در اردیبهشت‌ ۱۳۶۰ جلیل گادانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (یک خلبان فراری)، به نمایندگی از طرف حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح ملاقات کردند. در این ملاقات بر سر بمباران زندان دوله‌تو توافق شد.

ورقی دیگر از جنایات کومله/ بمباران زندان و زندانی‌هایی که با دست بسته سوختند

به گزارش قدس آنلاین، پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروهک‌های ضد انقلاب در کردستان عمدتاً پایگاه اصلی خود را به داخل خاک عراق منتقل کردند و تحت حمایت ارتش متجاوز بعثی قرارگرفتند. یکی از مهم‌ترین نمونه‌های همکاری گروهک‌های تروریستی در کردستان با رژیم صدام فاجعه زندان «دوله‌تو» بشمار می‌رود.

در اردیبهشت‌ ۱۳۶۰ جلیل گادانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (یک خلبان فراری)، به نمایندگی از طرف حزب دموکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح ملاقات کردند. در این ملاقات بر سر بمباران زندان دوله‌تو توافق شد. این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته، ارتش و جهادسازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی در آن محبوس بودند. بر اساس این توافق، در ۱۷ اردیبهشت‌ ۱۳۶۰ ، زندانیان برخلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از ۵۰ به ۱۲ نفر کاهش یافتند.

ورقی دیگر از جنایات کومله/ بمباران زندان و زندانی‌هایی که با دست بسته سوختند

نمایی از منطقه دوله‌تو

صبح آن روز، هواپیماهای عراق با هدایت حزب دموکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به‌ شدت بمباران کردند. طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دموکرات و گروهک کومله، نجات‌یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند و در مجموع ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. حزب دموکرات و گروهک کومله در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند. عبدالرحمن قاسملو و عبدالله مهتدی به‌رغم همکاری گسترده حزب دموکرات و گروهک کومله با رژیم عراق در تبلیغات خود جنگ را بهانه‌ای برای سرکوب کُردها می‌دانستند. این در حالی بود که در آغاز جنگ عراق علیه ایران، حزب دموکرات کردستان و گروهک کومله آمادگی پیشمرگان خود را برای همکاری با ارتش عراق اعلام کردند

ورقی دیگر از جنایات کومله/ بمباران زندان و زندانی‌هایی که با دست بسته سوختند

عبدالرحمن قاسملو

محمود صلاحی که آن ایام در کردستان حضور داشت در کتاب خاطرات خود که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است در رابطه با مظلومیت رزمندگان و جنایت‌های رژیم بعث و گروهک‌های ضدانقلاب در بمباران زندان دوله‌تو روایت کرده است: «رژیم بعث عراق، تحت حمایت نظامی کشورهای مزدور دیگر، علاوه بر حمایت‌های نظامی، در انجام بسیاری از جنایات غیرانسانی آن‌ها مستقیما دخالت داشت.

رژیم بعث همانگونه که انواع روش‌های بازجویی و شکنجه را آموزش می‌داد در به شهادت رساندن تعداد زیادی از اسرای رزمنده نیز نقش داشت. به طوری که مواردی خود مشاهده کردم که گوش رزمنده را در عملیات بریده یا انگشتانش را قطع کرده بودند. تعدادی را جلو کاروان‌های عروسی سر می‌بریدند. آنان شکنجه‌های عجیب و غریبی انجام می‌دادند که بارزترین نمونه آن‌ها در زندان دوله‌تو اتفاق افتاد.

ورقی دیگر از جنایات کومله/ بمباران زندان و زندانی‌هایی که با دست بسته سوختند

عبدالله مهتدی

بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریبا میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد بود. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق منطقه‌ آلواتن نام داشت که زندان دوله‌تو در آنجا قرار داشت. هریک از رزمندگان جان بر کف در منطقه از سرباز و بسیجی گرفته تا پاسدارانی که به دست ضدانقلاب افتاده و به رژیم بعث عراق تحویل داده می‌شدند، در این زندان به سر می‌بردند.

در هر جای دنیا وقتی کسی زندانی می‌شود، حتی اگر به حبس ابد محکوم گردد، امید آن دارد که روزی ورق برگشته، بخشیده و آزاد شود. زندانیان این زندان اما از ابتدای ورودشان با همه فرق داشتند. از بدو ورود بازجویی‌های وحشیانه شروع شده و با شکنجه‌های ددمنشانه و غیر قابل تصور ادامه می‌یافت و به پایانی دردناک می‌رسید. البته این پایان برای برخی از زندانیان به صورتی آسان‌تر به نظر می‌رسید. پایان خوب و آسان در این زندان به معنی عفو یا آزادی نبود بلکه پایانی بود که به اعدام ختم می‌شد. این یکی از برنامه‌های مداوم زندان دوله‌تو بود که هر شب تعدادی از اسرا را به شهادت می‌رساندند.

ورقی دیگر از جنایات کومله/ بمباران زندان و زندانی‌هایی که با دست بسته سوختند

ابراهیم علیزاده

هنوز تا درک کامل تفاوت این زندان با سایر زندان‌ها قدری فاصله است. عمق این فاجعه، از فحوای تصمیم نحس صدام ملعون و بعث عراق درک خواهد شد. تصمیمی که با کمک جنایتکاران حزب دموکرات عملی شد و آن عملیات این چنین بود: در یک شب ناآرام و شوم در حالی که دست و پای همه‌ زندانیان غل و زنجیر شده بود، همه‌ زندانبانان درهای زندان را قفل کرده و به بالای ارتفاعاتی که در آن نزدیکی قرار داشت، رفتند. بعد از گذشت چند دقیقه هواپیماهای عراقی بر فراز آسمان ظاهر شده و زندان دوله‌تو را با همه‌ اسیرانش بمباران کردند. عمق مظلومیت و معصومیت را باید در این رزمندگان اسیر سراغ گرفت که بعد از تحمل آن همه سختی و مشقت، آن همه جنگ و دفاع در کوه‌ها و جنگل‌ها، در سرما و گرما، اکنون با دستان و پاهای بسته، پشت در زندان بسته، در آتش ناجوانمردی سوختند.

این واقعیت تلخ را می‌شنویم و می‌خوانیم اما تصور آن همه ددمنشی غیرممکن است. آن شب ضدانقلاب بالای ارتفاعات در کمال بی‌رحمی، موج این آتش و بمباران را دید، اما هیچ یک از ما حال کسانی را که با دست و پای بسته در غل و زنجیر، بمباران شدند، آتش گرفته و سوختند درک نمی‌کنیم.

به دنبال این اقدام وحشیانه‌ رژیم بعثی عراق بسیاری از اسرا به شهادت رسیده و تعدادی از آن‌ها هم که مجروح شدند، از آنجا که کسی برای رسیدگی به آن‌ها نبود، اغلب پس از گذشت مدتی به شهادت رسیدند.»

منبع: ایسنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.