هرچند جغرافیایی حرم مطهر علی ابن موسی الرضا (ع) برای ما معنایی جز زیارت ندارد اما صحن و سرای آستان این امام بزرگوار جز مظهر ارادت، دریچه‌ای به هنر معماری اسلامی است. هنری که نشانه‌های اعلا و برتر آن در گوشه گوشه این مکان مقدس وجود دارد و ما می‌توانیم به کمک آن‌ها سفری در معماری اسلامی داشته باشیم.

از «آهوپای» تا آسمان



فاحا آفاق: درست است که گنبد طلایی حرم مطهر بیشتر از سایر قسمت‌ها چشم و دل ما را با خود می‌برد اما در طاق و سقف ایوان‌ها و رواق‌های حرم مطهر نیز جلوه‌هایی از هنر معماری اسلامی به یادگار مانده است که هر کدام تابلوی چشمنوازی برای تماشا هستند. این بار که به حرم می‌روید پس از زیارت حوصله کرده و به تماشای سقف و سردر این ایوان‌ها بنشینید. سقف‌هایی که معمولاً با ترییناتی به نام مقرنس کاری پوشیده شده‌اند و دارای جلوه هندسی بی‌نظیری هستند. مُقَرنَس کاری یکی از خوشگل‌کاری‌های معماری اسلامی است که به گفته کارشناسان برای زینت و آرایش بنای مساجد و مقبره‌ها استفاده می‌شده است.
در لغت‌نامه‌ی دهخدا با استناد به فرهنگ لغت‌های قدیمی، توضیحات مختلفی درباره‌ی واژه‌ی مقرنس آمده است: بنایی که آن را نقاشی کرده‌اند، بنائی که تاق و اطراف آن، پایه‌پایه و دارای اضلاع است و در زبان فارسی به آن آهوپای می‌گویند. در فرهنگ سخن، مقرنس نوعی گچ‌بری در سقف اتاق‌ها و ایوان‌ها به‌صورت پله‌پله و به شکل آویزه‌های قندیل‌گونه است. اگر با این هنر آشنا هستید می‌دانید که این تزیینات سازه‌های هندسی هستند که به زبان ساده می‌گویند شبیه لانه زنبور است. همان اضلاع و طبقات هم در مقرنس وجود دارد و یکی از تزییناتی است که جلوه خوبی به سقف‌ها و گنبدها می‌دهد. به گفته کارشناسان مقرنس نوعی هنر سه بعدی و برجسته از نقش‌های هندسی و معماری اسلامی است. مقرنس با فرو رفتگی‌ها و برجستگی‌هایی منظم و با قواعد خاصی به شکل چشمنوازیی بر روی هم قرار گرفته‌اند وشکل بی‌نظیری را پدید آورده‌اند و در نتیجه نمای سازه را چندین برابر می‌کند و در واقع در معماری نوعی تزئین حجم پردازی است. آنطور که در منابع آمده است مقرنس کاری بر روی سایر تزیینات بناها مانند گچبری و کاشی کاری تأثیر داشته است و می‌توان ردپای فرم و اشکال مختلف مقرنس را بر روی منبت کاری‌های منبرها و ستون‌های چوبی داخل مساجد نیز دید.
مقرنس هنری با خاستگاه ایرانی
هرچند که در حال حاضر مقرنس به عنوان یکی از تزیینات معروف در معماری اسلامی خوانده می‌شود اما مقرنس را در ابتدا دارای نقشی تزئینی میدانستند که رد پای آن را می‌توان حتی تا پیش از دوران هخامنشی در ایران نیز دنبال کرد و اولین نمونه مشهور آن «دکان داوود» از زمان ماد است که در سرپل ذهاب قرار دارد و در واقع گوردخمه‌ای است که در دل صخره کنده شده است و نمای صخره‌ای آن دارای سه جلو آمدگی در روی هم و هرکدام محیط بر دیگری ست و مانند یک قرنیز که مرکب است خود را نشان می‌دهد. در منابع به نمونه‌های مشهوری از این هنر در دوره هخامنشی مانند کعبه زرتشت، آتشکده پاسارگاد و آرامگاه داریوش اشاره شده است. در دوران اشکانی قرنیز و مقرنس با هم بکار رفته‌اند به عنوان مثال کاخ آشور در عراق یا کاخ هترا که از مقرنس‌های بریده‌بریده استفاده شده‌است. دوران ساسانی را هم می‌توان دوره رواج و پیچیدگی بیشتر عنصر مقرنس در معماری قبل از اسلام دانست.
