۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۳
کد خبر: 872332

این روزها اخبار داغی از سریالی در شبکه نمایش خانگی به گوش می‌رسد که به خاطر به نمایش گذاشتن برخی صحنه‌ها و گفت‌وگوها در معرض ممیزی است و حتی برخی معترضان خواستار توقف پخش آن هستند.

از طرفی منتقدان به پخش این سریال حق خود می‌دانند از هر روش قانونی و مشروعی اعتراض کنند و صدای اعتراض خود را هر چه بیشتر و پرحجم‌تر به گوش مسئولان امر برسانند. چه اینکه به نظر ایشان هتک حرمت اجتماعی صورت گرفته و نباید در مقابل این قبیل بی‌حرمتی‌ها سکوت اختیار کرد. از طرف دیگر همه می‌دانیم و بارها در این سال‌ها تجربه کرده‌ایم که وقتی موج اعتراض‌های اینچنینی به راه می‌افتد، خود جریان اعتراض موجب بیشتر دیده شدن آن سریال یا حتی آن صحنه مورد نظر منتقدان می‌شود و این نقض غرض است؛ چرا که منتقدان به دیده شدن و پخش همین صحنه‌ها معترض بوده‌اند حال آنکه رسانه‌ای شدن انتقادشان سبب بیشتر دیده شدن همان چیزی شده که بدان معترض بوده‌اند! چه باید کرد؟ 
مسلماً نمی‌توان از منتقدان درخواست سکوت کرد؛ چرا که معتقدند سکوت، قبح فحشا را می‌ریزد و موجب افزایش آن می‌شود ولی از طرف دیگر کارکرد اجتماعی و اثربخشی این گونه نقدها هم قابل محاسبه نیست. یعنی نمی‌شود مطمئن بود این گونه نقدها و جبهه‌گیری‌ها در درازمدت فایده‌ای داشته یعنی سبب کمتر شدن این نوع از فحشاها شده است یا خیر؟ با فرض آنکه صحنه‌ از فیلم مزبور حذف ‌شود یا حتی آن سریال کلاً توقیف ‌شود، آیا این رویه در فیلم و سریال‌های بعدی اتفاق نمی‌افتد؟ موجی از نقد فحشا به وجود نمی‌آید؟ و خود فرایند نقد فحشا موجب بیشتر دیده شدن فحشا نمی‌شود؟ جواب همه این پرسش‌ها روشن است.
به نظر می‌رسد در این زمینه که مصادیق زیادی هم برایش وجود دارد، باید علمای اخلاق، جامعه و رسانه گفت‌وگو کنند، نظریه‌پردازی کنند و به اجماعی برسند، مسئله‌ای که سال‌هاست در مسئله‌دان بحث‌های اجتماعی- رسانه‌ای ما خاک می‌خورد و شاید نتوان برایش راه قانونی یافت ولی احتمالاً پاسخ اخلاقی در سطح اجتماعی دارد.
جواب نداشتن برای این مسئله مثل خیلی از مسائل دیگر سبب سوءاستفاده‌ یا توهم سوءاستفاده می‌شود که خود درد مضاعف است. چه اینکه در همین فقره اخیر برخی گزاره همیشگی «کار خودشان است» را مطرح می‌کنند یعنی می‌گویند اساساً سریال‌ها یا فیلم‌ها برای دیده شدن احتیاج دارند که چنین صحنه‌هایی را در فیلم قرار دهند و مطمئن هستند عده‌ای با اعتراض خود پاس گلی به آن‌ها می‌دهند برای دیده و ترند شدن. نتیجه ترند شدن در فضای مجازی هم مشخص است، فروش بیشتر. پس همه این‌ها نقشه‌ای بوده است برای جیب مردم.
مشهور است در پرونده‌های شکایت‌ از رسانه‌ها در ایالات متحده، ماجرا دوسر برد است. مثلاً یک بازیگر مشهور از یک رسانه بابت نشر اخبار خصوصی زندگی‌اش شکایت می‌کند. بازیگر در دادگاه برنده می‌شود و مثلاً ۱۰ هزار دلار غرامت دریافت و دادگاه هم بابت رسیدگی به این پرونده ۵ هزار دلار دریافت می‌کند. تا اینجا به نظر می‌رسد آن رسانه ۱۵ هزار دلار ضرر کرده ولی سود مادی که بابت انتشار آن خبر به جیب زده چیزی در حدود ۱۰۰ هزار دلار است و سود غیرمادی هم که قابل شمارش نیست. متأسفانه به نظر می‌رسد خیلی شبیهیم با اندکی تفاوت در روش!
چاره این قبیل ماجراها سکوت نیست، اثر جار زدن هم به زعم نگارنده مشهود است. آن رفتار معقول و اثربخش چیست؟ رفتاری که نه جیب مردم را خالی کند و نه زخم‌های جدیدی بر پیکر فرهنگ بنشاند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.