کافی است این را از جوانانی سؤال کنی که یکشبه نه که سه روزه در خانههای خدا با او خلوت میکنند و سنت زیبای اعتکاف را به جا میآورند. به مناسبت حضور در ایامالبیض گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سید محمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم انجام دادیم که تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
جناب استاد! لطفاً به عنوان نخستین سؤال جایگاه مسایل اجتماعی در مدل تربیتی اسلام را تبیین کنید.
- در مناسک مذهبی و عرفانی مکتب اهل بیت(ع) یک نکته محوری وجود دارد و آن، پیوند این مناسک و مراسم با ولایت است. در اعیاد قربان و غدیر و فطر که مهمترین اعیاد شیعه هستند، در همه مناسک، توجه به مقصد وجود دارد. بنابراین در فضای فرهنگ اسلام مناسک عرفانی و معنویای که به ما آموزش داده شده، متفاوت با معنویتهای دیگر بخصوص معنویتهای نوظهور است. عرفان اسلامی ما را فقط به یک فضای درونگرای فردی دعوت نمیکند، بلکه بستری برای توجه به مسایل اجتماعی اسلام است.
گاهی اخلاق اسلامی به گونهای تعریف میشود که مثلاً توجه به طبیعت انسان جزو اخلاق اسلامی به شمار نمیآید و در حالی که همان امامی که دستور اخلاق میدهد، دستور تغذیه و بهداشت هم میدهد. اگر مدل تربیتی انسان را به نحو عام در نظر بگیریم بخشی از آن، پرورش روح انسان، بخشی هم، پرورش جسم انسان و بخشی هم، مسایل اجتماعی است؛ مثلاً وقتی حضرت مولیالموحدین(ع)، محمد بن ابیبکر را توبیخ میکنند، میگویند: چرا آن وقت که دشمن به تو حمله کرد، شمشیرت در دستت نبود! یعنی انسانی را که امیرالمؤمنین(ع) پرورش میدهد کسی است که پیوسته در مقابل دشمن، آماده و اهل محاسبه باشد، نقشه دشمن را بداند و شمشیر هم در دستش باشد. حضرت نمیخواهد انسانی تربیت کند که به درونگرایی صرف، توجه کند.
مدل تربیتی اسلام، یک مدل عام است؛ هم به بهداشت جسمی، هم به بهداشت روانی و هم به مسایل اجتماعی توجه میکند. در مهمترین اعیاد، به وجود مقدّس امام زمان(عج) و اماننامههای حضرت توجه میشود. این بدانمعناست که همه این مناسک میخواهد ما را به اقامه ولایت دعوت کند. همه پرورشها در بستر اخلاقی مکتب اهل بیت(ع) به توجه به ولی خدا منتهی میشود؛ یعنی اگر اخلاق و تربیت در مکتب اهل بیت(ع) را تعریف کنیم باطن و سر آن، سجود در مقابل خدای متعال و رسیدن به مقام سجده و تولی و تبری است؛ فضیلتهای اخلاقی و مناسک عملی، مجاری و مناسک تولّی و تبری و رسیدن به مقام توحید هستند. در فرهنگ اسلام هیچگاه نباید اخلاق را جدا از تولی و تبری بدانیم. همه آداب عملی، اعتقادی و روحی که در دین آمده و ما را دعوت کردهاند تا مؤدب به آن آداب باشیم به «تولی و تبری» برمیگردد و این «تولی و تبری» هم به «حُبّ و بُغض» گره خورده است: هَلِ الدِّینُ إِلاالْحُبُّ وَ الْبُغْض (مستدرکالوسائل، ج15، ص: 129). این اصل، نقطه افتراق اخلاق اسلامی از اخلاقهای دیگر است که متأسفانه برخی کتب اخلاقی اسلامی کمتر به آن توجه کردهاند.
