از میان جوانمردان جاودانه تاریخ، عباس بن‏ علی(ع)، تندیس ادب و شجاعت، درخششی دارد به وسعت تمامی هستی و این درخشندگی جز این نیست که در مکتب امیرالمؤمنین(ع) و در دامان چهره مهربان و برجسته مادری به نام ام ‏البنین(س) تربیت یافت.

قدس آنلاین-از میان جوانمردان جاودانه تاریخ، عباس بن‌ علی(ع)، اسوه ادب و شجاعت، درخششی دارد به وسعت تمامی هستی و این درخشندگی جز این نیست که در مکتب امیرالمؤمنین(ع) و در دامان چهره مهربان و برجسته مادری به نام ام ‌البنین(س) تربیت یافت.

نامش فاطمه دختر حزام بن خالد عامری و مادرش ثمامه بود. در حدود سال پنجم هجری در کوفه و یا اطراف آن متولد شد. وی در عصر خود یکی از زنان با فضیلت، پرهیزگار، عابد، با تقوا و در شعر و حدیث سرآمد دیگران بود.

افزون بر شجاعت و قهرمانی، پیشوای قوم خود نیز بودند، چنانکه سلاطین زمان در برابر ایشان سر تسلیم فرود می‌آوردند. بی جهت نیست که عقیل بن ابی طالب به امیرالمؤمنین(ع) می‌گفت: در میان عرب از پدران ام ‌البنین شجاع‌تر و قهرمان‌تر یافت نمی‌شود.

گویند عقیل بن ابی طالب که آشنا به انساب عرب بود، پیشنهاد ازدواج ام‌ البنین را به حضرت علی(ع) داد. حضرت این انتخاب را پسندید و او را به خواستگاری نزد پدر ام ‌البنین فرستاد. حضرت علی(ع) با ام ‌البنین ازدواج کرد و ثمره این ازدواج چهار پسر به نام‌های عباس(۲۶- ۶۱ق)، عبدالله(۳۶-۶۱ق)، عثمان(۳۸-۶۱ق) و جعفر(۴۰-۶۱ق) بود که تمامی آن‌ها در کربلا به شهادت رسیدند و سرور همه آنان حضرت ابوالفضل العباس(ع) بود.

در ازدواج فاطمه کلابیه یا ام ‌البنین دو نکته مهم وجود دارد که پرداختن به آن‌ها برای نسل امروز می‌ تواند پیام ‌آور سعادت و سلامت خانوادگی و اجتماعی باشد.

اوج عاطفه و ادب در انتخاب نام

نکته اول چگونگی انتخاب ام ‌البنین است که در موارد گوناگون نویسندگان و محققان و سخنوران از آن سخن گفته ‌اند و ما آن را از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار می ‌دهیم.

آنگاه که مولای متقیان، علی بن‌ ابی‌طالب(ع)، تصمیم به انتخاب همسری شایسته گرفت، نزد برادر خود، عقیل که دانای به علم أنساب بود و پیشینه اخلاقی و اجتماعی و سیاسی گذشتگان را در سینه خود نگاه ‌داشت، رفته و برای این امر مهم از وی کمک خواست تا با استفاده از دانش خود، همسری شجاع و مهربان و صالح به او معرفی کند. [بحث در مورد اینکه چرا علی(ع) که خود «باب علم النبی» بود از عقیل یاری می‌ خواست از حوصله مقاله ما خارج است و با رجوع به کتاب‌هایی چون قهرمان علقمه و العباس و... می ‌توان دلیل آن را یافت.]

سخن حکیمانه علی(ع) به عقیل دارای نکات بسیار مهم تربیتی و اخلاقی است. حضرت چنین می‌ فرماید: «برای من همسری را انتخاب کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم فرزندی اسب‌ سوار و شجاع به دنیا آورد. »

علی(ع)، این اسوه علم و فقاهت، پیش از آنکه همسری برای خویش بخواهد، مادری برگزیده با نسب پاک برای فرزندان خویش می‌طلبد. افق فکری علی(ع) آنچنان بالاست که برای پایه‌ گذاری نسل پاک فردا، امروز با بصیرت و بینش ژرف به خصلت‌های مادر آینده فرزندان می ‌نگرد. براستی اگر مادری، «مادرِ فضیلت ها» نباشد که فرزندش «ابوالفضل» نخواهد بود.

ام ‌البنین چه در زمان حیات امام علی(ع) و چه بعد از شهادت ایشان برای شوهر گرانقدرش، زنی صمیمی، فداکار و با عفت بود. این بانوی فداکار وقتی کودکان خردسال حضرت علی(ع) را دید، بلافاصله تصمیم به خدمت و پرستاری آنان گرفت و در این کار تا حد یک مادر واقعی پیش رفت وفرزندان فاطمه(س) را بر فرزندان خود مقدم داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان کرد وهمچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. با کمال خوشرویی و سخنان محبت آمیز با آن‌ها روبه‌رو می‌شد؛ به خاطر همین وفاداری و رفتار شایسته او بود که زینب به دیدار او می‌رفت و از او تجلیل می‌کرد.

چنانکه گفته‌اند، پس از چندی به مولا علی(ع) پیشنهاد داد به جای فاطمه که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را «ام‌ البنین» صدا زند، تا حسنین(ع) از ذکر نام اصلی او توسط علی(ع) به یاد مادر خویش فاطمه زهرا(س) نیفتاده و رنج بی مادری آن‌ها را آزار ندهد. به سبب صفات نیکوی ام ‌البنین بود که حضرت او را گرامی می‌داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمت او کوشید.

