به گفته این استاد اقتصاد دانشگاه تنها در صنعت نفت توانسته‌ایم پیوندی مناسب میان صنعت و دانشگاه برقرار کنیم و در بقیه رشته‌ها عزمی جدی برای پیوند میان این دو نهاد وجود ندارد

وزارت علوم فقط می‌خواهد رفع تکلیف کند

قدس آنلاین - بیانات مقام معظم رهبری در تأکید بر اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال علاوه بر روشن کردن مسیر دستگاه‌ها و نهادهای مختلف، راهکارهایی را پیش روی دانشگاه‌ها برای تربیت نیروی متخصص و توسعه تولید و اشتغال در کشور قرار داده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند الگوی اقتصادی مبتنی بر اقتصاد دانش‌بنیان مهمترین جایگزین برای اقتصاد نفتی و تحقق دغدغه مقام معظم رهبری برای ایجاد تولید و اشتغال است. در گفت و گو با دکتر آلبرت بُغُزیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران به بررسی نقش دانشگاه‌ها در راستای تحقق شعار سال پرداختیم که می‌خوانید:

یکی از موانع پیش روی تولید و اشتغال، گسست میان صنعت و دانشگاه است، حلقه‌های مفقوده برای اتصال این دو بخش چیست؟

ایجاد پیوست بین صنعت و دانشگاه، نسخه مشخص و واحدی ندارد که بتوان از روی کشورهای پیشرفته، کپی‌برداری کرد و الگوی ایرانی آن را درآورد. یکی از راه‌های پیش روی صنعت برای بالا بردن کیفیت محصولاتش، ارتباط با دانشگاه است تا محصولاتی مطابق با دانش امروز تولید کند چون تولید کننده به دانش روز نیاز دارد. برای صنعت هم توجیه ندارد که هر تولید کننده‌ای، واحد تحقیق و توسعه داشته باشد، پس کجا این دانش را می‌توان توسعه داد؟ در دانشگاه. عجیب است که صنعت ما حس نکند که به علم دانشگاهیان نیاز دارد و خودش می‌تواند کشف کند چرا الان قطعه‌سازان ما نمی‌توانند در حد یک قطعه چینی تولید کنند؟ چون سراغ دانش مهندسی مواد نمی‌روند یا در کشاورزی می‌گویند که باغات ما را آفت زده است، باغدار و روستایی باید برود و نسخه‌اش را از جایی همچون دانشگاه بگیرد. صنعت باید این نیاز را درک کند. از سوی دیگر دانشگاه‌ها که رشته‌ای را تصویب می‌کنند و دانشجو می‌پذیرند وقتی در شورای گسترش برای گرفتن مجوز رشته، طرح توجیهی دارند پس چرا بعد از دانش‌آموختگی دانشجویان آن رشته، تقاضایی برای آن رشته وجود ندارد؟ جز این است که دانشگاه می‌خواسته با گرفتن مجوز رشته و پذیرش دانشجو، کاسبی کند؟ این همه دانش آموخته بیکار برای چیست؟ چون دانشگاه به نیاز جامعه نگاه نکرده است، از سوی دیگر دانشجویی که تربیت می‌شود اصلاً به درد صنعت می‌خورد؟ در رشته حسابداری که اینقدر متقاضی دارد، چند فرمول به دانشجو یاد می‌دهند و اگر او را به یک شرکت خارجی ببرید که حسابداری کند اصلاً اصطلاحات حسابداری را نمی‌داند، حتی خود استادان هم به خاطر مشغله‌های آموزشی فقط به فکر کاسبی کردن هستند. از خروجی این دانشگاه چه انتظاری می‌رود که به درد صنعت بخورد؟ الان سه مشکل داریم، نخست اینکه صنعت ما به دنبال دانشگاه نیامده است چون نمی‌خواهد، چون صنعت، توسط مالک‌ها اداره می‌شود و نه مدیرها، از سوی دیگر وقتی مدیری سرکار می‌آید برای اینکه نقص‌های خودش را بپوشاند همه کاره می‌شود و برایش معنا ندارد که از یک دانشگاهی کمک بگیرد. ممکن است بگویید صنعت نفت ما کاملاً به دانشگاه متصل شده باشد اما صنایع دیگر چه!؟ دانشگاه روی نیازهای صنعت متمرکز نشده است ضمن اینکه خروجی دانشگاه به درد صنعت نمی‌خورد این عوامل دست به دست هم می‌دهد که گسست صنعت و دانشگاه بیشتر شود ولی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، این‌ها برایشان مسأله شده است که صنعت برای درمان بیماری‌هایش نیاز دارد که سراغ متخصصان برود.