آیا میتوان اعتکاف را به عنوان یک نوع عرفان اجتماعی هم به شمار آورد یا فقط یک موضوع شخصی و فردی است؟
- اعتکاف یکی از مناسک معنوی است که باید در چارچوب مدل تربیتی اسلام به آن توجه شود. البته اهل دنیا هم اعتکافهای دنیوی دارند و مردم را از فضای زندگی جدا کرده و تفریحهای مستمری برایشان تعریف میکنند. در غرب تفرجگاههایی وجود دارد که وقتی کسی وارد آن میشود چند روز طول میکشد تا بیرون بیاید! و آنها در آن چند روز، مشغول تفریح و تفرج هستند. آن اعتکاف، دنیایی است؛ انواع لذتها و بهجتهای جدید توأم با ترکیب حالات ایجاد میکنند و تنوع در لذتجویی به وجود میآورند. در اعتکافهای جامعه اسلامی هم فرد از فضای عادی زندگی جدا میشود و به فضای خلوتی میرود و مناسکی را رعایت میکند تا بتواند به تربیت اسلامی برسد.
البته تربیت اسلامی، نوعی عرفان جمعی و تهذیب و پرورش روابط اجتماعی و دعوت به حضور در بستر ولایت اجتماعی است. این بستر ولایت باید به بستر تهذیب، تبدیل شود. تفاوت حرکت امام خمینی(ره) با عرفای دیگر همین بود که ایشان عرفان را در مقیاس اجتماعی دنبال میکردند؛ بنابراین امواج اجتماعی انسانهای راه یافته را به وجود آوردند که نمونه آن، شهدایی بودند که به قول ایشان، ره صدساله را یکشبه طی کردند. بنابراین، اعتکاف را باید در چارچوب مدل عرفان و اخلاق اجتماعی اسلامی و معطوف به عرفان اجتماعی تعریف کرد نه اخلاق فردی درونگرایانه. در این جهت باید کار کرد که چگونه فرد را از فضا و محیط عادی زندگی خودش جدا کنیم، اما او را به درونگرایی فردی و شخصی غیرمرتبط با نظام ولایت اجتماعی نکشانیم، بلکه وارد یک فضای پرورش اجتماعی جدید کنیم تا در عین تهذیب شخصی، نگاه دیگری به جامعه و روابط اجتماعی و حرکتهای جمعی داشته باشد. از این منظر، اعتکاف، یک نقطه عزیمت فردی و اجتماعی به سمت معنویت است. امتیاز معنویت اسلامی با معنویت مکاتب دیگر در این است که معنویت اسلامی، توحیدی و عدالتخواهانه است؛ از اینرو، اعتکاف نیز شبکهای است که معنویت و عدالتخواهی را توأمان دنبال میکند.
آداب اعتکاف و محرمات آن، شبیه آداب و محرمات حج است. موطن اعتکاف، مسجد جامع است که محل اجتماع و رفت و آمد مؤمنان و موطن عبادت جمعی است؛ یعنی گرچه اعتکاف، رفتن به انزواست ولی محیط انزوا را مسجد جامع، مسجدالحرام، مسجدالنبی(ص)، مسجد کوفه و... که مرکز مناسک اجتماعی مؤمنان و محل تجمع مؤمنان و تصمیمگیریهای سیاسی بزرگ است قرار دادهاند؛ نگفتهاند که مؤمنان- مثلاً- در غارها اعتکاف کنند! البته توجه به این نکته نباید برنامهریزیهای اعتکاف را به سمتی ببرد که از حال و هوای توجهات معنوی در آن بکاهد.
با توجه به تأکیر حضرتعالی بر وجه اجتماعی اعتکاف، بایستهها و ضرورتهای اعتکاف در عصر کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- با توجه به اینکه روح مناسک اعتکاف، توجه به معنویت است و هم اینکه ناظر به یک عرفان اجتماعی است، لازم است برنامههای ویژهای برای آن تنظیم شود.
یکی از اقدامهای ضروری و مورد نیاز، گسترش کمی اعتکاف است. در برگزاری مراسم اعتکاف، سهم مطالبات اجتماعی، بیش از ظرفیت پاسخگویی ماست و باید این ظرفیت، افزون شود؛ بلکه ظرفیت پذیرایی، از ظرفیت مطالبه اجتماعی بالاتر رود. نسبت به برگزاری اعتکاف در ایام خاص دیگر هم باید اهتمام صورت گیرد. در منابع روایی ما موقف اصلی اعتکاف، دهه آخر ماه رمضان اعلام شده است. باید تلاش کرد اعتکاف در ایام سال منتشر شده و اقامه و احیا شود.
