۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۰
کد خبر: 551655

خادمی که راوی کلام رضوی بود

محمود خالقی‌وردی

تسلط و احاطه‌ای که اباصلت در کلام شیعه داشت و با استفاده از آن توانست در مقابل بزرگان فرقه‌های مختلف به مباحثه و مناظره بپردازد و همواره نیز پیروز گردد، این کار تنها از عهده کسی برمی آید که خود از خواص شیعه باشد.

به گزارش قدس آنلاین، زندگینامه اصحاب و راویان آثار اهل بیت(علیهم السلام)، مجموعه نفیس و گرانبهایی است که ما را با فرهنگ غنی اسلام و نقش آنان به عنوان رابط این فرهنگ شیعه آشنا می‌سازد. عزم راسخ و همت بلند این محدثان و راویان در احیای آثار نبوی و فرهنگ و سیره امامان معصوم(علیهم السلام) و دفاع از مکتب رسالت و امامت، آن هم در دوران خفقان حکومت‌های جور و ظالم اموی و عباسی، قابل تقدیر و تحسین است. از جمله این اشخاص می‌توان به شخصیت پربرکت جناب عبدالسلام بن صالح معروف به اباصلت هروی اشاره کرد.

رفتار و منش اباصلت

اباصلت هروی، عبدالسلام بن صالح بن سلیمان بن ایوب بن میسره محدث خراسانی و خادم علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام)، از موالی عبدالرحمن بن سمره قرشی بود [۱]. تاریخ ولادت او دقیقاً روشن نیست، ولی از آن رو که به گفته خودش از روزگار کودکی به مدت سی سال در نزد سفیان بن عَیینه (متوفای ۱۹۶ ه. ق) رفت و آمد داشته و محضر او را بارها درک کرده [۲] و اباصلت ۴۰ سال بعد از وی یعنی در سال ۲۳۶ه. ق وفات کرده می‌توان تولد او را در حدود سال ۱۶۰ ه. ق تخمین زد [۳] و بنا به روایتی از شیخ طوسی در کتاب اختیار معرفة الرجال از ابوبکر و او از ابوالقاسم طاهربن علی بن احمد نقل شده است که اباصلت در مدینه پا به عرصه هستی نهاد [۴].

از مطالعه زندگی او معلوم می‌شود، وی در عصر خود از شخصیت‌های ممتاز و از اکابر علما و محدثان بوده است. ایشان آغاز زندگی خویش را در مدینه منوره گذراند و بعد برای طلب حدیث که در آن عصر، اهمیت زیادی داشت و گروهی به جمع آوری احادیث می‌پرداختند، او نیز این راه را پیمود و گاهی در بغداد و زمانی در حجاز و مدتی در نیشابور و بلاد خراسان بود و در علم حدیث مقام بلند و ارجمندی پیدا کرد [۵]. ایشان علاوه بر آشنایی با علم حدیث و تلاش و زحمت در این وادی، در علم کلام نیز تبحر داشته و اهل فن بوده است [۶].

در تاریخ بغداد در شناخت رفتار و منش اباصلت چنین آمده است: «اباصلت هروی ثروتمند بود و در طلب این احادیث (فضایل اهل بیت) بود و مشایخ و استادان حدیث را مورد تکریم و بزرگداشت قرار می‌داد و آنان این احادیث را برای او نقل می‌کردند» [۷] و به شهادت علمای رجال و تاریخ، در تمام مراکز بلاد اسلامی، برای جمع‌آوری حدیث سفر کرده و خدمت هر علام و محدثی که اندک سرمایه علمی داشته، اعم از شیعه و سنی رسیده است [۸]. به نحوی که با علمای اهل سنت نیز رفت و آمد و ارتباط داشته و اخبار ایشان را نیز روایت می‌کرد [۹] با این حال برخی علمای اهل سنت نوشته‌اند: «کان یتشیع» [۱۰] او اظهار به تشیع می‌کرد.