دانشگاه‌های علمی‌کاربردی‌ با هدف مهارتی کردن دانش روی کار آمدند آیا واقعاً در این مسیر حرکت می‌کنند؟

من در علمی ‌کاربردی تدریس می‌کنم، اصلاً دانشجو برای یادگیری دانشگاه نمی‌آید. در رشته‌های هنرستان، کاربرد آن رشته در جایی به نام تعمیرگاه یا کارگاه مشخص است اما دانشگاه علمی‌ کاربردی رشته مدیریت، حسابداری یا اقتصاد را با چه هدفی راه‌اندازی کرده است؟ دانشجو فقط برای اینکه مدرک بگیرد سراغ دانشگاه علمی ‌کاربردی آمده است و نه یادگیری. استادی هم که آنجا تدریس می‌کند دغدغه دانشجو را ندارد. نظام آموزشی ما ایراد دارد، دانشگاه‌های علمی‌ کاربردی را تأسیس کردند و گفتند که نسخه حل مشکلات است در حالیکه نیست.

یعنی این دانشگاه فقط ادعای دانشگاه کارآفرین و نسل سوم را دارد؟

همینطور است. فقط تأسیس شده‌اند که مدرک بدهند. استاد و دانشجو هم می‌داند که ماجرا از چه قرار است، دانشجو فقط برای گرفتن مدرک آمده و استاد هم فقط نمره می‌دهد که از شر این دانشجو خلاص شود، پس فردا همین دانش‌آموخته می‌گوید که بیکارم. ما که می‌دانیم دانش و مهارت ندارد، وزارت علوم فقط می‌خواهد رفع تکلیف کند بقیه هم فقط به دنبال رفع تکلیف هستند. وقتی واردات بی رویه است و صنعت، محصولات بی کیفیت تولید می‌کند این عوامل دست به دست هم می‌دهد تا بیکاری بیشتر شود. گردشگر چینی وارد ایران می‌شود که سوغاتی ببرد بجز صنایع دستی، بقیه کالاها چینی است. صنعت ما رغبتی برای تولید باکیفیت ندارد چون واردات بی‌رویه است در حالیکه تولیدات داخلی باید به قصد صادرات باشد گاهی کیفیت یک کالای چینی از کالای ایرانی بالاتر است.

روحیه کارمندی و پشت میزنشینی در بین دانشجویان وجود دارد، چه فضایی در دانشگاه باید به وجود آید تا روحیه کارآفرینی در دانشجو ایجاد شود؟

وقتی به دانشجو یاد ندادیم که باید زحمت بکشد و کار کند، چه انتظاری است؟ به کسی که خارج از تهران کار می‌کند به چشم یک آدم بی‌عرضه نگاه می‌کنیم چون نتوانسته در تهران کار پیدا کند یا مثلاٌ کسی که رشته مهندسی معدن خوانده باید توی معدن کار کند ولی نمی‌رود چون کار تمیزی نیست و چهره‌اش ذغالی می‌شود! همسرش توقع دارد که این آدم با لباس تمیز و شیک به خانه بیاید. متأسفانه فرهنگ ما هم ضعیف است و خانواده‌ها شرایط را درک نمی‌کنند. همه دنبال کار پشت میزی و آب باریکه‌ای هستند که با کمترین زحمت بیشترین حقوق را بگیرند، می‌روند مدرک بگیرند تا به حقوقشان اضافه شود. برای این مسائل باید فکری اساسی شود، وزارت علوم بایستی پذیرش در برخی رشته‌ها را که اشباع شده، متوقف کند به جای این همه حسابدار، بروند سراغ رشته‌های مهارتی همچون مکانیکی و لوله کشی. دستگاه‌های متولی هم با این رشد جمعیت باید فکری برای نیروی کار کشور کنند، متأسفانه تدبیری برای این جمعیت جوان نشده بود.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.