ژانر پلیسی_معمایی در ابتدای قرن بیستم ذیل ادبیات جنایی مطرح شد. از آن زمان تا به امروز آثار مختلف کارآگاهی و معمایی در سراسر دنیا منتشر می‌شوند.

از انتشار مجموعه داستان‌های شرلوک هلمز گرفته تا آثار سرشار از رمز و راز آگاتا کریستی. این گونه‌ ادبی مرموز خیلی زود در حوزه‌ ادبیات کودک و نوجوان نیز جایگاهی ویژه یافت. آثار زیادی در این زمینه انتشار یافت. آثاری چون: امیل و کارآگاهان، اثر زیبای اریش کستنر، مدرسه جاسوسی، نوشته‌ استورارت گیبز، گودال‌ها، نوشته‌ لوئیس سکر، بزرگ‌ترین کارآگاه جهان، نوشته‌ کارولین کارلسون و... در ادبیات کودک و نوجوان ایران نیز آثار اندکی در این زمینه تألیف شده است. بازجویی خانواده‌ قلندی را می‌توان به عنوان یکی از این آثار برشمرد. مصطفی خرامان، نویسنده‌ این رمان معمایی_پلیسی ضمن پرداختن به ماجرای سرقتی عجیب از بانک، گریزی نیز به دنیای فانتزی زده است و معما و رمز و راز را با تخیل و شگفتی در هم آمیخته است. ماجرا از این قرار است که سیاوش جوان در طی سرقتی ناموفق از بانک، دستگیر می‌شود. او در جریان اعترافاتش به عروسکی مرموز اشاره می‌کند که به نوعی همدست اوست. سروان کارتا که مسئول رسیدگی به این پرونده و بازجویی از سیاوش است، تلاش می‌کند به حقیقت پی ببرد و با این  باور که سیاوش برای فرار از مجازات، دست به داستان‌پردازی و منحرف کردن ذهن او زده است، با طرح پرسش‌های مختلف، تلاش می‌کند واقعیت را دریابد. اما از آن‌جا که نتیجه‌ای جز سردرگمی به دست نمی‌آورد، تصمیم می‌گیرد با بقیه‌ اعضای خانواده‌ قلندی هم صحبت کند. داستان با صحبت‌های اعضای خانواده و پرسشگری و بازجویی سروان کارتا پیش می‌رود. «این شیوه‌ی دزدی با داستان سیاوش جور بود اما با داستان آرش جور در نمی‌آمد. هر چند داستان سیاوش بیشتر شبیه افسانه بود و داستان آرش، واقعی. سروان کمی گیج شده بود. فکر کرد شاید ماجرای زمین فوتبال، او را به جایی برساند. موضوع را برد به آن سمت.» (ص69). راز و رمزهای پنهان در دل داستان که با پیش رفتن ماجرا کم‌کم آشکار می‌شوند، بی‌شک برای مخاطب بسیار جذاب است.

 مخاطب در هر مرحله از خود می‌پرسد: «ماجرا از چه قرار است؟ حقیقت چیست؟ چه کسی دروغ می‌گوید؟» و تلاش می‌کند همراه کارآگاه داستان پی به راز ماجرا ببرد. «سروان روی کاغذش نوشت از چی پشیمان است؟ بعد فکر کرد کدام اشتباهش این قدر او را آزار می‌دهد؟غفلت از دخترعمویش با ماجرای دزدی و یا دروغ‌هایی که به هم می‌بافد... پرسید: عروسک چی شد؟ پیدایش کردید؟» (ص23). همین می‌تواند او را تا پایان داستان با خود همراه کند.  

فانتزی نیز در این میان به کمک نویسنده می‌آید تا به شگفتی و راز و رمز داستان بیفزاید. هر چند گسست بین دنیای حقیقی و تخیلی داستان به خوبی احساس می‌شود که این برآمده از ضعف نویسنده در استفاده‌ درست از فانتزی است و تردید درباره‌ غیرواقعی بودن ماجرای عروسک مرموز فضایی را در ذهن مخاطب تقویت می‌کند. البته احتمالاً نویسنده آگاهانه دست به این عمل زده باشد تا با ایجاد تردید در ذهن مخاطب، به رمز و راز ماجرا بیفزاید هر چند این کار به بهای قربانی کردن فانتزی باشد. با این همه او در طرح داستانی پلیسی_معمایی موفق عمل کرده است. مخاطب با خوانش اثر مدام مجبور به تفکر می‌شود. این عمل می‌تواند تمرین تفکر و پرسشگری باشد. پرسشگری که به کشف و تفکر انتقادی منجر می‌شود. چیزی آنچنان که لیپمن بنیانگذار فلسفه برای کودکان به دنبال آن است. «این نوع داستان‌ها می‌توانند ذهن پرسشگر را به چیستی و چرایـی موضوعات مذکور سوق دهند و به تعبیری دریچه‌ای از عمل به‌سوی نظر بگشایند»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.