نتیجه ذوق و سلیقه معماران
پس از اسلام مقرنس کاری در بناهایی که مربوط به سه قرن ابتدایی هجری هستند، دیده شده است و در قرن چهارم بناهای مشهوری مانند مقبره قابوس بن وشمگیر و همچنین مسجد جامع نایین از این هنر در زیباسازی خود بهره گرفته‌اند. اما به گفته کارشناسان این هنر مانند سایر هنرهای معماری در دوره سلجوقی دچار تحول شده و می‌توان گفت عاملی برای به رخ کشیدن ذوق و سلیقه معمار بوده است و به شیوه معماری زمان سلجوقی، تزئینات گچی، سنگی و چوبی سطح داخلی گنبد و نمای خارجی همه در قالب‌های مقرنس بکار می‌رفته است. به نظر می‌رسد در آن دوران زیبایی بنا و تزیینات خاص آن بیشتر از سایر نکات معماری بنا اهمیت داشته است و به همین خاطر معماران در بکارگیری آن‌ها نهایت ذوق و سلیقه را به خرج می‌دادند، هرچند که اصرار حاکمان هم در ساخت بناهای بی‌نظیر در رواج این مسأله بی‌تأثیر نبوده است و اینگونه مقرنس کاری به جز مقبره‌ها در مساجد و سایر بناهای مذهبی وارد می‌شود و در ساخت آن‌ها از تزییناتی مانند گچبری و نقاشی و خطوط کوفی و سایر هنرها بهره می‌گیرند. هنرمندان عصر خانات ایرانی تحت تأثیر سبک‌های هنری پیشین به غنی کردن انواع هنرها پرداختند، آثار باز مانده آن عهد نشانگر قدرت نوآورانه و خلاقانه هنرمندان آن زمان است. نمونه‌های بسیاری از سبک دوران خانات ایرانی در بکارگیری مقرنس وجود دارد، براساس منابع موجود معروف‌ترین اثر بازمانده از این زمان، گنبد سلطانیه در نزدیکی زنجان است که مربوط به سلطان محمد خدابنده است و در وصف آن گفته می‌شود که مجموعه‌ای از انواع هنرها است. این مقبره با ارتفاع بیش از حد گنبد و گوشوارها و مقرنس‌های جالب زیر گنبد، و نیز نقاشی‌ها و کاشی کاری‌های بسیار زیبا، و گچبری‌های ارزنده‌اش، نمونه پربهایی است.
هنری که به کمال رسیده
با وجود اینکه گفته می‌شود کاربرد مقرنس کاری در مقبره‌ها دوره سلجوقی رواج پیدا کرده اما کمال این هنر را برخی از کارشناسان در بناهای دوره تیموری جسته‌اند. بنا بر این پژوهش‌ها در مقرنس کاری ابنیه دوره ایلخانی خصوصیاتی وجود داد درکه در دروه سلجوقی دیده نمی‌شود و این مقرنس کاری‌ها در ابنیه دوره تیموری در قرن ۱۵ به حد کمال خود رسیده‌اند و این کمال و زیبایی را می‌توانیم به معماری حرم مطهر امام رضا(ع) به خوبی مشاهد کنیم. مقرنس کاری معلق محراب ایوان مسجد گوهرشاد مشهد یکی از همین نمونه هاست که متعلق به این دوره است به گفته اهل فن یکی از نمونه‌های کمال یافته این هنر است. پس از این دوره در دوره صفویه هنر مقرنس کاری دنبال شد و اغلب در بناها با کاشی معرق همراه شد. نمونه‌های متنوع از مقرنس‌های این دوره زمانی را می‌توانیم در معماری بناهای مشهور شهر اصفهان مشاهده کنیم. دوره افشاریه و زندیه هنرمندان چندان مجال هنرنمایی پیدا نکردند و می‌توان گفت این هنر نوعی رخوت را تجربه کرد و سپس در دوره قاجار همان سبک دوره صفوی دنبال شد و چند نمونه زیبا از آن در بناهایی این دوره ساخته شد. که یکی از این نمونه‌ها مقرنس‌های به کار رفته در ایوان صحن آزادی حرم مطهر است. از جمله بناهای معروف این دوره که دارای تزئین مقرنس هستند می‌توان به مسجد شهید مطهری (مسجد سپهسالار) تهران واقع در میدان بهارستان، همچنین تیمچه‌امین الدوله کاشان که مقرنس‌های متعددی در آن به‌کار رفته‌است، اشاره کرد.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.