قدس آنلاین/ نازلی مروت: انجمن با هدف مبارزه با جریان نوپای بهاییت با رهبری مرحوم شیخ محمود حلبی بعد از کودتای مرداد 32 و با شعار تلاش برای «فراهم کردن زمینه ظهور امام عصر» شکل گرفت. انجمن حجتیه به عنوان یک جریان فکری، فرهنگی، اجتماعی تاریخ معاصر ایران است، توانست موافقان و مخالفان فراوانی را متوجه خود کند. اما آنچه باعث شد تا این انجمن با وجود همه پیچیدگی فکری پیروانش در حاشیه بماند، فاصله گرفتن آنها از خواست عموم مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی تشکیل حکومت اسلامی بود. حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه؛ رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در گفت و گوی پیش رو به بررسی این جریان پرداخته است.

65سال اصرار «انجمن حجتیه» بر جدایی دین از سیاست/ دلیل فاصله گرفتن نیروهای انقلابی از انجمن حجتیه چه بود؟

پیدایش انجمن حجتیه به چه دورانی بازمی گردد؟

 بنیانگذار انجمن حجتیه، شیخ محمود ذاکرزاده تولایی (حلبی) از خطبا و علمای معروف مشهد بود. پس از دهه 20 هم‌زمان با رونق گرفتن فعالیت فرقه بهائیت و نفوذ آن در حکومت، بسیاری از روحانیون و اقشار مذهبی ا زطریق منبر و وعظ و خطابه در صدد خنثی کردن ترفندهای بهایی‌ها و افشاگری علیه آنان برآمدند. هیاتهای مذهبی عهده دار برگزاری این جلسات بودند به خصوص که نفوذ بهائیان در مشهد هم بیشتر ازگذشته شده بود. همچنین در آن ایام با توجه به رونق کار این جماعت می‌بایستی حرکت منظم و سر و سامان یافته‌تری در شهرهای بزرگ صورت می‌گرفت. علاوه بر هیأتهای مذهبی مراکز علمی‌و فرهنگی اسلامی ‌نیز در مشهد تأسیس شدند تا در خط مقدم مبارزه با بهائیت بایستند.

جمعیت مؤتلفین اسلامی از مهم‌ترین جمعیت‌ها و انجمن‌هایی بودکه در مشهد پا به عرصه ظهور گذاشت. این تشکل، مرکب از شش جمعیت و انجمن به نام‌های کانون نشر حقایق اسلامی، انجمن پیروان قرآن، انجمن تبلیغات اسلامی، ‌جمعیت طلاب علوم دینی، ‌ جمعیت مبارزین اسلام و هیأت‌های ابوالفضلی بودند. رهبر جمعیت مؤتلفین اسلامی، شیخ علی‌اکبر نوقانی بود که در مسجد گوهرشاد بر منبر می‌رفت و در مورد فعالیت بهائیت به مؤمنان هشدار می‌داد. شیخ علی‌اصغر عابدزاده (مؤسس مهدیه مشهد)، عطاءا... شهاب‌پور، حشمت‌الله دولتشاهی و علی اشرف در تهران تشکیل شد و با گسترش فعالیت آن، در مشهد نیز و  شیخ محمود حلبی در هیأت‌های مؤتلفین اسلامی عضویت داشت. وی در آغاز، روحانی هیأت مسلم بن عقیل بود و هر ساله در ایام نیمه شعبان، در خیابان گوهرشاد (صاحب‌الزمان فعلی) که محل سکونت عده‌ای از بهائیان بود، مراسم با شکوهی را برگزار می‌کرد. کار عمده آقای حلبی در مشهد پس از شهریور 1320، و در قالب منبر برای مبارزه با بهائیت آغاز شد و با همین عنوان  شهرت خاصی پیدا کرد. حلبی در این زمینه متأثر از مرحوم آیت‌ا... شیخ احمد شاهرودی و آثار وی بود.

