۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۹
کد خبر: 538289

گزارش ازشخص

شاعری که از قطار عشق جا ماند

«فاضل نظری» به دعوت رهبر انقلاب غزل خوانی کرد

قدس / مجید تربت زاده : ... شعر خوانی تقریباً تمام شده بود و مجری داشت آماده می شد این را اعلام کند که رهبری نگاهی به شاعران حاضر کرده و گفتند: « آقای فاضل نظری شعر نخواندند» ... این به معنی دعوت شاعری بود که لابد رهبر انقلاب خاطره خوبی از شعرخوانی هایش داشتند. « فاضل نظری» هم البته دست خالی نیامده بود و با این بیت آغاز کرد : گر عشق ، پشتِ حرف دل ، اما نمی گذاشت ... و رهبری در همان بیت نخست گفتند: به جای «پشت» اگر « روی» می گذاشتید بهتر بود و «فاضل» دوباره خواند: گر عشق، روی حرف دل ،اما نمی گذاشت/ تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت ... از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست / می‌شد گذشت... وسوسه اما نمی‌گذاشت... این قدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم / شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت...

شاعری که از قطار عشق جا ماند

...البته اگر شاعر را کمتر می شناسید و یا فکر می کنید، بهانه این خبر و غزلی که خوانده است آنقدرها کافی نیست تا او را سوژه امروز «گزارش از شخص» کنیم این را هم می شود اضافه کرد که «فاضل» شاعر – پیش از این – جوانِ کشورمان که شعر: « از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند/ تا کاج جشن های زمستانی‌ات کنند...» را بیشتر جوانهای ایرانی خوانده یا شنیده اند، در سال 91 به عنوان پر مخاطب ترین شاعر کشور معرفی شده است.

شاعری که دکتر مدیریت صنعتی است

ابوالفضل یا همان «فاضل» ، یک سال از انقلاب کوچک تر است. بچه «خمین»  بعد از «خوانسار» در سال 76 و در 18 سالگی برای ادامه تحصیل به تهران آمد تا در دانشگاه امام صادق (ع) معارف و مدیریت بخواند اما نمی دانیم چطور سر از دانشگاههای دیگر و رشته مدیریت صنعتی و دکتری با گرایش مدیریت تولید و عملیات در آورد؟ البته شما هم امیدوار نباشید با خواندن این گزارش بتوانید رابطه ای میان مدیریت صنعتی و شعر و شاعری پیدا کنید. تنها به همین بسنده کنید که هیچکدام از شاعران سرشناس قدیم و جدید ما پس از درس، مکتب و دانشگاه رفتن ، شاعر نشده اند بلکه اول شاعر شده اند و بعد اگر فرصتی پیدا کرده اند به دانشگاه هم رفته اند.

گوشه نشین نماند

قرار است بیشتر از خودش بگوییم نه شعرهایش. اما چون شاعر جماعت را نمی شود بدون شعرهایشان تعریف کرد و یا شناخت ، شما اجازه بدهید اول تا جایی که می شود از خودش و پیشینه اش حرف بزنیم و بعد برویم سراغ شعرهایش.

دبیری جشنواره بین المللی فیلم صد ، مشاور علمی جشنواره شعر فجر، عضویت در شورای علمی گروه ادبیات انقلاب اسلامی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، 10 سال ریاست حوزه هنری استان تهران ، ریاست مرکز موسیقی حوزه هنری ، معاونت هنری حوزه هنری ، عضویت در شورای عالی شعر صدا و سیما و تدریس در دانشگاه نشان می دهد «فاضل نظری» از شاعران عزلت گزیده روزگار خودش نیست. یا دستکم اینکه دوران گوشه نشینی را پشت سر گذاشته است. شاعر 38 ساله امروز، علاوه برهمه این عضویت ها و پست و مقامها در سال 87 کتابش عنوان کتاب سال را به خود اختصاص داده ، شاعر جریان ساز دهه80 به شمار می رود که توانسته نگاه مخاطبان جوان این دهه را به خودش جلب کند و به عنوان یکی از 5 چهره شاخص هنر در سال 93 انتخاب شده است.

