۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۴
کد خبر: 571142

اهواز_ ظاهر امر چنین است که نویسنده ای می نویسد و خواننده ای می خواند.

قدس آنلاین- گروه استانها- سیدمهدی ناظمی قره باغ: ظاهر امر چنین است که نویسنده ای می نویسد و خواننده ای می خواند. نقاشی، نقشی می کشد و تماشاگری، نگاه می کند ... این نسبت هست ولی نه آنقدر ساده که ما می پنداریم و این وضع به ظاهر دوگانه، پیچیدگی ها و ابهامات زیادی دارد. مثلاً یکی از این پیچیدگی ها این است که آیا نویسنده برای مخاطب می نویسد یا برای خود یا شخص ثالثی هم قابل تصور است؟

اهمیت این پرسش آنجا روشن می شود که احساس می کنیم بسیاری از هنرمندان خوش ذوق، نویسندگان قوی و سخنرانان ذی نفوذ، (به ویژه اگر سلبریتی هم شده باشند) به مرور دچار مشکلی می شوند که من نام آن را «هراس از خود» نام نهاده ام. زمانی که آن مؤلف توانا به مدد نگاشت یک اثر مهم و تأثیرگذار قله های شهرت را فتح می کند و در دل احساس شادی و شکوه می کند، هیچگاه گمان نمی برد که دیر یا زود، دچار یک تهدید جدی می شود، تهدیدی که اگر آن را جدی نگیرد، چشمه ذوق او را خشک می کند. آن تهدید جدی، خود اوست. اما اینجا نه همان خودی که چندی قبل یک اثر زیبا یا قوی خلق کرده بود، بلکه خود دومی که مورد اقبال عموم قرار گرفته است و اکنون طیف های مختلف هوادار او، از او انتظاراتی دارند. انتظار دارند چنین بنویسد یا چنان ننویسد، اینجا را اصلاح کند و آنجا را ادامه بدهد ... هواداران، هاله ای جدید از شخصیت مؤلف اثر می سازند و این شخصیت دوم، به سرعت جای شخصیت اول را می گیرد.

شخصیت اول، همانی است که اثر با او ظهور کرده است. در چه حالی؟ به چه امیدی؟ چه معنایی برای او برجسته تر بوده است؟ چه برنامه ای برای نگاشتهای بعدی داشته است؟ کسی نمی داند. نمی داند زیرا بلافاصله شخصیت اول عقب نشینی می کند تا شخصیت دوم بتواند جولان دهد. شخصیت دوم، همان مؤلفی است که برای او هورا می کشند یا او را تقدیس می کنند. مؤلف هر چقدر بیشتر به این بدنه دوستدارش تن بدهد، بیشتر از خود قبلی اش فاصله می گیرد و آن را فراموش می کند. در مقابل، هر چقدر تلاش کند تا دوباره سرچشمه خلق اثر را تجربه کند و خطر آفرینش دیگری را به جان بخرد -خطری که ممکن است باعث از دست دادن خیل کثیری از هواداران شود- به خود مجازی دوم، کمتر باج داده است و خود اول را آزادتر گذارده است.

اگر دیالکتیک بین خود اول و دوم درست صورت نگیرد و یکی دیگری را کامل سرکوب کند، ممکن است مؤلف یا گرفتار انزوا و فضایی ایزوله و بی ارتباط با جهان شود یا گرفتار عوام پسندی و عوام گرایی و چهره پرستی(صد البته که معمولاً مشکل دوم رخ می دهد) در غیر اینصورت، مؤلف می تواند هم به تألیف جدیدی برسد و هم با جهان انسانها تعامل درستی داشته باشد و در آمد و شد بین این دو، هم مخاطبانی برای سخن او فراهم می شود و هم خلوتی برای با خود بودن و خود را خواندن.

گرایش رسانه ها به ساخت سلبریتی، این مهم را دشوار کرده است. بر مؤلفانی که فقط سلبریتی نیستند و پیجو و پیگیر زبان و بیان خود هم هستند، واجب است تا بفهمند نمی توانند با باج دادن پی در پی به هواداران، چیزی به دست آورند. اولین مخاطب هر نویسنده ای، خود اوست. او باید خود نویسنده اش را پاس بدارد و خود تحسین شونده اش را در مقام دوم قرار دهد. او باید از سرچشمه قلم و زبان سیراب شود تا از جریان هیاهو و همهمه مردمان.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.