هیأت‌های مؤتلفین اسلامی برای این مبارزه نفوذ بهائیان، بر آن شدند تا دو نفر را مأمور تحقیق و پژوهش پیرامون بهائیان کنند تا هم از عملکرد این فرقه آگاه شوند و هم به تربیت نیروی جوان مبارز بپردازند.   شیخ محمود حلبی و سیدعباس علوی، مأمور این کار شدند اما سیدعباس علوی بعد از مدتی همنشینی با اعضای فرقه مذکور، به تدریج ایمان خود را از دست داده و در شمار معتقدان و کمی بعد در زمره مبلغان بهایی درآمد. اما نفر دوم یعنی شیخ محمود حلبی، تا پیش از کودتای 28 مرداد، در عرصه سیاسی و مذهبی فعالیت داشت و جزو مبارزان ملی شدن صنعت نفت به شمار می‌رفت اما در اثر یک اختلاف با رهبران نهضت ملی شدن نفت از ادامه فعالیت‌های سیاسی کنار کشید.

این دو اتفاق یعنی انحراف علوی و سرخوردگی حلبی از فعالیتهای سیاسی باعث شد تا مذهبیون به فکر فعالیت دینی صرف بیفتند و مبارزه با بهائیت را به صورت جدی تری دنبال کنند تا شرایط برای ظهور امام زمان(عج) فراهم کنند.

حلبی پس از ترک مشهد و اقامت در تهران  در سال 1332 شمسی انجمن ضد بهائیت را تشکیل داد که بعدها در سال  1336 به نام «انجمن حجتیه مهدویه» شناخته می‌شد. کمک مالی بازاریان تهران، وجوهات شرعیه به انجمن کمک کرد تا جوانان مستعد خانواده‌های سرشناس را جذب و به تربیت آنان بپردازد. آقای حلبی در تبلیغ اعتقادات اسلام و نقد بهائیت از روحانیون کمتر بهره می‌برد و معتقد بود که نباید شأن روحانیت در مناظره‌ها تضعیف گردد.  

 چرا انجمن تاکتیک فعالیت غیر سیاسی را برگزید؟

 تاکتیک فعالیت غیرسیاسی انجمن، برگرفته از تاکتیک غیرسیاسی بهائیت بود. شعار بهائیت این بود که یک جریان غیرسیاسی است و تنها فعالیت فرهنگی می‌کند. انجمن حجتیه نیز با الگوگیری از شیوه اطلاعاتی بهائیت توانست در درون این جریان نفوذ کرده و با رویکرد غیرسیاسی، فعالیت مذهبی و ضد بهائی خود را ادامه دهد. علاوه بر این رژیم پهلوی نیز زمانی که در مواجهه با روحانیون سیاسی و مبارز قرار گرفت تصمیم گرفت تا از انجمن حمایت کند اما انجمنی‌ها متوجه این سیاست پهلوی نبودند و غافل از اینکه پهلوی در سیاستهای هزار توی بهائیت گرفتار شده است بلکه از آن بالاتر و این رژیم است که با اقتدار خود به این فرقه ضاله میدان می‌دهد.

عقیده شاخص انجمن چه بود؟

 انجمن به تبعیت از آقای حلبی با فلسفه و عرفان و تصوف شدیداً مخالف بود و تمام فلسفه‌های جدید و نظریه‌های اجتماعی را باطل می‌دانست. انجمن، طرح وحدت اسلامی را ‌نمی‌پذیرفت. این گروه مدافع  انحصارگرایی دینی و مذهبی بود و تقریباً برای هیچ دین و مذهب دیگری، امید را رستگاری نمی‌دانست. مذهب شیعه را زاییده عقل محض و عدم پذیرش آن از سوی دیگران را، زاییده جهل می‌شمرد. انجمن پس از پیروزی انقلاب، رویکرد مبارزه با بهائیت را تغییر داده و به جای نقد بهائیت، به نفی مارکسیسم پرداخت.