بدین سان از واکاوی و تفحص در زندگی اباصلت به دست می‌آید که او در دوران خود شخصیتی ممتاز، عالمی برجسته، محدثی مشهور و متکلمی توانمند بوده است. در بسیاری از موارد اباصلت با شهامت سخن حق را ادا می‌کرد و از دشمنان اسلام هراسی نداشت. از او نقل شده که درباره خاندان ظالم امویان گفته است: «کلب للعلویه خیرمن جمیع بنی امیه؛ سگ یک علوی برهمه بنی امیه شرف دارد» [۱۱].

اهل تشیع یا تسنن؟

درخصوص مذهب اباصلت به میزانی ادله و شواهد وجود دارد که بتوان او را از شیعیان و حتی خواص شیعه به شمار آورد. در نتیجه می‌توان ادعا کرد آن موضع گیری اباصلت که او را متمایل به اهل سنت نشان می‌دهد نوعی تقیه بوده تا بتواند بهتر به وظایف خود عمل کند. برخی از این دلایل عبارتند از:

- همراهی و مصاحبت طولانی اباصلت با امام رضا (علیه‌السلام) که او را از یاران و اصحاب سِر حضرت کرده بود.

 - اباصلت شخص ثروتمندی بود و نیازی به خدمت نزد امام برای گرفتن مزد و مواجب نداشته است، بنابراین یک نوع کشش معنوی و علاقه، او را به سوی امام کشانده است.

- اباصلت در بیان خبر شهادت امام هشتم (علیه‌السلام) که کتابی هم درباره آن نوشته، ضمن تأیید مقام امامت حضرت به انتقال این منصب به فرزندش امام جواد (علیه‌السلام) اشاره صریح دارد.

- شمار احادیث و اخبار فراوانی که اباصلت از حضرت رضا (علیه‌السلام) بیان کرده، دلیل محکمی است که وی از خواص به شمار آید؛ به واقع احادیث ارزنده‌ای که از وی در موضوعات مختلف فقهی، کلامی، تاریخی و... در کتاب‌های عیون اخبار الرضا، الامالی و دیگر منابع شیعه ضبط شده، گواه این موضوع است.

- عشق و علاقه‌ای که اباصلت به حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگر ائمه(علیهم السلام) داشت، موجب شد وی روایتگر احادیث بی‌شماری در فضیلت معصومین(علیهم السلام) گردد.

- تسلط و احاطه‌ای که اباصلت در کلام شیعه داشت و با استفاده از آن توانست در مقابل بزرگان فرقه‌های مختلف به مباحثه و مناظره بپردازد و همواره نیز پیروز گردد، این کار تنها از عهده کسی برمی آید که خود از خواص شیعه باشد.

- با دقت در برخی تعابیر به کار رفته در روایات منقول از اباصلت مانند عبارت «علم شیعتنا» و همچنین نقل روایاتی که از شاخص‌های ویژه مکتب امامیه است؛ از قبیل: نهادینه سازی فرهنگ رجعت، ظهور منجی، نام بردن اسامی امامان شیعه و... بخوبی شیعه بودن اباصلت هروی اثبات می‌شود. چنانکه احمد بن ابراهیم سنسنی از قول محمد بن سلیمان (از اهل سنت) چنین می‌گوید: «عباس دوری گفت که از یحیی بن نعیم شنیدم که می‌گفت؛ اباصلت، اخبارش پاک و خالی از نقص است و ما می‌دیدیم که از بزرگان و محدثان، حدیث می‌شنید و لکن سخت به مکتب شیعه گرایش داشت؛ (مع ذلک) هیچ گاه از او دروغ نشنیدیم» [۱۲].