اعتکاف را باید به محور شبکه معنویتخواهی تبدیل و حلقههای مکمّل برای آن تعریف کرد. البته ساماندهی و شکلگیری شبکه معنویتخواهی بر محور اعتکاف به برنامهریزی نیاز دارد که باید در جای خود انجام گیرد. اگر اعتکاف به محور شبکه معنویتخواهی اجتماعی تبدیل شود، میتوان جایگاه مساجد را متناسب با این شبکه، تغییر داد. در مکاتب دیگر، احزاب و نهادهای سیاسی مطالبات مردم از نظام و مطالبات نظام را از مردم ساماندهی میکنند، اما در شبکه معنویتخواهی، مطالبات معنوی از طریق شبکه مساجد پیگیری میشود.
از سوی دیگر، محتوا و معارفی که در اعتکاف بخصوص به نسل جوان باید ارایه شود، اهمیت زیادی دارد. اعتکاف باید بستری برای شکلگیری نوع دیگری از مطالعات باشد.
یکی از مطالعاتی که برای همگان بخصوص برای نسل جوان بسیار مطلوب و راهگشاست، آشنایی با احوالات بزرگان و زندگی معنوی، اجتماعی و سیاسی آنهاست که نقش مهمی در تربیت معتکفان دارد. البته توجه به این محور، امروزه دو آفت پیدا کرده که باید از آنها پرهیز کرد. یکی اینکه برخی بیش از اینکه بر محور ایجاد بصیرت و تکلیف حرکت کنند و نشان دهند بزرگان چگونه زندگی میکنند و چگونه با صحنههای تکلیف مواجه میشوند و تحمّل آنها در بندگی، سیاستورزی و بصیرتشان چگونه بوده است، بر محور کرامات بزرگان حرکت میکنند؛ یعنی تا نام بزرگی به میان میآید میپرسند: آیا ایشان طی الارض داشت یا نداشت؟! اینگونه مواجهه با بزرگان، صحیح نیست و یک آفت است. طرح گسترده اینگونه مباحث، موجب میشود به مرور، کرامات از محور عالمان و فقهای بزرگ شیعه به محورهای دیگر و جریانهای دیگر منحرف شود که این هم یک انحراف بزرگ است.
آقازاده مرحوم آیت ا...شاهآبادی میگفتند که فردی حدود 50-60 سال پیش با یک جمعی به هندوستان رفته بود و آنجا دید که جمعی از مرتاضها ایستاده بودند و یکی از آنها یک ظرف نجاست گذاشته و یک ساعت آن را هم میزند! و گاهی هم میچشد! او از دیدن این صحنه، حالت تنفر پیدا میکند. مرتاض به او میگوید: این ناپاکتر است یا موقوفهای را که تو به ناحق میخوری؟! آن فرد خیلی جا میخورد! آقازاده مرحوم آیت ا...شاهآبادی به اینها میگفتند: اگر از این مکاشفات میخواهید، بگویید که ما هم مثل آن دیگ را تهیه کنیم و هم بزنیم! اما اگر بندگی میخواهید راه و رسم بندگی چیز دیگری است. خلاصه اگر از این آفتها پرهیز شود، توجه به احوال بزرگان، بسیار جذاب است و در تهذیب و تربیت معتکفان تأثیر زیادی دارد. آشنایی با احوال بزرگان بویژه فقها، باید جزو محتواهای اعتکاف قرار بگیرد که این مطالعات، بستری برای مطالعات بعدی در خصوص معصومان(ع) و انبیای الهی است.بحث دیگر، توجه به مباحث آخرالزمان به شکل جذاب و با توجه به دکترین مهدویت برای نظام جمهوری اسلامی ایران است. باید مسایل آیندهنگری و اصلاح مباحث آخرالزمانی که از مباحث مهم فرهنگ جهانی است، در دستور کار باشد. معمولاً مناسک مهم عبادی مانند عید فطر، عید قربان، جمعه، غدیر، با توجه به موضوع آخرالزمان شکل میگیرد و در مهمترین اعمال این ایام، توجه به این امور مطرح است.
نظر شما