رابطه انجمن با انقلاب اسلامی‌چطور بود؟

 آقای حلبی از فعالیتهای سیاسی کنار کشیده بود تا اینکه ماجرای 17 شهریور پیش آمد و مطمئن شد که  دست چپی‌ها در کار نیست بنابراین  به افراد انجمن توصیه کرد که در تظاهرات شرکت کنند این نظرهرچند در بین خود انجمنی‌ها نیز مخالفانی داشت. اما به توصیه حلبی انجمن در نشریه انتظار، هواداری خود را از انقلاب اعلام کرد. پس از انقلاب هم به پیشنهاد شهید مطهری و مرحوم منیرالدین حسینی در نوشتن پیش‌نویس قانون اساسی شرکت کردند. ازدیگر فعالیت‌های انجمن در راستای اهداف انقلاب اعلامیه آقای حلبی در تأیید قانون اساسی و نامزد شدن وی در مجلس خبرگان رهبری بود که از سوی مردم مشهد رای نیاورد.

چه شد که بین انجمن حجتیه و انقلاب فاصله افتاد؟

 از سال 1360 مخالفتها علیه انجمن در بین طیف انقلابی به شکل گسترده ای آغازشد. اولین مخالف انجمن سازمان مجاهدین انقلاب بود. در سال 63 هم عمادالدین باقی کتابی علیه انجمن به سفارش دفتر تبلیغات حوزه نوشت. اما عمده علت جدایی را در بین سخنان کیانوری باید جست و جو کرد. رئیس حزب توده در باره انجمن می‌نویسد: «ما چیزی به عنوان حجتیه نمی‌شناختیم. از روسیه به ما خط داده شد که این حجتیه را به عنوان یک ضد ارزش مطرح و علیه آن تبلیغ کنید. آن وقت یک «مهر باطل شد»، روی آن می‌زنند و از آن پس این مهر را به هر کس بزنند، می‌توانند او را از رده خارج کنند و به این ترتیب یک حرکت ضد انقلابی کاملاً مؤثری صورت می‌گیرد». حزب توده و احسان طبری و کیانوری برای اولین بار تفرقه انداختن بین متدینین انقلاب را شروع کردند. همچنین برخی از رهبران انجمن با امام خمینی(ره) رابطه خوبی نداشتند و گاهی در جلسات نیز به نقد امام می‌پرداختند. همین سبب شد تا گروه‌های مذهبی و انقلابی، رویکرد سلبی با انجمن پیدا کنند و این رویکرد تا بعد از انقلاب نیز ادامه یافت.

چرا امام(ره) با فعالیت انجمن مخالف بودند؟

 سازمان مجاهدین انقلاب و حزب توده درصدد حذف بخشی از روحانیت از صحنه انقلاب بودند؛ ولی امام(ره) بنا داشت هدایت انقلاب به دست کسانی باشد که سابقه انقلابی دارند. اما درباره انجمن؛ باید گفت که برخی از اعضای انجمن به جریان انقلاب نپیوستند. امام راحل(ره) نیز در طی سخنرانی‌هایی به نقد متحجران ‌پرداخت. امام در تیرماه سال 62 در یک سخنرانی معروف فرمود: یـک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بـیـاید، حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید معصیت را بردارد، ما معصیت کـنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید. این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر خدا، اگـر مـسـلمـید و برای خاطر کشورتان، اگر ملی هستید، این دسته‌بندی‌ها را بردارید و در این موجی که الان این ملت را به پیش دارد می‌برد، در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست. » در پی این سخنرانی حضرت امام انجمن به صورت موقت تعطیل شد اما در اعلامیه انجمن فقط تعطیلی کلاس‌ها و جلسات عنوان شد و نامی‌از انحلال به میان نیامد. انجمن حجتیه در دهه هفتاد و هشتاد، حرکت جدیدی آغاز کرد، حرکتی که بیش از همه به وحدت شیعه و سنی آسیب می‌زند. آنها به منظور دفاع از امامت امیرالمؤمنین(ع) به اهانت بر خلفای سه‌گانه و نقد اهل سنت ‌پرداخت و همچون گذشته بر جدایی دین از سیاست اصرار می‌ورزند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.