انقلاب اسلامی ساقط نمی‌کند. در نقاطی از کشور انسان مواردی می‌بیند که زیبنده نظام اسلامی با این توان و سطحی که در جهان کنونی دارد، نیست. جبهه مؤمن انقلاب اسلامی نباید معطل هیچ نهاد و دستگاهی شود، بلکه باید فکری اساسی برای قشر مستضعف و محروم جامعه داشته باشد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی طلا ۰۹:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    2 1
    متاسفانه وقتی مسئولین ما درگیر حقوق و پاداشهای میلیونی و میلیاردی هستند و به جای همکاری و همدلی با ملت و دولت ریشه به تیشه دولت میزنند ! معلومه که از حال و روز شهرستانی ها و روستانی ها نباید هم خبر داشته باشند !! هیهات
  • جوان بیکار ۱۷:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    2 0
    با سلام . قدس عزیز لطفا از کلمهای مجهولی مانند مسئولین دلسوز و امثال این جملات استفاده نکنید چون اولا این کشور مسئولی ندارد که بخواد دلسوز کسی باشد و یا اگر هم شخصی با عنوان مسئول در سمتی باشد فقط مسئولیت صندلی خود و خانواده خود را دارد و اگر غیر از این بود وضعیت ممکلت ما این نبود که مانند تف سر بالا واسه مردم شده. یا حق
  • ۰۷:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
    2 0
    بیکاری جوانها؛ بالا رفتن سن ازدواج؛افسردگی؛تورم و گرانی اجناس واقعا کمر شکن شدن. امیدوارم مسئولین عزیز فکری بحال مردم بکنن.گ ضمنا گزارشتون تکان دهنده بود.
  • eini ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
    1 0
    بیچاره مردمی که برای حداقل معیشت خود درگیرند یک نفر فریاد بر می اورد که این حال وروز ماست به دلیل فراموشی ار مانهای انقلاب....
  • عاصی ۱۲:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
    0 0
    آزموده را دوباره آزمودن خطاست مشکل دولت ها نیستند بلکه قدرت های و نهادهای مافوق دولت هستند که شیره جان این ملک و ملت رو میمکنند و تشنگی قدرت و ثروت شان هیچگاه سیراب نمیشود چه باید درکتاب تاریخ بعد از انقلاب نوشت ، اینکه هر دولتی آمد ناکارآمد بود و غیر انقلابی!!؟؟ دیگر این داستان‌ها و دلسوزی های غیرکارشناسی شما برای مردم خریدار ندارد
  • راستگو ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
    2 0
    با کوبیدن بر طبل صدور انقلاب و عدم توجه به وضع تولید و معیشت مردم مسئولان در توهم به سر میبرند سی و چندسال بی توجهی به وضع تولید و اشتغال بی توجهی به اسایش مردم بی توجهی به ازادیهای مصرح در قانون اساسی نتیجه اش این شده است و افسوس که توصیه کنندگان به قناعت آنچنان غرق در تجمل و رفاه اند که متوجه این مسابل نیستند
  • ۱۵:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
    1 0
    به غمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی در دیر میزدم من که ندا ز در درآمد که درا درا عراقی که تو هم از آن مایی
  • حشمت اله احدی ۱۶:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
    0 0
    آقای میثم خاکباز من سال 1335 درمنطقه اورامانات وجوانرود حدود3 سال معلم بودم درروستاهای نودشه وروستای ساتیاری بیماری حصبه درروستای نودشه جون عده ای را گرفت حتی منهم مبتلا شدم که وسیله یکی ازبستگانم که درارتش وسیله آمبولانس ارتش به کرمانشاه منتقل ومداواشدم درآن زمان هم به روستاها توجه نمیشد