روایِ روایتِ حضرت رضا (علیه‌السلام)

هرچند اباصلت از محضر بزرگان زیادی استفاده و کسب علم کرد، قرار گرفتن در شعاع نورانیت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) بود که او را به یکی از علمای نامدار شیعه تبدیل کرد. در منابع مختلف حدیثی شیعه و تواریخ گزارش‌های مفصلی از همراهی وی با حضرت امام رضا (علیه‌السلام) آمده است. ابن شهرآشوب وقتی از اصحاب اجماع، ثقات و خواص اصحاب امام کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا (علیه‌السلام) بحث می‌کند، در قسمت «خواص اصحاب» می‌گوید: «از جمله خواص اصحاب امام رضا (علیه‌السلام)، علی بن یقطین، مولی بن اسد و ابوصلت عبدالسلام بن صالح هروی و اسماعیل بن مهران و علی بن مهزیار اهوازی و ریان بن الصلت الخراسانی و... هستند» [۱۳]. واقع شدن اباصلت در ردیف شخصیت‌ها و بزرگان مذکور، آن هم از زبان ابن شهرآشوب معنایی خاص دارد. مگر می‌شود در میان ثقات و اصحاب و شیعیان خاص، یک شخص عامی مذهب را نام برد؟ اگر کسی مذهب عامه (اهل سنت) داشته باشد، اگر چه از محبان ائمه(علیهم السلام) هم باشد: نخست اینکه در ردیف محدثان شیعه و ثقاتشان ذکر نمی شود و همچنین کلمه «اصحاب خاص» بر او اطلاق نمی‌گردد، زیرا در عرف علمای رجال، اصحاب خاص، برای کسانی استعمال می‌شود که تابع نظرات آن شخص باشد و از وی پیروی کند.

حضرت رضا (علیه‌السلام) در مدینه و خراسان غلامان و خدمتکاران همراه خود داشته‌اند و نیز کسانی از سوی خلیفه عباسی، مأمور خدمتگزاری به آن حضرت بوده‌اند مانند: هرثمة بن اعین، یاسرغلام. بی‌گمان اباصلت از دوستداران حدیث و محبان خاندان رسالت بوده و به نظر می‌رسد به افتخار خدمتگزاری آن حضرت نایل شده، تا ضمن درک معنویات محضر ایشان هدف خود را که اخذ حدیث و شناخت مسائل دینی بوده دنبال کند. اباصلت با عشق و اراده خویش، خدمت امام را برگزید و به عنوان «خادم الرضا» معروف و مفتخر گشت [۱۴]. اخبار خاص زندگی امام رضا (علیه‌السلام) نیز - کم و بیش- از طریق اباصلت روایت شده است. او می‌گوید، در وقت حرکت امام از نیشابور همراه آن حضرت بوده است و شرحی از آمدن برخی از محدثان معروف اهل سنت نزد امام رضا (علیه‌السلام) و شنیدن روایت از آن حضرت نقل کرده است [۱۵]. نجاشی نیز در کتاب خود می‌گوید: «عبدالسلام بن صالح ابوصلت هروی، از امام رضا (علیه‌السلام) روایتی کرده است که ثقه و صحیح الحدیث است» [۱۶]. در خط سیر مهاجرت امام هشتم (علیه‌السلام) از مدینه به خراسان، گزارش هایی از همراهی اباصلت با امام در شهرهای مکه، نیشابور، مرو، سرخس و طوس است که در این سفرها سفارش‌های ارزنده حضرت امام رضا (علیه‌السلام) به اباصلت گزارش شده است. این موضوع که پیش از سفر امام رضا (علیه‌السلام) به خراسان رابطه اباصلت با ایشان چگونه بوده در منابع تاریخی چیزی به چشم نمی خورد، ولی آنچه از قرائن به دست می‌آید این است که او پیشتر امام را در مدینه دیده است [۱۷].

