متشکرم از ته دل، ماجرای دختری نوجوان را روایت می‌کند که در یک حادثه‌ آتش‌سوزی خانواده‌اش را از دست داده و تحت سرپرستی پرورشگاه است. او از سرنوشت ناراضی است و همواره از کسانی که به او می‌گوید باید شاکر باشد، گله می‌کند.

شکرگزاری همواره در فرهنگ و مذهب ما مورد توجه بوده است. قرآن کریم نیز در آیات مختلف بر لزوم شکرگزاری تأکید کرده است. از جمله این آیه شریفه: «فکلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا و اشکرو نعمت الله» (سوره نحل، آیه 114). در ادبیات کودک و نوجوان نیز همواره به موضوع شکرگزاری در آثار توجه شده است. در این حوزه، آثار منظوم و منثور اکثراً لزوم شکرگزاری را به شکلی القایی به مخاطب دیکته کرده‌اند اما آثاری که مخاطب را به فکر وادار کنند و او را به درک درست از معنای شکرگزاری برسانند، اندکند. چنین نگاهی را در ادبیات کودک و نوجوان بیشتر در آثار ترجمه شاهد هستیم. از این میان می‌توان به رمان نوجوان «متشکرم از ته دل» نوشته‌ «جین بیوکنن»، اشاره کنیم. این اثر را «پروین علی‌پور» در سال 1389 به فارسی ترجمه کرده است. متشکرم از ته دل، ماجرای دختری نوجوان را روایت می‌کند که در یک حادثه‌ آتش‌سوزی خانواده‌اش را از دست داده و تحت سرپرستی پرورشگاه است. او از سرنوشت ناراضی است و همواره از کسانی که به او می‌گوید باید شاکر باشد، گله می‌کند. 

هیتی که به دنبال زندگی بهتر است، سفری طولانی با قطار را تحمل می‌کند تا شاید در شهری دور افرادی مایل باشند او را به سرپرستی بپذیرند. سرانجام او و عده‌ای دیگر از کودکان به سرپرستی گرفته می‌شوند. اما او باز ناراضی است و حسرت خانواده‌ از دست رفته را دارد. «به امیلی نگاه کردم. امیلی چه چیزی داشت که باید شکرگزاری می‌کرد؟ من چه چیزی داشتم؟!» (بیوکنن،1389: 71). 

اما بعد از دیدن سرنوشت دیگران متوجه می‌شود باید متشکر باشد چون از آنها خوش‌شانس‌تر بوده است. هیتی زمانی که متوجه می‌شود هم‌اتاقی پرورشگاهی‌اش مجبور شده به خاطر خواست سرپرستش حتی نامش را تغییر بدهد، به فکر فرو می‌رود و به نوعی خدا را شکر می‌کند که هنوز نامش را از دست نداده است. هیتی تلاش می‌کند هم اتاقی‌اش هم بتواند شرایط بهتری داشته باشد. او که حالا خوب می‌داند چیزهای زیادی برای شکرگزاری وجود دارند، قدر داشته‌هایش را بهتر می‌داند. سرانجام هیتی خود را در کانون کوچک، صمیمی و گرم خانواده‌ای مهربان حس می‌کند و آن زمان است که این جمله را بر زبان می‌آورد: «و من..، سپاس‌گزار بودم؛ از تهِ تهِ دل!!» (بیوکنن، 1389: 163). این اثر ضمن نشان دادن مشکلات کودکان بی‌سرپرست، به خوبی می‌تواند نوجوان مخاطب را متوجه ارزش داشته‌هایش کند. چیزی که همواره از آن غافل است. اثر به اهمیت خانواده به عنوان حامی و پناه کودک و نوجوان تأکید می‌کند و زندگی خوب، آرامش و رضایت را در گرو داشتن خانواده‌ای ساده و صمیمی می‌داند.

 «مادر، روی صندلی پشت بلندی، تنگ دل دخترش نشسته بود و به او لبخند می‌زد. و پدر، پشت سر آنها ایستاده، دست‌هایش را سبک روی شانه‌هایشان گذاشته بود. او هم لبخند به لب داشت. فکر کردم، آیا آن دختر کوچولو می‌داند که چقدر خوشبخت است؟!» (بیوکنن، 1389: 44).

همچنین نویسنده احساس رضایت از زندگی را در گرو شیوه‌ نگرش فرد به زندگی می‌بیند و این پیام را برای مخاطب نوجوان دارد که اگر دقت کند، چیزهای زیادی برای شکرگزاری وجود خواهد داشت. از آنجا که رضایت‌مندی از زندگی به کاهش اضطراب و نگرانی‌ها می‌انجامد، آموختن شکرگزاری و بالا بردن میزان رضایت‌مندی در افراد می‌تواند نقش بزرگی در رفع مشکلات و نگرانی‌های آنان داشته باشد.

«رشد در قلمرو معنوی یکی از ابعاد مهم رشد شخصیت در انسان است. در ایمان و اعتقاد به خداوند نیروی فوق‌العاده‌ای وجود دارد که انسان دین‌دار را در مقابله با مشکلات سخت زندگی یاری می‌دهد و باعث رهایی فرد از نگرانی و اضطراب و فکر به خودکشی، افزایش توان افراد در کمک رسانی به دیگران، تشویق جوانان جهت مراقبت از خود، ثبات در زندگی، صلح، احساس ارتباط نزدیک با خویشتن، خدا، جامعه و محیط و تناسب و هماهنگی و داشتن هدف و معنی در زندگی می‌شود» (احمدپوری و متقی، 1398: 53).

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.