شعر اول

نخستین بار در دوره راهنمایی بود که متوجه حضور جدی شعر در تخیلاتش شد! حتی شعرهایش را جمع و جور کرد ، برایش یک مقدمه خنده دار- به قول خودش – نوشت و عزمش را جزم کرد برای چاپ. حالا مشکلات سر راه یک نوجوان 13 یا 14 ساله بود یا هجوم شعرهای بعدی ، هرچه بود سبب شد آن مقدمه و آن دیوان کودکانه از چشمش بیفتد طوری که یک برگ هم از آن همه شعر برایش باقی نماند و در سالهای دبیرستان هم که پایش به جلسات و انجمن های شعر باز شده بود و اشعارش را برای این و آن می خواند ، حتی یک بیت از آنها خاطرش نمانده بود. چه برسد به حالا که در وانفسای مشکلات چاپ و نشر ، کتابهایش گاه به چاپ یازدهم نیز می رسند.    

خودش چه می گوید؟

با وجود سالها معلمی کردن از آنهایی نیست که دست به تعریف و توضیحش خوب باشد و شعر را به صورت آکادمیک برای شما تعریف کند بنابراین می گوید: « برای تعریف شعر باید سراغ مصداق برویم نه مفهوم. یعنی در مواجهه با یک مصداق شعری بگوییم این شعر است نه چیز دیگر... به نظر من رسیدن به تعریف شعر کار بی‌ثمر و بیهوده‌ای است ... آیا رسیدن به تعریف شعر باعث می‌شود شاعران برای سرودن اشعارشان به آن مراجعه کنند؟ نه، واقعاً هیچ کس برای زیباتر شدن اشعارش سراغ آرایه‌های ادبی نمی‌رود بلکه آرایه‌های ادبی خود به خود خلق می‌شوند و به زیبایی شعر کمک می‌کنند. شعر اول خلق می‌شود بعد تعریف، نه اینکه اول تعریف شود بعد خلق».

شیرینی نقد

اینکه کتابهای شعرش به چاپ یازدهم برسند ، اینکه برخی پیشکسوتان شعر، غزلهای او را مصداق شعرجوششی بدانند ، اینکه چهره شاخص هنر انقلاب بشود ، اینکه با همه پایبند بودن به سنت های شعر کهن ، زبانی نو دارد ، اینکه با همه نوگرایی هایش هرگز اصل و قالب شعرش را فدای نوآوری های ناشیانه نمی کند و ... خلاصه اینکه مخاطب هایی مثل من و شما با غزلهایش حال کنیم دلیل نمی شود کسی پیدا نشود که جرئت کند و اشعار «فاضل» را در ترازوی نقد بگذارد. نمونه اش «محمد کاظم کاظمی» که در نقد کتابهای سه گانه «فاضل» با همه تعریف و تمجید هایی که از توانایی های او می کند اما از بیان ضعف هایش هم ابایی ندارد:« بسیار اندک‌اند شعرهایی از او که از مضامین تازه و گاه غافلگیرکننده بی‌بهره باشند... مضمون سازی ها در شعر او ما را به یاد «صائب» می اندازد و همه طراوت و تازگی شعرهایش به خاطر همین مضمون سازی هاست... به نظر من کلی‌گویی مشکل بزرگی در شعر فاضل نظری است. در شعر او موقعیت‌های خاص از زندگی انسان‌ها تصویر نمی‌شود... شعرهای خوب او بیشتر در دو کتاب اول است و شعرهای متوسط و ضعیف در کتاب آخر. به نظر می‌رسد که شعر شعر او در این سلوک پنج‌ساله رو به پیشرفت نبوده ...».

تلخی نقد

و البته همه نقد هایی که تا امروز به او شده ، مانند نمونه بالا مهربانانه و منصفانه نیست ، هستند شاعرانی که در نقد «فاضل» عصبانیت خود را از تکرار زدگی در اشعارش ، جور دیگری بیان کرده اند و حتی به حضورش در «خندوانه» گیر داده اند: «... حقیقت تلخ این است که استاد از روی دست خودش تقلب بدی کرده است. تکرار و تسلسل گاهی این‌قدر مشهود است. این‌قدر تلخ... دعا می‌کنم نوشته‌های قبلی اش به هر طریق از دسترس چشم و ذهن‌اش دور باشد... دعا می‌کنم آن انتشارات عزیز کتاب‌اش را چاپ نکند و تلویزیون هم در هیچ خندوانه‌ای و هیچ بخش خبری اسم و تصویری از او نیاورد... ».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.