قدس آنلاین - حمیدرضا شکارسری: « اینجا/ پر از یزیدهای حسینی است/ کاش حرّ یزید بودم»*

بازی زبانی، تزیین متن شعری نیست؛ بازی زبانی هدف شعر هم نیست، بازی زبانی خود شعر است. درواقع شعر بازی هدفمند و غایت‌مداری است با زبان. بازی زبانی هم در صورت زبان و هم در محتوای زبان صورت می‌گیرد. گریز از هنجارهای زبان روزمره هم در صورت زبان، در حوزه دال‌ها انجام می‌شود که به نظم منتهی می‌گردد، و هم در درونه زبان، در حوزه مدلول‌ها که به شعر ختم می‌شود.

ترکیب‌های پارادوکسیکال «یزید حسینی» و «حرّ یزید» و هم‌نشینی آن‌ها در دو سطر متوالی، یک بازی زبانی است. گذشته از هم‌صدایی صامت‌ها، بازی زبانی این شعر در درونه زبان صورت پذیرفته است. یزید چگونه می‌تواند حسینی باشد و حرّ چگونه می‌تواند یزیدی باشد؟ در پاسخ به این پرسش‌هاست که هدف و غایت بازی زبانی این شعر آشکار می‌شود.

«محمد مرادی» با تمهیدات اندیشیده شده در این شعر، درواقع نوعی از دین‌داری در روزگار خود را به نقد می‌کشد. او «حسین»هایی را به نقد می‌کشد که درواقع یزیدند! او ریا و تزویر رایج این دوران را حافظ‌وار مورد حمله قرار می‌دهد.

در ترکیب «حرّ یزید»، بازی زبانی دیگری هم در لباس ایهام صورت گرفته است. این ترکیب هم معنای حرّ در کسوت فرمانده بخشی از سپاه یزید را دارد، و هم به‌معنی حرّ فرزند یزید بن ناجیه بن سعد بن بنی ریاح از بزرگان قبیله بنی‌تمیم است.

«مرادی» با این شگردها به متن خود غنا و عمق معنایی بخشیده است. تکنیک‌هایی که فقط به‌عنوان آرایه به‌کار نرفته است، بلکه غایت و هدفی متنی و فرامتنی را درنظر داشته است. شعر عاشورایی «محمد مرادی» شعری اندیشمندانه است که از سوگ و شور حسینی تا حماسه و شعور حسینی پل زده است.

*تو سیب و گندم... تو خود حوا/ محمد مرادی/ سوره مهر/ 1390/ صفحه 178.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.