در سفری که اباصلت به خراسان داشت و در نیشابور ساکن گردید به محضر امام رضا (علیه‌السلام) در نیشابور مشرف شد و مدت‌ها از محضر ایشان استفاده کرد و از آن پس همراه سفر حضرت گردید و این دوران در زندگی اباصلت نقطه عطفی به شمار می‌آید. ایشان یکی از راویان حدیث مشهور «سلسلة الذهب» است. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا ظاهراً به نقل از کتاب «وفاه الرضا» تصریح می‌کند، اباصلت در زمان حرکت حضرت از نیشابور، همراه ایشان بوده و آنگاه به نقل ماجرای دیدار محدثان نیشابور با امام رضا (علیه‌السلام) و پرسش‌های آنان از امام از زبان اباصلت می‌پردازد. حدیث سلسلة الذهب یکی از احادیث راهبردی شیعه است که با ضمیمه مشهور آن (انا مِن شروطها) که توسط راویان این حدیث بیان شده است، می‌تواند در بازشناسی یکی از مبانی اعتقادی شیعه مورد استفاده و استناد قرار گیرد. اباصلت در مورد سلسله سند این حدیث که همه از معصومین(علیهم السلام) هستند، قولی مشهور دارد و می‌گوید: اگر این اسناد بر دیوانه ای خوانده شود، شفا می‌یابد [۱۸]. اباصلت از امام رضا (علیه‌السلام) احادیث فراوان دیگری در زمینه‌های گوناگون فقهی روایت کرده است. «کشی» او را دوستدار راستین اهل بیت می‌داند و می‌نویسد: «و کان دینه و مذهبه» و این دین و مذهب او بود. اباصلت پس از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) مدتی از سوی مأمون زندانی شد تا اینکه در زندان به امام جواد (علیه‌السلام) متوسل گردید و به اعجاز آن حضرت از بند رهایی یافت [۱۹].

اباصلت و فرقه‌های انحرافی

احمدبن سیار بن ایوب مروزی، اباصلت را در مرو دیدار کرد و در کتابی که در تاریخ مرو داشته است، درباره اباصلت می‌گوید: «اباصلت شخصی پارسا، اهل ریاضت و یکی از معدود افراد زاهد به شمار می‌رفت... ت. . او پیوسته با آرای مرجئه، جهمیه و زنادقه مبارزه و نظرات آنان را رد می‌کرد. وی با مردم می‌نشست و در طلب حدیث مسافرت می‌کرد [۲۰]. خطیب بغدادی درباره جلسه بحث و مناظره ای که مأمون عباسی میان اباصلت و بشر مریسی در بغداد تشکیل داده بود خاطرنشان ساخته است، اباصلت در این نشست‌ها و مناظرات بر سَران فرقه‌های مرجئه، جهمیه، زنادقه و قدریه غالب شده و چندین بار در حضور مأمون بِشر مَریسی را شکست داده است و در اثنای بحث که سخن از شیخین و بعضی از صحابه به میان آمده، اباصلت هرگز تند و آتشین سخن نگفته است [۲۱]. سرانجام اباصلت هروی در سال ۲۳۶ ه. ق در ایام حکومت طاهربن عبدالله بن طاهر، که در سال ۲۳۰ ه. ق به حکومت رسید، بدرود حیات گفت [۲۲].

پی نوشت‌ها:

۱- بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱: ۴۷.

۲- ذهبی، سیره اعلام النبلاء، ج۱۱: ۴۴۸.

۳- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵: ۶۱۲.

۴- طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲: ۸۷۲.

۵- عطاردی، راویان امام رضا (علیه السلام) : ۲۲۷.

۶- بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱: ۴۶.

۷- همان: ۵۰.

۸- حسینی، پژوهشی درباره اباصلت هروی(مذهب و شخصیت) : ۲۲۷.

۹- مدرس، ریحانة الادب، ج۷: ۱۶۲-۱۶۳.

۱۰- عسقلانی، تقریب التهذیب، ج۱: ۶۰۰.

۱۱- ذهبی، سیراعلام النبلاه، ج۱۱: ۴۴۸.

۱۲- طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲: ۸۷۲.

۱۳- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳: ۴۳۸.

۱۴- طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲: ۸۰۹.

۱۵- صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲: ۱۳۴.

۱۶- نجاشی، الرجال: ۲۴۵.

۱۷- عطاردی قوچانی، راویان امام رضا (علیه السلام) در مسند الرضا: ۲۳۲.

۱۸- ابن ماجه، سنن، ج۱: ۲۶.

۱۹- صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲: ۵۹۹-۶۰۰.

۲۰- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱: ۴۸.

۲۱- همان: ۴۹.

۲۲- ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۱: ۴۴۹.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.