فرزندان ام البنین فدایی حسین(ع)

براساس منابع تاریخی، ام‌ البنین در واقعه عاشورا در مدینه بود چنانکه به آنانی که عازم سفر بودند، چنین سفارش کرد: چشم و دل مولایم امام حسین(ع) و فرمانبردار او باشید؛ البته وقتی بشیر و زینب او را از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) و فرزندانش باخبر کردند، ام‌ البنین همچنان از امام حسین(ع) خبرگرفت و چون بشیر خبر شهادت آن حضرت را به او داد، ام‌ البنین گفت: «ای بشیر، بند دلم را پاره کردی! » و صدا و ناله شیون بلند کرد. می‌گویند بشیر گفت: خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین(ع) به شما پاداش بزرگ عنایت کند.

ام ‌البنین گفت: فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد!

به گفته علامه مامقانی، این شدت علاقه، حاکی از علو مرتبه او در ایمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل می‌شمارد.

به هر حال، فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(س) سپر خونین حضرت عباس را به عنوان یادگاری به ام ‌البنین نشان داد، وی تا آن را دید، چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.

انقلاب علیه بنی امیه

وی هر روز برای فرزندش عباس نوحه سرایی می‌کرد و فرزند او عبیدالله را نیز به همراه خود می‌آورد. مردم مدینه برای شنیدن نوحه او گرد می‌آمدند و به سبب جانسوز بودن نوحه سرایی او همگی اشک می‌ریختند. باید گفت، آمدن ام ‌البنین به بقیع نوعی انقلاب بر ضد بنی امیه و آگاهی مردم از ژرفای مصیبت بود. پس از آگاهی از جریان عاشورا و شهدای آن واقعه، ام‌ البنین مجلس سوگواری و مصیبت در خانه‌اش برپا کرد. زنان بنی هاشم در آن جا گرد آمدند و برای امام حسین(ع) و خاندانش گریه کردند.

فقیه فرزانه و عالم بزرگ، شهید ثانی در باره او می‌ گوید: «ام ‌البنین از بانوان بامعرفت و بافضیلت بوده و نسبت به حق اهل‌ بیت(ع) شناخت کامل داشته و در ولایت و محبت آنان مخلص و پا برجا بود و او نزد اهل‌ بیت(ع) منزلت بالا و وجاهت خاصی داشته است. »

در اوج فصاحت و بلاغت

در خاندان بنی‌ کلاب شاعران برجسته‌ ای وجود داشتند که عرب همواره به اشعار آنان استناد می ‌کرد آنان در اوج فصاحت و بلاغت قرار داشتند و دقت بادیه ‌نشینان در استفاده از واژه‌ های اصیل و دقیق و در عین حال لطیف نیز زبانزد عام وخاص است. ام‌ البنین در این خانواده ‌ها و در بادیه، آن جا که نهایتی و دیواری برای زندانی کردن احساسات نیست، زندگی کرد و با شعر و ادب و فصاحت بیان و صراحت لهجه به رشد و بالندگی رسید.

از جمله اشعار جاودانه وی که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته است، شعر جانسوز اوست پس از شهادت پسرش که پدر فضایل بود:

لا تدعونی ویک ام ‌البنین / تذکرینی بلیوث العرین

کانت بنون لی ادعی بهم / و الیوم اصبحتُ و لا من بنین

اربعه مثل نسور الرّبی / قد واصلوا الموت بقطع الوتین

«مرا ام ‌البنین نخوانید که به یاد شیران دلاور می‌ افکنیدم. مرا فرزندانی بود که به نام آن‌ها خوانده می‌ شدم، ولی امروز فرزندی ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهای شکاری و همگی به شهادت رسیدند. »

آنچه گفتنی است، بصیرت و بینش ژرف ام ‌البنین است. او می‌ توانست در منزل خود برای فرزندانش عزاداری کند، ولی به بقیع می‌ رفت تا عزاداری وی وسیله‌ ای برای شناساندن چهره پلید یزیدیان و مظلومیت حسینیان باشد. به همراه بردن فرزند عباس نیز هم نکته ‌های تربیتی داشت و هم سیاسی و اجتماعی.

سخن از امامت و رهبری و لزوم اطاعت از رهبری در سخنان او کاملاً مشهود است و بینش سیاسی وی را به ما می ‌نمایاند.

اگر بخواهیم چشم‌ اندازی از زندگانی سراسر ایثار و از خودگذشتگی ام ‌البنین، مادرِ شجاعت، را در برابر آیندگان بگشاییم، باید بگوییم: ام‌ البنین آسمانی زیست و در بوستان زندگی خویش گل‌هایی را پرورش داد و از اعماق قلب مطهرش به ساحت مقدس امام زمان خود؛ حسین(ع)، تقدیم کرد.

ام ‌البنین پس از واقعه عاشورا (۶۱ ه. ق) در مدت ۹سال به افشاگری ظلم بیدادگران زمان خویش مشغول بود و در ۱۳جمادی الثانی سال۷۰ (ه. ق) دار فانی را وداع گفت و در قبرستان بقیع آرام گرفت.

زندگانی این بانوی حرم علی بن‌ ابی طالب(ع) راهنمایی است برای هدایت بشر امروز و بویژه درسی برای زنان برجسته است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.